skip to Main Content
 آیا زن‌کشی مسئله‌ای خصوصی است؟
جامعه زیراسلایدر

 آیا زن‌کشی مسئله‌ای خصوصی است؟

صادق زیباکلام، پس از قتل میترا استاد به دست محمدعلی نجفی و واکنش‌های رسانه‌ای به این ماجرا، از مردم خواسته بود که به حریم خصوصی هم احترام بگذارند. ولی آیا قتل زنی توسط شوهرش یک مساله خصوصی است؟

کارکرد ایدئولوژی‌ها در روابط و مناسبات اجتماعی، یعنی تضمین رابطه‌ نامتقارن قدرت را می‌توان در تعریف آنان از حوزه‌ خصوصی و عمومی و منطق دو ارزشی آن نیز دید. بر اساس این دوگانگی معمولاً حوزه‌ عمومی حوزه‌ سلطه‌ عقل و حوزه‌ خصوصی حوزه‌ سلطه‌ میل-احساس (امر غیر عقلائی) است. بر بستر این تعریف، این یا آن وجه از رابطه‌ نامتقارن جنسیت در جامعه (که درعین‌حال رابطه‌ نامتقارن قدرت نیز هست) ایضاً به یکی از دو حوزه مذکور یعنی خصوصی و عمومی انتقال می‌یابد و بدین ترتیب رابطه با دخالت (چون امری عمومی است) و عدم دخالت (چون امر خصوصی است) تضمین می‌شود. ازنظر رابطه‌ جنسیت و سلطه در آن اما خصوصی و عمومی حوزه‌های خنثی نیستند. اینکه چه امری خصوصی و چه عمومی، چه امری سیاسی و کدام امر غیرسیاسی است، رابطه‌ تنگاتنگی با رابطه‌ جنسیت و شکل سلطه در جامعه دارد.

چرا اما این منطق دو ارزشی خنثی نیست؟ چون آنجایی که دو فضا (به‌خصوص در سطح حقوقی) قرار است از یکدیگر  تمیز داده و جدا شوند، تحقق رابطه‌ قدرت نامتقارن جنسیت بدین ترتیب از مجرای دخالت/عدم دخالت (با عمومی یا خصوصی جلوه دادن آن) تضمین می‌شود. مثال مشهور آن پوشش است. آن‌که از آزادی پوشش دفاع می‌کند، آن را امر خصوصی تلقی می‌کند، در مقابل آن‌که از حجاب یا عدم حجاب به شکل اجباری دفاع می‌کند، پوشش را نه امری مربوط به شخص بلکه امری می‌بیند که جامعه باید آن را تنظیم کند. هر دو تا آنجا که در چارچوب گفتمان خصوصی و عمومی استدلال می‌کنند، با عدم دیدن مسئله در چارچوب مسئله‌ سلطه و نفی یا تائید آن، در بند یک ایدئولوژی گرفتارند.

دخالت با تمسک به عمومی بودن امر و «عدم» دخالت با تمسک به خصوصی بودن (یا توصیه‌ بی‌طرفی که درواقع در ذات خود دفاع از وضع موجود است) با تشبث به برهان‌های ایدئولوژیکی مثل برهان‌های نخ‌نمای فلسفی در مورد طبیعت انسان (زن و مرد) که هیچ مبنای عینی‌ای ندارند و به یک معنا دل خواسته‌اند، برای تضمین رابطه‌ سلطه صورت می‌گیرند. اگر زن و مرد در عالم واقع، در روابط اجتماعی  نابرابر باشند، درواقع اعلام خصوصی بودن رابطه و به‌این‌ترتیب عدم دخالت نیز هرچند دخالت به نفع طرف مسلط در وجوه مختلف این رابطه نابرابر را تضمین می‌کند. بنابراین بسته به مورد نه فقط با دخالت رابطه‌ نابرابر تضمین می‌شود، بلکه با عدم دخالت نیز.

