انفجار حباب کربنی؛ تهدیدی برای اقتصاد کشورهای نفتی
حبابها چیزهای جالبی هستند. از هر کودکی بپرسید به شما خواهد گفت، حباب چیزی موقتی است. گرچه زیبا به نظر میرسد اما ماندگار نیست. عمر کوتاهش که سر رسد، ناگهان با یک پوف میترکد. چیزی از آن باقی نمیماند جز قطراتی از مایعی که آن را ساخته بود. مایع به اطراف میپاشد و ممکن است دردسر هم ایجاد کند. این روزها در کشور خودمان زیاد واژهی حباب را برای قیمت و ارزش ارزها و مسکن و … میشنویم. اما حبابی بسیار بزرگتر در حال شکلگرفتن در جهان است که لاجرم خواهد ترکید. پوف عظیم انفجارش شاید اقتصاد جهان و کشورهایی نظیر ما را فلج کند. یک «حباب کربن»
سوختهای هیدروکربنی
حیات قدمتی کمی کمتر از خود سیارهمان دارد. زمین تقریبا چهار و نیم میلیارد سال سن دارد و احتمالا چهار میلیارد و صد میلیون سال است که حیات روی آن شکل گرفته. لایههای سنگ شدهی تودهی بدن جانداران باستانی امروز، بخشهایی از تن پوستهی زمین را میسازد و ما انسانها از این لایهها منفعت بسیار بردهایم. اگر ساختوسازهای مدرن به مدد آهن ممکن شده است، این آهن از لایههایی از بدنهای موجودات باستنی که امروز سنگ شدهاند و غنی از آهناند، استخراج میشود. اما تمدن زمینی ما در دو قرن اخیر – حتی بیش از آهن – وابسته به موادی دیگر بوده که از دل زمین بیرون کشیدهایم. نفت، گاز و ذغالسنگ.
موجوداتی که عموما با فتوسنتز، انرژی خورشید باستان را در تن خود ذخیره میکردند، حالا بدنشان به تودهای از بستههای انرژی بدل شده که ما میتوانیم آن را با سوزاندن، آزاد کنیم. این انرژی چرخ صنعت ما را میگرداند. برای ما برق تولید میکند و زندگی مدرن را برایمان امکان پذیر میسازد. یا دست کم، ساخته. چرا که سوزاندن سوختهای هیدروکربنی (سوختهایی که تماما از ملکولهای کربن و هیدروژن ساخته شدهاند) آثار مخربی هم به همراه داشته. در شمارهی پیشین مجله، دربارهی گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی صحبت کردیم. سوزاندن سوختهای فسیلی، با بالا بردن غلظت کربندیاکسید موجود در جو زمین، عامل اصلی شکلگیری تغییرات اقلیمی بودهاند. چند دهه است که تولید انرژی به روشی پاکتر با جدیت دنبال میشود. حالا دیگر زمان گردش بزرگ به سمت انرژیهای پاک فرا رسیده است.
دوران طلایی نفت
زمانی که برای نخستین بار حفاری چاههای نفت آغاز شد، هیچ تصوری از آسیبهای احتمالی به محیطزیست و تغییر شرایط سیاره، وجود نداشت. در عوض نفت و گاز تبدیل شدند به سوخت تمدن انسانی و بخشی اساسی از آن. کنترل منابع هیدروکربنی اهمیت پیدا کرد و در طول جنگهای جهانی این منابع جزو حساسترین منابع برای کشورهای درگیر بودند. با پایان جنگ جهانی دوم، غولهای صنعتی غرب و شرق، ماشین صنعت خود را با سوختهای هیدروکربنی زنده نگاه داشتند. تصور میشد، نیروگاههای اتمی که انرژی حاصل از فروپاشی هستهای را استخراج میکردند، وابستگیمان به سوختهای هیدروکربنی را کم کنند. اما در عمل تغییر در ساختار اقتصادی و تشویق به مصرف، همراه با افزایش جمعیت و کاهش فقر، به مصرف بیشتر و بیشتر سوخت های هیدروکربنی دامن زد.
