خرمشهر؛ شهری برای زیستن یا انتزاعی برای فضای رسمی؟
در تقویم رسمی کشور سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر حک شده است. تلویزیون در این روز دائماً آهنگ «ممدی نبودی ببینی» را پخش میکند و کمتر کسی است که این روز را به یاد نداشته باشد. آزادسازی خرمشهر نقطه عطفی در جنگ هشت ساله ایران و عراق بود که این شهر را از فضایی برای زیستن به نمادی برای مقاومت و کوتاه کردن دست متجاوزان تبدیل کرد. اما آیا این سمبلسازی توانسته کمکی به بهبود زیست ساکنان آن بکند؟ با دنبال کردن اخبار روزهای اخیر میتوان به راحتی به این سوال پاسخ «خیر» داد.
به نظر من خرمشهر نماد عیانی از تضاد بنیادین قدرت سازمانیافته و زیست روزمره است. قدرت سازمانیافته با منتزع کردن شهر واقعاً موجود توسط ابزارهایی نظیر رسانه، شهری را شکل میدهد که بتواند نظم موجود را تثبیت کند (خرمشهر: شهر خون، شهر قیام و…) اما این شهر انتزاعی نیمنگاهی هم به زیست روزمره ساکنان آن ندارد، چرا که اساساً قدرت سازمانیافته بیشتر از آنکه مشروعیت خود را از ساکنان آن شهر بگیرد از شهر انتزاعی که خودش آن را به تصویر میکشد میگیرد. اما وقایع اخیر نشان داد که این شیوه تثبیت نظم موجود پایدار نخواهد بود و زمزمههایی که تاکنون به گوش مرکزنشینها نمیرسید به فریادی تبدیل میشود که در تمام جهان طنینانداز میشود. همین فریادهایی که به ظاهر سرکوب میشود، به دولتهای غربی اجازه میدهد تا با وقاحت تمام زیر تمام تعهدات جهانی خود بزنند و به راحتی تحریمهای شدیدی برای ایران وضع کنند.
در اینجا منظور نشان دادن انگشت اتهام به فریادهای فروخفته نیست بلکه نشانه گرفتن انگشت اتهام به سمت نیروها و روابطی از قدرت است که در این چهار دهه به جای تمرکز بر توسعه متناسب با زیستبوم ایران، در پستوی خود مشغول رانتجویی بودند غافل از اینکه شهر انتزاعی خرمشهر واقعیتی زیسته دارد که نمیتوان با تبلیغ و فیلم و روایت آن را سامان داد، بلکه این واقعیت زیسته نیازمند برنامه، روابط و نیروهایی است که بتواند منابع این زیستبوم را به نحوی توزیع کند که ساکنان آن بتوانند در رفاه نسبی زیست کنند.
چنین مواجههای با اعتراض خرمشهریها، این سوال را پیش میآورد که آن زمان که حاکمیت برای خرمشهر سینه میدرد، مدح کدام شهر را میکند؟ خرمشهر را با ساکنانش فهم میکند یا با ساختمانهایش؟ آیا خرمشهریهای کنونی تفاوتی با خرمشهریهای سال ۶۱ دارند؟ مردمی که امروز برای آب در خرمشهر اعتراض میکنند همانها نیستند که در سال ۶۱ پابهپای نیروهای مسلح برای بازپسگیری شهر شهید میدادند؟
خرمشهر پیش از آنکه نمادی برای مقاومت باشد، باید فضایی برای زیستن باشد. برای این موضوع، اعتراضات مردمی برای آب باید به رسمیت شناخته شود و به مطالبات بر حق آنها پاسخ داده شود، عوامل دخیل در ایجاد وضعیت بحران آب در منطقه باید شناسایی شوند و با آنها به شدت برخورد شود، بعد از این است که میتوان شاهد بسیج مردمی برای کمک به بحران آب در منطقه بود همانطور که تاکنون جامعه در وضعیتهای بحرانی ثابت کرده است که بسیار جلوتر و پیشروتر از حاکمیت است.