علیه فرودگاه و دنیای آن
در میان اعتصابات و اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، هماکنون مبارزه دیگری نیز در جریان است. نبردی که دولت مکرون را مجبور به لشکرکشی و اعلان جنگ علیه مردم کرده است: جنگ در زمینهای «نوتردام دلاند» در غرب فرانسه، در اطراف شهر نانت، علیه جنبش موسوم به زادیستها. اما این جنبش جدید چیست؟
سال گذشته میلادی وقتی همه دنیا، خاصه ایرانیان، شرکتکنندگان در انتخابات آمریکا را سرزنش میکردند که چرا از میان بد و بدتر، بدتر را انتخاب کردهاند، سناریوی دیگری در آن سوی اقیانوس اطلس در جریان بود: لوپن و مکرون. شکست کلینتون همراه بود با سقوط ماتئو رنتسی و البته انصراف اولاند از شرکت مجدد در انتخابات: که هر یک جنبههایی از فروپاشی چپ میانهاند. ریزش دومینویی آغاز شده و سقوط هر «دولت لیبرالی» ثبات دولت بعدی را بر هم میزند. ترس از انتخاب لوپن حتی مهیبتر از انتخاب ترامپ جلوه میکرد. اما گویا شرکتکنندگان در انتخابات فرانسه مثل ایرانیان عاقلتر از آمریکاییها بودند و به دستورالعمل دموکراسی پارلمانی آری گفتند: مکرون انتخاب شد تا مبادا بدتری سر کار بیاید. معالوصف، هنوز دولت مکرون به نیمه راه هم نرسیده موج کمسابقهای از اعتصابات و اعتراضات همراه با شورش دانشجویی، در روزهای اخیر، سرتاسر فرانسه را دربر گرفته: از کارگران و کارمندان حملونقل ریلی و هوایی تا دانشجویان، از راهآهن و ترمینالهای فرودگاه تا دانشگاهها و سوپرمارکتها و… البته این نخستین ناآرامی بزرگ در دوران ریاستجمهوری مکرون نیست. سیاستهای اقتصادی مکرون، از جمله اصلاحات قانون کار، دولت مکرون را در همان سال اول با مجموعهای از اعتصابات و اعتراضات روبرو کرد. البته دامنه اعتراضات اخیر بهمراتب گستردهتر است. سرکوبها آنقدر بالا گرفته که نشریه «ویک» در جلد یکی از آخرین شمارههایش چهره مکرون را بر بدن تاچر مونتاژ کرده که در حال تاختوتاز در پاریس است. در میان اعتصابات و اعتراضات، هماکنون مبارزه دیگری نیز در جریان است که دولت بد و نه بدتر مکرون را مجبور به لشکرکشی و اعلان جنگ علیه مردم کرده است: جنگ در زمینهای «نوتردام دلاند» در غرب فرانسه، در اطراف شهر نانت، علیه جنبش موسوم به زادیستها.
تقریبا یک دهه پیش بود که دولت وقت فرانسه تصمیم گرفت در منطقه «نوتردام دلاند» فرودگاه عظیمی احداث کند. دولت برخی از زمینهای کشاورزی این منطقه را خرید و برخی دیگر را تصاحب کرد و تصمیم گرفت دهها هکتار زمین کشاورزی را زیر کشت بتن و سیمان ببرد. پیمانکار این پروژه (Vinci) یکی از غولهای ساختوساز اروپاست که در دهههای اخیر همه چیز ساخته: از زندانهای مدرن تا اتوبان، فرودگاه و شهرکهای غولپیکر تجاری. با جدیشدن تصمیم دولت برای ساخت فرودگاه، عدهای آنارشیست برای حفاظت از محیط زیست خود را به منطقه رساندند و با استقبال بسیاری از کشاورزان منطقه مواجه شدند. زمینهای آنها از چنگشان درآمده بود و مخالف ساخت فرودگاه بودند. اشغال سایت فرودگاه از سال ۲۰۰۹ آغاز شد. دولت کل سایت فرودگاه را «منطقه توسعه» نامیده بود. اشغالکنندگان «منطقه توسعه» را به «منطقه مقاومت» تغییر دادند و جنبش ZAD آغاز شد (جنبش«Zone to Defend» یا «منطقهای برای دفاع» یا «دفاع از منطقه»). زادیستها در پی یک زندگی بدیلاند. بیشتر آنها حامیان محیط زیستاند و میکوشند یک زندگی جمعی بنا کنند که در آن همه چیز تحت سلطه پول و منطق سرمایهداری نباشد.
اگرچه پلیس دسترسی به منطقه را با ایستهای بازرسی محدود کرده، زادیستها پاسگاههای موقت پلیس را دور میزنند و از آن زمان تاکنون در هر مقطع زمانی صدها فعال زاد آنجا زندگی میکنند. آنها در این سالها پیوسته با پلیس درگیر بودهاند و به مقاومت خود ادامه داده و در منطقه ماندهاند. اولین و جدیترین برخورد با آنها با استقرار دولت اولاند در سال ۲۰۱۲ رخ داد که دولت در اخراج آنها ناموفق بود و مجبور به عقبنشینی شد. با استقرار دولت مکرون تصمیم بر آن شد تا فرانسه از خیر ساخت فرودگاه در این منطقه بگذرد. سرانجام در ۱۷ ژانویه ۲۰۱۸ نخستوزیر فرانسه، ادوارد فیلیپ، اعلام کرد پروژه ساخت فرودگاه منتفی است. عقبنشینی دولت پیروزی بزرگی برای زادیستها و همه حامیان رادیکال محیط زیست در جهان بود. ولی یک مساله مهم همچنان برای دولت باقی مانده بود: با زادیستها «چه باید کرد؟»
«علیه فرودگاه و دنیای آن». این شعار معنای روشنی برای دولتمردان و دولتگرایان دارد: آنها نقداً بخشی از جنبشهای ضدجهانیکردن شدهاند و در برابر منطق جهانیساز سرمایه و منطق کاذب جهانیسازی ایستادهاند.