از دههی ۷۰میلادی، گرمایش جهانی شناسایی شد. شرکتهای بزرگ انرژی که سودهای کلانی از بازار نفت و گاز و ذغالسنگ کسب میکردند، بارها سعی کردند بر گرمایش جهانی و نقش کربندیاکسید در آن سرپوش گذارند. اما دههی ۹۰ زمانی بود که اوضاع تغییر کرد. «گرمایش جهانی» و «تغییرات اقلیمی» وارد فرهنگ لغات مردم و سیاستمداران شد. شرکتهای بزرگ با لابیهای قدرتمند سعی در دخالت در سیاستگذاریهای دولتها به نفع منافع خود داشتند و این کار را تا امروز – حتی به صورت قانونی – ادامه میدهند. اما اثر مخرب تغییرات اقلیمی دیگر آشکار شده است و زندگی مردم را در جایجای جهان تحت تاثیر خود قرار داده. اکنون دوران سیاستهای جدید و پیماننامههای جهانی برای کاهش استفاده از سوختهای هیدروکربنی است. کشورهای بزرگ و کوچک هر یک برنامههایی برای کاهش تولید آلایندههای خود دارند.
کاهش منابع هیدروکربنی و افزایش هزینههای تولید هم از موانع رشد بیشتر این صنعت است. افزایش هزینههایی که هم به سیاستگذاری ها ارتباط دارد و هم به استخراج از منابعی که امکان برداشت از آنها سختتر است.
مالیات بر کربن
برهم خوردن الگوهای اقلیمی در سیاره باعث شده است تا مردم و سیاستمداران، امروز تغییرات اقلیمی را جدیتر بگیرند. نگرانیهای به جایی که به سیاستهای مالیاتی و نظارتی سختگیرانهتر منجر شده است. وضع مالیات بر میزان آلودگی کربنی و تعیین سقف مجاز برای تولید آلودگی جدید از جملهی این موارد است. اتحادیهی اروپا برنامهای را از سال آیندهی میلادی آغاز میکند که در مدت ۴سال سطح تولید کربن دیاکسید را تا سالی ۹۰میلیونتن کاهش میدهد. این طرح همچنین با وضع مالیات، هزینههای استفاده از سوختهای هیدروکربنی را برای صنایع افزایش میدهد تا مشوقی بر حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر باشد.
مطالعهای جدید نشان میدهد این دست سیاستها باید، اثراتی مثبت بر سرعت حرکت صنایع به سمت منابع پاکتر انرژی داشته باشند. این در حالی است که کشورهایی مثل چین و هند – که به زودی بزرگترین آلایندگان در جهان خواهند بود – به سرعت در حال حرکت به سمت انرژیهای پاک هستند. چین امسال ۱۲۶میلیارد دلار روی صنایع تولید انرژی بادی و خورشیدی سرمایهگذاری کرده است. گردش چین و هند به سمت انرژیهای پاک و سیاستهای مالیاتی اتحادیهی اروپا بر تولید کربندیاکسید، تخمینهای پیشین دربارهی سقوط تقاضا برای نفت را تحت تاثیر قرار داده است. گزارش اخیر گروه «کربن ترکر» از آغاز کاهش تقاضا در دهی آینده میگوید. با ارزانتر شدن روزانهی انرژی تولید شده از منابع پاک و گران شدن سوختهای هیدروکربنی، صنایع شاهد تغییری بیش از آنچه در نیم قرن اخیر داشتهاند خواهند بود. ممکن است در دورهای نهچندان بلند، حکمرانی سوختهای فسیلی پایانیابد. گرچه استفاده از آنها به صفر نخواهد رسید اما اندک خواهد بود.
اما اتفاقی بر خلاف این الگوی جهانی در حال رخ دادن است. به نظر میرسد تقاضای انرژی جهان در سال ۲۰۵۰ از آنچه امروز است، کمتر باشد. مصرف کمتر و بهینهتر همراه با افزایش هزینهی سوزاندن سوختهای فسیلی قیمت آنها را به شدت افزایش میدهد. دست نامرئی بازار، کور کورانه این را فرصتی برای کسب سود تلقی کرده و میزان سرمایهگذاری در شرکتهای انرژیهای فسیلی در سالهای اخیر افزایش داشته است. حبابی از پول دارد حول صنعتی شکل میگیرد که قرار نیست دیگر وجود داشته باشد!
