جهان بدون نفت: رویای دیگران و کابوس ما
مدل اقتصاد امروز ایران را میشود اینگونه تصویر کرد: اقتصادی بسته که تقریباً تمام صادرات آن نفت و مشتقات نفتی و وارداتش حجم بزرگی از انواع کالاهای مصرفی و کالاهای میانی برای تولید نهایی در ایران است. استخراج نفت، تولید مشتقات نفتی، مصرف کالاهای مصرفی-وارداتی و استفاده از کالاهای وارداتی میانی برای تولید کالای نهایی در ایران نزدیک به نیمی از تولید ناخالص داخلی کشور را تشکیل میدهند. در اقتصادی که تا این اندازه به نفت وابسته است هر خللی در پروسه تولید و فروش نفت ضربهای مهلک خواهد بود. این وابستگی در دو دهه اخیر با موج ورشکستگی تولید داخلی دوچندان شده و اثر جدی کاهش فروش نفت را در بحران سالهای پایانی دولت احمدینژاد شاهد بودیم.
بحرانهای سیاسی را با راه حل و گفتگو میتوان حل کرد. برجام تولید نفت ایران را به میزان سابق بازگرداند و از عمیقتر شدن بحران اقتصادی جلوگیری کرد. گفتگو همیشه و همه جا امکان دارد و بسته به قوت و ضعف طرفین میتواند به نتیجه برسد. اما اگر کاهش درآمد نفتی ایران نه در نتیجه بحرانهای سیاسی و عوامل سیکلی موقت که ناشی از تغییرات سکولار تکنولوژی و بازار جهانی باشد، چه میشود؟ اگر کاهش درآمد نفتی ایران به خاطر تغییرات ساختاری دایمی باشد، جامعه و اقتصاد ایران در شکل کنونی آن امکان ادامه حیات نخواهد داشت. میزان مصرف باید به شدت کاهش یابد تا کاهش درآمد ارزی را جبران کند. با نابود شدن سرمایه انسانی و زیرساختهای تولیدی کشور در دو دهه اخیر، تولید داخلی به سختی خواهد توانست حتی بخشی از کاهش واردات را جبران کند.
احتمال کاهش دائمی مصرف سوختهای فسیلی نه تنها کشورهای نفتی بلکه شرکتهای بزرگ بینالمللی نفتی را نیز نگران کرده است. شرکت نفتی شل هلند در پاسخ به فشار سرمایهگذاران، به بررسی اثر توافقنامه پاریس برای کاهش گازهای گلخانهای در گزارش سالیانه خود پرداخته است. بر اساس مدلهای شل در جدیترین سناریوی حرکت به سوی اقتصاد جهانی با تولید کمتر گازهای گلخانهای تقاضا برای نفت تا سال ۲۰۲۵ یک درصد افزایش یافته و پس از آن کاهش خواهد یافت. در این سناریو تا سال ۲۰۳۰ نیمی از خودروهای فروخته شده در جهان الکتریکی خواهند بود و استفاده از خودروهای با موتور احتراق داخلی در بسیاری از کلانشهرها ممنوع اعلام خواهد شد. در ادامه این سناریو در سی سال آینده تقاضا برای نفت ۲۰% و در پنجاه سال بعد به نصف خواهد رسید. شل در گزارش سالانهاش سرمایهگذاران را مطمئن کرده که در دو یا سه دهه آینده برای منابع نفتیاش مشتری وجود خواهد داشت و برای آیندهای که در آن نفت اهمیت کمتری خواهد داشت سرمایهگذاری هنگفت در انرژیهای تجدیدپذیر را در دستور کار خود قرار داده است.
برقی شدن حمل و نقل عمومی و امکان آیندهای با تقاضای نفت کمتر، تنها شرکتهای بینالمللی نفتی را به تکاپو نینداخته و کشورهایی همانند عربستان با پذیرفتن امکان اینکه در دهههای پیش رو مشتری نفتشان کاهش خواهد یافت، طرحهای بزرگی برای کاهش وابستگی به نفت به اجرا گذاشتهاند. در ایران اما کمترین بحثی حول چنین ایدهای وجود ندارد و کشور خوابزده به سمت آیندهای میرود که در آن هیچ برنامهای برای اقتصاد بدون نفت وجود ندارد. حوزه دید و برنامهریزی در کشور به اندازهای محدود و کوتاه مدت شده است که صحبت از ریسکهای بزرگ دو یا سه دهه آینده اقتصاد ایران بحثی لوکس و درجه چندم تلقی میشود. عدم توجه داخلی نه اثر این ریسکها و نه احتمال آنها را کم میکند. اگر زمانی جامعه جهانی توانست با عبور از سوختهای فسیلی فاجعه گرمایش زمین را تحت کنترل درآورد، اقتصاد ایران از نتایج نجات از این فاجعه به لرزه خواهد افتاد.