بر بستر توضیح فوق در مورد منطق دو ارزشی خصوصی/عمومی است که باید گفته‌ آقای زیباکلام و اشاره ایشان به امر خصوصی در مورد زن‌کشی اخیر را مورد بررسی قرار داد. ایشان می‌نویسند: «ای کاش یاد می‌گرفتیم برای حریم شخصی و خصوصی انسان‌ها حتی دشمنان و مخالفانمان حرمت قائل می‌شدیم. اگر در سختی‌ها و به هنگام زمین خوردن‌هایشان دستشان را نمی‌گرفتیم، لااقل لگدشان نیز نمی‌کردیم. آنچه برای محمدعلی نجفی اتفاق افتاد، ممکن است برای خود ما، نزدیکان، هم‌حزبی‌ها و عزیزانمان هم اتفاق بیافتد.» در اینجا از بررسی بامزگی استدلال که قتل را با زمین خوردن یکی می‌گیرد، صرف‌نظر می‌شود. فقط اشاره باید کرد، کم مانده است مانند دیگری که اتفاقاً اصلاح‌طلب نیست، از ما بخواهد «احترام بگذاریم؛ به مردی که معشوق خود را می‌کشد.» و قتل را بدل به امری رمانتیک و قهرمانانه بکنیم و برای آقای نجفی کف بزنیم و هورا بکشیم.

همچنین بخوانید:  بیایید حافظان آبرو نباشیم

البته ایشان روشن نمی‌کند کدام وجه از اعمال آقای نجفی به حوزه‌ خصوصی تعلق دارند؟ قتل یا کتک زدن همسرش؟ یا هردوی آن‌ها.

با قدری دقت دیده می‌شود که آقای زیباکلام نه فقط پیشنهاد می‌کنند دست آقای نجفی که گویا بر حسب اتفاق زمین‌خورده است، گرفته شود، به او کمک شود، از جا بلند شود، بلکه پیشنهاد می‌کند به حریم خصوصی ایشان احترام بگذاریم، گویا ایشان مرتکب جنایت نشده است، گویا قتل و خشونت، زن‌کشی و کتک زدن زنان امری خصوصی است. کارکرد ایدئولوژی ایشان را وقتی پای زن به میان می‌آید و برابری زن و مرد مطرح می‌شود، می‌توان به‌روشنی دید، اگر توجه کنیم با انتقال قتل و خشونت، کتک زدن همسر به حوزه‌ خصوصی، برحسب این ایدئولوژی بلافاصله عدم دخالت در آن به‌عنوان یک امر اجتماعی نتیجه می‌شود. بدین ترتیب کارکرد منطق دو ارزشی (در چارچوب تقسیم به حوزه‌ خصوصی و عمومی) در رابطه‌ جنسیت روشن می‌شود. آقای زیباکلام با انتقال اعمال خشونت که یکی از ابزارهای سلطه در رابطه‌ زن و مرد است، با خصوصی تلقی کردن اتفاق، آن را به خود زن و مرد واگذار می‌کند. باید به فوکو در این مورد حق داد که هر گفتمانی را گفتمان قدرت می‌داند. گفتمان خصوصی/عمومی را نیز حداقل در رابطه‌ جنسیت باید گفتمان قدرت جنس مسلط تلقی کرد.

آیا در گفتمان لیبرال/نئولیبرال آقای زیباکلام زن و حقوق او (در اینجا مقتول) جایی دارند؟ بله، البته اما فقط به‌عنوان مسئله خصوصی که نباید به اعتبار خصوصی بودن در آن دخالت کرد و موردتحقیق قرار داد و یا در مورد آن حرف زد، مگر پشت درهای بسته، آن‌هم نه به‌عنوان امر اجتماعی، نه نمونه‌ای از خشونت به‌عنوان امر ساختاری.

همچنین بخوانید:  خشونت خانگی؛ تیغ دولبه زندگی زنان بی‌خانمان

آنچه ایشان ندیده‌اند یا نمی‌خواستند ببینند زن‌کشی است. چرا؟ شاید باید به فمینیست‌ها حق داد، آنجا که جنس را در دیدن/ندیدن جهان در تمامیت آن مؤثر می‌دانند و گفت احتمالاً به علت جهان‌بینی مردانه‌‌شان! آنچه اما مسلم است عبارت است که ایشان نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند که هیچ‌چیز در یک رابطه‌ سلطه، و در اینجا سلطه در رابطه‌ جنسیت خصوصی نیست. آیا ایشان از گزارش‌های سازمان ملل (سازمان ظاهراً موردعلاقه‌ ایشان) در مورد پدیده زن‌کشی در سطح جهان خبر ندارند؟ اگر ندارند باید به ایشان گفت که بر اساس گزارش‌های رسمی سازمان ملل ۵۰۰۰۰ زن در سال یعنی روزانه ۱۳۷ نفر عمدتاً توسط «شریک» زندگی‌شان کشته می‌شوند.