ترکیدن حباب کربن
برآورد میشود حباب کربن، چیزی بین یک تا چهار ترلیون دلار باشد. بخشی قابل توجه از کل سرمایهگذاریهای اقتصاد جهان. اگر آنطور که گروه «کربن ترکر» پیشبینی میکند، تقاضا برای سوختهای هیدروکربنی در دو دههی آینده کاهشی شدید داشته باشد، این پول بیارزش میشود. اثر ترکیدن این حباب حول صنعتی که دیگر سوددهی آنچنان ندارد، ممکن است از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸میلادی هم شدیدتر باشد.
سه سناریو دربارهی حباب کربن قابل تصور است. نخست اینکه، سرمایهگذاران و بازار آزاد به درستی – و البته متاسفانه – تشخیص داده است که ارادهی کافی در جهان برای کاهش استفاده از سوختهای هیدروکربنی وجود ندارد. خروج امریکا از پیمان اقلیمی پاریس و سروصداهای سیاستمداران راستگرا دربارهی دروغین بودن تغییرات اقلیمی میتوانند، دلایلی بر این خیال بازار باشند. سناریوی محتمل بعدی آن است که، شرکتها و کشورها از منابع پولی این حباب نه برای استخراج سوختهای فسیلی که برای حرکت به سمت انرژیهای پاک استفاده کنند. بعضی شرکتهای بزرگ انرژی نشانههایی از حرکت به سمت انرژیهای پاک نشان دادهاند اما معلوم نیست این حرکتی استراتژیک است یا تاکتیکی تبلیغاتی. سناریوی محتمل سوم، ترکیدن حباب کربن است. این احتمالا اتفاق خوبی خواهد بود. ترکیدن حباب کربن گرچه ضرر زیادی به بازارها و سرمایهگذاران وارد خواهد کرد، اما به معنی ماندن مقدار بیشتری سوخت فسیلی آلاینده در زمین خواهد بود. یعنی کربندیاکسید کمتری در جو و این خوب است.
کشورهایی مثل چین و کشورهای اروپایی از ترکیدن چنین حبابی سود خواهند برد، چرا که در حال حرکت به سمت انرژیهای پاک هستند. اما امریکا و کانادا و روسیه که از تولیدکنندگان سوخت هیدروکربنی ارزان هستند، متضرر خواهند شد. البته ضرری که آنها میکنند بسیار کمتر از کشورهای عمدهی تولیدکنندهی سوخت هیدروکربنی در جهان است. کشورهای خاورمیانه.
اوضاع ما از همه بدتر خواهد بود. اقتصاد کشورهای خاورمیانه به شکل بیمارگونهای به منابع هیدروکربنی وابسته شده است. با ترکیدن حباب کربن، این اقتصادها منابع اصلی تامین درآمد خود را از دست میدهند. کشورهایی که عموما به پشتوانهی پول نفت میتوانند، اواضع خود را پیش ببرند و کنترل کنند. طرحهای توسعه و ساختوسازهای عظیم را پیش ببرند و مردم خود را تحت کنترل نگاه دارند. از دست دادن این منبع مالی میتواند به فروپاشی اقتصادهای نفتی بیانجامد. ساختارهای سیاسی و اجتماعی که بر پایهی این جریان ثروت شکلگرفتهاند، ناپایدار خواهند شد و در نبود سرمایهی کافی برای تامین امکانات زیست برای مردم، بحرانهای اجتماعی فراگیر میشوند. اما این همهی ماجرا نیست. شاید بتوان این نمای ویرانشهری از آیندهای بسیار نزدیک را طور دیگری رقم زد.
دوران پسا نفت
از ابتدا هم میدانستیم که روزی نفت و گاز تمام خواهند شد. اما همیشه خیال میکردیم این اتفاقی در آیندهای دور خواهد بود. نخستین چاه نفت ایران و خاورمیانه در سال ۱۲۸۷ شمسی حفر شد. آن آیندهی دوری که آن زمان تصور میشد، حالا فرا رسیده است. نفت، این به اصطلاح طلای سیاه به زودی ارزشش را از دست خواهد داد. تنها راه پیشروی اقتصادهای نفتی خاورمیانه برای بقا در دوران پسا-نفت، حرکت سریع به سمت منابع انرژی تجدیدپذیر است. خاور میانه موقعیتی مناسب برای بهرهبرداری از انرژی خورشید دارد. در کشور ما امکان تولید انرژی به وسیلهی باد هم وجود دارد. استفاده از ثروت جاری شده از نفت در سالهای آتی برای ساخت و گسترش نیروگاههای تولید انرژی پاک، تنها راه ممکن برای جلوگیری از یک آیندهی ویرانشهری است.
