پیوند عجیب فقر ویتامین دی با فقر حساسیت اجتماعی
تلویزیون ایران این روزها آگهی بازرگانی واقعا عجیبی پخش میکند که از قضا نه «وجدان آگاه و بیدار» روزنامهنگاران و رسانهها را حساس کرده، نه حتی با واکنش عمومی و مردمی مواجه شده است. احتمالا حتی کسانی که حداقل به واسطه پخش مسابقات ورزشی نیمنگاهی به تلویزیون ایران میاندازند هم این تبلیغ را دیدهاند.
در این آگهی تبلیغاتی، شخصی بیرون از تصویر با لحنی تحقیرآمیز به یک مرد و سپس یک زن در موقعیتهای مختلف میگوید «شما فقیرید» تا اینکه بالاخره مردی که در یک رستوران بسیار شیک با غذاهای گرانقیمتی نشسته، با لحن کسی که انگار توهین بزرگی به او شده میگوید «من فقیرم؟» در اینجا بلافاصله شخصی به او توضیح میدهد که او فقر ویتامین دی دارد و با مصرف روغن اویلا این مشکلش برطرف میشود.
استفاده از واژه «فقیر» به عنوان تحقیر و توهین در این آگهی بازرگانی نظر تعدادی از کاربران توییتر و شبکههای اجتماعی را به خود جلب کرد و انتقادهای جسته و گریختهای به این موضوع شد، اما این موضوع از دید هیچکدام از رسانههای جریان اصلی (روزنامهها، خبرگزاریها و سایتهای پربازدید) موضوع قابل توجه و بهدردبخوری نبوده که درباره آن مطلبی منتشر شود.
شاید از نظر برخی این کار «گیردادن بیخود» به یک آگهی تبلیغاتی باشد که چندان هم مهم نیست و در «همهجای دنیا» از این نوع شوخیها در تبلیغات استفاده میشود. شاید واقعا همینطور باشد، و البته حتی در آن صورت هم این دلیل قابلقبولی برای بیتوجهی به چنین توهینی به قشر وسیعی از مردم که برایشان فقر یک واقعیت است نخواهد بود اما نگاهی به چند رسوایی شرکتهای بزرگ در ساخت آگهیهای تبلیغاتی نشان میدهد اتفاقا اینطورها هم نیست که کسی در آن «همهجای دنیای» کذایی که به هرجایی بیرون از روابط و ساختار مغشوش اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران اطلاق میشود، به این چیزها حساس نباشد. بهتر است برای نمونه چندتایی از آگهیهای تبلیغاتی را که در سالهای اخیر باعث بحث و جدل فراوان در رسانههای غربی شد مرور کنیم.
چهار سال پیش در اوج جنگ مبارزان کوبانی با داعش، شرکت تولید لباس (H&M) با سوءاستفاده از زیبایی زنان مبارز کُرد کوبانی، لباسهایی با الهام از لباس این مبارزان تولید و آنان را تن مدلهای خود کرد و چند آگهی تبلیغاتی هم ساخت. این شرکت به سرعت بعد از این تبلیغ «مجبور به عذرخواهی شد». همین شرکت پارسال هم به دلیل اینکه تیشرتی با شعار «باحالترین میمون جنگل» را بر تن یک پسربچه سیاهپوست کرده بود باز «مجبور به عذرخواهی شد».
پپسی یکی از غولهای نوشابهسازی جهان هم بهار سال ۲۰۱۷ با یک تبلیغ بحثبرانگیز که با تظاهرات مردم امریکا برای احترام به جان سیاهپوستان شوخی کرده بود «مجبور به عذرخواهی شد».
اواخر همین سال ۲۰۱۷ بود که شرکت داو (Dove) در یک تبلیغ زن سیاهپوستی را نشان داد که با استفاده از کرمهای سفیدکننده پوست تبدیل به یک زن سفیدپوست میشود. این شرکت هم «مجبور به عذرخواهی شد».
این شرکتها احتمالا برای تولید و عرضه هرکدام از این تبلیغها میلیونها دلار پول صرف کرده و آن را در شبکههای تلویزیونی اغلب غیردولتی، شبکههای اجتماعی محبوب مانند فیسبوک و توییتر و در سطح شهرهای جهان به صورت گسترده پخش کرده بودند.