کاری که آقای نجفی کرده جدید نیست، اما نمونه‌وار است. مهم نیست زن کیست، چه کرده است و چگونگی شخصیت او محلی از اعراب ندارد، هر که بوده، مقتول بودنش منتفی نمی‌شود. زن، مقتول که قرار است بر اساس الگوی عمومی رابطه‌ جنسیت مسلط در سطح جامعه، در رابطه «همسری» در مقابل آقای نجفی فرودست باشد، قرارهای اجتماعی نوشته (مندرج در قوانین) و نانوشته (برحسب فرهنگ، سنن، ایدئولوژی‌های مسلط و گفتمان‌های قدرت رایج) را نادیده گرفته و تن به فرودستی نداده است. در این مورد نیز مثل همه‌ روابط اجتماعی دیگر که فرودستان در کل یا فرد فرودستی به رابطه‌ سلطه درنهایت تن نمی‌دهد، مسئله باید با اعمال قهر حل می‌شد که شد. دیدن توازی و این‌همانی بین راه‌حل نهایی در سطح کلان و این اتفاق در سطح خرد چندان سخت نیست. در هر دو سطح کلان و خرد راه‌حل نهایی برای تضمین رابطه‌ سلطه چه جنسی، چه اقتصادی و چه سیاسی و … در جامعه‌ نابرابری یکی است: اعمال قهر! آیا شانسی برای خروج و فرار از این الگو وجود دارد؟ خیر، اگر با دیگران «به سمت رؤیاهایت نروی/ … اگر برده‏ عادات خود شوی/ اگر همیشه از یک راه تکراری بروی/ اگر روزمرگی را تغییر ندهی/ اگر رنگ‌‏های متفاوت به تن نکنی/  یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی … » (نرودا-شاملو، به آرامی آغاز به مردن می‌کنی)، اگر مسئله را اجتماعی نبینی، اگر دست یاری به سوی دیگران دراز نکنی، باید به‌آرامی در روابط سلطه بمیری یا به ضرب گلوله همچون زن موردبحث کشته شوی.

 

 

This Post Has 3 Comments
  1. وقتی زنی جوان وارد یک رابطه ازدواج با مردی میشه که اون مرد یک پسر جوان داره، در نهایت کشکمکشها یک طرف یه بلایی سرش میاد خانم استاد بهتربود با کفو خودش ازدواج می کرد وخانواده ای را متلاشی نمی کرد،خیلی از مردان جوان همسرانشان را ازدست دادن میخوان با چنین زنان جوان مطلقه ازدواج کنند.شاید این برخوردها هم پیش نیاد.بچه های امروزی خیلی حساسند واسیب بیشتری می بینند، کار خانم استاد بازی بااتش بود.

  2. حالا زیباکلام این‌جوری نیست که خیلی آدم متعالی‌ای باشه، اما فک کنم منظورش اینه که «باشه، محاکمه‌اش کنید و به مجازات برسونیدش اما برندارید در مورد جیک و پیک زندگی‌اش توی رسانه ملی و شبکه‌های اجتماعی بنویسید». به نظر من منظورش از اینکه تجسس و دخالت نکنید، این بوده و منظورش این نیست که مجازات‌ش نکنید. هیچ احمقی فک نکنم همچین حرفی بزنه. در ضمن، کسی که قتل هم مرتکب میشه، ضمن اینکه باید مجازات قانونی بشه، شایسته‌ی همدردی هم هست؛ فرقی هم نداره اصلاح‌طلب و اصول‌گرا.

  3. بهتر نبود بجای زن کشی از عبارت همسر کشی استفاده میکردید؟
    تا به کی باید قضایا را یکطرفه دید؟
    آیا آمار خشونت زنان علیه مردان را هم در دست دارید؟
    تا به کی مظلوم نمایی برای زنان؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