زادیستها از همان آغاز شکلگیری جنبششان، هدف بزرگتری در نظر داشتند. آنها از روز اول شعار میدادند: «علیه فرودگاه و دنیای آن». این شعار معنای روشنی برای دولتمردان و دولتگرایان دارد: آنها نقداً بخشی از جنبشهای ضدجهانیکردن شدهاند و در برابر منطق جهانیساز سرمایه و منطق کاذب جهانیسازی ایستادهاند. زادیستها، به گفته خودشان، قصد دارند جنبش حمایت از کشاورزها را تا سطح «آموزش همزیستی، کشتوکار و استقلال از نظام سرمایهداری» پیش ببرند. یکی از آنها به گاردین گفته: «زادیستها و کشاورزان با هم چیز بینظیری ساختهاند که برمیگردد به زندگی سادهتر پدربزرگهایمان. قادریم هر آنچه نیاز داریم تولید کنیم و به چیز بیشتری هم نیاز نداریم». آنها منطقهای خودمختار ساختهاند که بهطور جمعی اداره میشود: از زیر یوغ دولت فرانسه درآمدهاند، طرح تصاحب و مصادره زمینهای این ناحیه و ساخت فرودگاه را در آن برهم زدهاند، آنهم نه از راه گفتوگو بلکه از راه مبارزه و مقاومت و در نهایت یک جامعه خودگردان جمعی تأسیس کردهاند. آنها گفته بودند دولت شیوه زندگی مستقل از خود را برنمیتابد و حتی اگر سرانجام پلیس ما را از منطقه بیرون کند، دوباره بازمیگردیم چون دولت نمیتواند رؤیای ما را از بین ببرد.
سرانجام دولت مکرون ۲۵۰۰ نیروی پلیس و ضدشورش برای سرکوب، تخریب و درنهایت تخلیه به این منطقه فرستاد. به گزارش «یورونیوز» زادیستها و کشاورزان در مواجهه با پلیس از کوکتلمولوتوف و انواع بمبهای دستساز استفاده میکنند و حتی پلیس تصاویری منتشر کرده که در آن زادیستها با سلاحی که مشخص نیست چیست هلیکوپتر پلیس را هدف قرار دادهاند. بااینحال، بعد از لشکرکشی دولت فرانسه و مقاومت زادیستها و بالاگرفتن درگیریها، و بعد از کشتهشدن دهها پلیس و ساکنان منطقه، گویا زادیستها به مذاکره رضایت دادهاند تا بیش از این، آنچه در این سالها ساختهاند خراب نشود. ولی مکرون راضی به مذاکره نیست و گفته فقط در شرایطی میتوانند در منطقه بمانند که یا مالک زمین باشند، یا بهای اجاره زمین کشاورزی را به دولت بپردازند، پول برق، گاز و آب را نیز بپردازند و در سیستم بیمه کشاورزی ثبتنام کنند، در غیر اینصورت باید تا بهار آینده منطقه را ترک کنند و در صورت مقاومت به تخریب زیستبوم منطقه، خانهها و مزارعشان ادامه خواهد داد، اقدامی که بیشباهت به تدابیر دولتهای انتخابی در سراسر دنیا، از اروپا تا خاورمیانه، نیست و البته طرح ترکیبی تاچر و مکرون را در نشریه «ویک» کاملاً توجیه میکند.
روشن است که دیگر تیغ چپ میانه هم نمیبرد. اینکه سیستم دموکراسیهای پارلمانی از آمریکای شمالی تا اروپا، از آمریکای جنوبی تا خاورمیانه هم از حیث مشروعیت و هم از حیث ظرفیت نمایندگی در بحران است، دیگر نهفقط یک عقیده یا نظریهای سیاسی بلکه یک واقعیت عینی است. ناگفته پیداست که نتایج حاصل از این وضع با هم یکی نیستند و مسیرهای مختلفی دارند: از «ملیگرایی بیگانهستیز» و «سیاستهای اقتصادی نولیبرالی» تا جستوجوی «مردم حذفشده» در برابر مقاومتهای رادیکالی دیده میشوند که متضمن تکثر نیروهای اجتماعی و اقسام مختلف مبارزه علیه وضع موجود است. بااینحال، شاید مشاهده و تجربه یکی از کشاورزها از زندگی با زادیستها بیش از هرچیز در شب بلند انقیاد و سیاستستیزی برای مردم جهان ضروری و چهبسا آموزنده باشد. به گفته یکی از کشاورزان: «ایده زادیستها خیلی اتوپیایی بود، ولی گاهی به اتوپیا نیاز داریم».