آنچه همه این شرکتها را مجبور به پذیرش اشتباه خود، صرفنظرکردن از میلیونها دلار هزینههای تبلیغات خود و در نهایت عذرخواهی کرد، انتقاد گسترده مردم در شبکههای اجتماعی، حساسیت رسانههای جمعی و رسوایی در مقابل افکار عمومی بود. آنچه این غولهای تولید ثروت را در برابر دستدرازی به حیطههای نژادی، مبارزات مردمی و کرامت انسانی به عقب راند، همراهی رسانههای بزرگ و افکار عمومی برای مقابله با این نوع از سوءاستفادههای آشکار و پنهان آنها بود.
حالا در ایران و در زمانهای که بر اساس آمار رسمی ۱۱ و بر اساس آمار غیررسمی ۱۶ میلیون حاشیهنشین در کشور زندگی میکنند، ۳۳درصد مردم زیر خطر فقر مطلق قرار دارند، وضعیت معیشتی کارگران در بدترین دوره خود به سر میبرد و در برخی استانهای کشور سوءتغذیه به یک مشکل حاد تبدیل شده است، حساسیت هیچ رسانهای در برابر استفاده از واژه فقر به عنوان توهین برانگیخته نمیشود و هیچ جریان رسانهای برای وادار کردن شرکت اویلا به عذرخواهی و پخشنشدن این آگهی تبلیغاتی از «تلویزیون ملی کشور» به راه نمیافتد.
البته سالهاست صدا و سیمای ایران تبدیل به جایی شده برای کالاییسازی هرآنچه پیشتر به نوعی ارزشهای اجتماعی محسوب میشد. سیل برنامههایی که با عنوان آموزش و آمادگی برای کنکور جایی برای تبلیغ آموزشگاههای ریز و درشت شده است، قرعهکشیهای مدام و بیوقفه، تبلیغ اپلیکیشنهایی مشابه و اغلب بهدردنخور و بانکهایی که قرار است یکشبه مشتریان خود را پولدار کنند از این دست است. بازتولید روابط مردسالارانه و جنسیتزده در تبلیغات را هم اضافه کنید تا همهچیز با هم جور شود.
شاید بتوان ردپای تمام این موارد را با رنگ و لعاب دیگری در تمام رسانههای جریان اصلی دنیا پیدا کرد. اما در کنار آنها، رسانههای آلترناتیو و یا کمتر وابسته به جریان سرمایه (البته با میلیونها مخاطب) هم پیدا میشود که بتوانند غولهای رسانههای جهان و شرکتهای بزرگ را از دستدرازی به برخی حیطهها منع کنند. چیزی که در رسانههای حتی با ظاهر آلترناتیو و منتقد در ایران هم ردی از آن دیده نمیشود. رسانههایی که کوچکترین تحولات سیاسی در بین جریان مطبوعشان به اندازه تیتر یک روزنامه ارزش دارد اما اعتراض به توهین عمومی به فقرا به اندازه یک یادداشت کوچک در صفحههای میانیشان هم جایی ندارد. رسانههایی که حتی در گزارشهای پر سوز و گدازشان درباره فقر هم کمتر حرفی از عوامل تولید فقر به میان میآورند و توصیفکردن برایشان همیشه جذابتر از تحلیلکردن بوده است.
در این میان مردم هم در این موارد نشانهای از حساسیت بروز نمیدهند. مقایسه کنید با شوخی برنامههای طنز با یکی از مشاغل یا شوخی با لهجه و زبان یکی از اقوام ساکن در ایران که اغلب با اعتراض گسترده همراه میشود.
شاید روغن اویلا باید بعد از پخش موفقیتآمیز این آگهی تبلیغاتیش، یک آگهی هم برای تشکر از روزنامهنگاران، رسانهها و البته بقیه مردم ایران تولید کند و بگوید «شما هم فقیرید، نه عصبانی نشید، منظور فقر حساسیت بود.»
اشاره کاملا به جایی بود ، ممنون
آفرین و دست مریزاد به نویسنده
یکی از اقوام ساکن در ایران؟
یا برای مثال ترکهای مثلا شمال غرب کشور؟
طوری گفتید اقوام ساکن در ایران انگار راجب یکسری مهمان ناخوانده موقت حرف میزنیم
ایران متشکل از تمامی اقوام و گروههای زبانی ساکن در آن موجودیتی به نام ایران داره و هر گروه رو ازش حذف کنیم دیگه ایران نخواهد بود
راجب موضوعی قلم فرسایی کردید که نهایتا خودتون ناقضش هستید.