نباید خیال کنیم، اگر قیمت نفت بالا بماند – یا به طریقی بالا نگاه داشته شود – خیالمان دیگر باید راحت باشد. ما از قربانیان تغییرات اقلیمی هستیم. از آلودهکنندگان و قربانیان. خشکسالیهای طولانی و لمیزرع شدن خاک به تعمیق فقر در بخشهایی از کشور انجامیده. استفادهی کمتر از سوختهای هیدروکربنی و تلاش برای کاهش اثرات گرمایش جهانی، به نفع ماست. اما باید پیش از رسیدن به دورانی که نفت بیارزش شده باشد، از این ثروت استفاده کنیم تا با گسترش صنایع پاک، جاپایی مطمئن برای آیندهی خود دستوپا کنیم.
پس از برجام، بیشترین توجهها در افکار عمومی و رسانهها به قراردادهای استخراج نفت بود که با شرکتهای اروپایی بسته شد. اما به نظر میرسد که دوران نفت، به پایان خود نزدیک میشود. عقل سلیم حکم میکند به فکر فردایی باشیم که نفت دیگر در آن طلای سیاه خطاب نخواهد شد.
آن کشورهایی که اول از همه باید اقدامی برای کاهش آلودگی های محیط زیستی اشان بکنند کشورهایی مثل آمریکا و چین هستند
نه ایرانِ بدبخت که از همه طرف تحریم شده است
ایران در شرایط عادی نیست که به فکر این چیزها باشد
درضمن ایران باید تا جایی که میتواند نفت و گاز استخراج کند و صادر کند و یا خودش بسوزاند و مصرف کند
چون تا وقتی که نفت و گاز ارزش دارد باید نهایت استفاده را از آن بکند
آن وقتی هم که ارزان شد (یعنی برق تولیدی از سایر انرژی ها ارزانتر از برق تولیدی ناشی سوزاندن سوختهای فسیلی بشود) هنوز تا چندین سال همچنان سوزاندن نفت و گاز برای ما منفعت خواهد داشت. چرا که ما تولید کننده هستیم و خودمان ذخایر داریم و هزینه ی تمام شده برای ما فقط هزینه ی تولید نفت خواهد بود، نه هزینه ناشی از ارزش ذخایر (چون ما خودمان ذخایر داریم)
تا آن زمان هم تکنولوژی های جدید به قدری عوض شده که بهتر است همان موقع به فکر دستیابی به آن تکنولوژی ها و یا خریدشان بیافتیم؛ نه از الان
چرا که از الان تا آن موقع معلوم نیست چه تکنولوژی های تازه و بازی-عوض-کن game-changer ای کشف و اختراع شود
پس از الان تحقیق و هزینه کردن بر روی مثلاً صفحات خورشیدی کاری عبث میتواند باشد که جز هزینه بی ثمر برای ما چیزی نخواهد داشت
ما تا وقتی نفت و گاز ارزش دارد باید استخراج و صادر و مصرف کنیم
تکنولوژی هم مثل “شایعه” است. نمیتوان جلوی پخش شدنش را گرفت
تا آن موقع بالاخره کشوری پیدا خواهد شد که تکنولوژی های نو را در زمینه ی انرژی به ما بفروشد.
بهتر است ما در زمینه هایی تحقیق و هزینه کنیم که علاوه بر بکر بودن (بکر بودن یعنی هنوز کشورهایی انحصار بازار را در آن زمینه به دست نگرفته باشند و با سایر کشورها در آن زمینه فاصله ایجاد نکرده باشند و آن تکنولوژی ها برای همه ی کشورها قابل ورود و پس از ورود، قابل رقابت کردن در آن باشند) توجیه اقتصادی هم برایمان داشته باشد
برای مثال نانو تکنولوژی یا سلولهای بنیادی از این دست است (تکنولوژی هایی نوظهور که هنوز جای رقابت دارد و فاصله ی تکنولوژیکی در آن ایجاد نشده است)
از اینکه منطق بیمنطق مدیران دلالمسلکی که امروز در کار هستن رو برامون توضیح دادین ازتون ممنونم.