skip to Main Content
وقتی دیگ خشم معلم به جوش می‌آید
جامعه

وقتی دیگ خشم معلم به جوش می‌آید

تنبيه بدني دانش‌آموزان در مدارس پديده‌اي نادر و اتفاقي نيست. مواردي از خشونت در مدرسه كه به رسانه‌ها راه مي‌يابد مانند نوك كوه يخي است كه در آب شناور است. خيلي از موارد خفيف‌تر كه اصلا مطرح نمي‌شوند!

از منطقه ٩ تهران تا پاکدشت ورامین تا گناوه بوشهر و سنندج و… یک اتفاق عادی مانند درس بلد نبودن، همراه نداشتن کتاب، حرف زدن با بغل دستی و… دیگ خشم معلم را به جوش آورده و معلم از خود بی‌خود شده و با مشت و لگد یا ترکه و شلنگ و کابل و لوله پلیکا و… به جان دانش‌آموز افتاده است. مورد پاکدشت به عنوان شنیع‌ترین عمل یک معلم باید در کتاب رکوردها ثبت شود. البته گاهی پشیمانی، عذرخواهی و جبران خسارت هم دیگر کارساز نیست.

دوسال پیش معلم مدرسه‌یی در نیکشهر بلوچستان به خاطر اینکه سعید ١۵ ساله کتابش را نیاورده بود، خشمگین شد و با کتابی که در دست داشت بر سر دانش‌آموز کوبید. سعید به اغما رفت و چند روز بعد درگذشت. در سال ٩١ معلم مرد کلاس اول دبستان دخترانه‌یی در بویر احمد با ضربه خط کش چشم راست دختر شش ساله‌یی را که درس بلد نبود، پای تخته سیاه کور کرد.

خشونت علیه دانش‌آموزان را می‌توانیم بخشی از زنجیره خشونت در جامعه بدانیم، اما نمی‌توان پذیرفت که معلم، مانند دانش‌آموز نوجوان، تحت تاثیر فلان سریال تلویزیونی یا فضای عمومی جامعه، دست به خشونت می‌زند. فرض بر این است که معلم انسان بالغ و تحصیلکرده‌یی است که برای حضور در مدرسه و تربیت و آموزش دانش‌آموزان صلاحیت لازم را کسب کرده است. فرض بر این است که معلم در دانشگاه و در دوره‌های ضمن خدمت روانشناسی و علوم تربیتی خوانده و بلد است که خشم خود را در شرایط بحرانی کنترل کند. فرض بر این است که معلم از آنچنان سلامت نفس و تعادل روانی برخوردار است که تلافی مشکلات صنفی مانند کمی حقوق یا سختی معیشت و کمبودهای مدرسه را سر دانش‌آموز در نیاورد.

همچنین بخوانید:  به گفته رئیس شورای شهر تهران بودجه فرهنگی شهرداری بیشتر خرج مداحان و پخت آش می‌شود

فرض بر این است که معلم می‌داند پاسخ تخلفاتی مانند حرف زدن، درس بلد نبودن، تکان خوردن، خندیدن، کتاب همراه نداشتن و… کتک زدن نیست؛ ارجاع خشونت ورزی برخی از معلمان به زمینه‌های اجتماعی و کمبودها و مشکلات یا توجیه خشونت معلم بر اساس تخلف دانش‌آموز، چه از سوی مقامات و چه از سوی فعالان صنفی، نوعی ماستمالی کردن داستان خشونت در مدرسه است. حقوق دانش‌آموز از حقوق معلم تفکیک‌ناپذیر است.

عمل معلمی که دانش‌آموز را کتک می‌زند، سرکلاس متلک جنسی می‌گوید یا دانش‌آموز را تحقیر می‌کند مانند عمل پزشکی است که بیمار خود را می‌کشد. مانند عمل مامور پلیسی است که با دزدها همدست است. مانند عمل مامور آتش‌نشانی است که روی آتش به جای آب، بنزین می‌ریزد. مانند عمل فروشنده‌یی است که مواد غذایی مسموم دست مشتری می‌دهد. اگر بتوان دلیلی برای خشونت ورزی برخی از معلمان بیان کرد، باید آدرس کارگزینی و گزینش وزارت آموزش و پرورش را بدهیم که به جای سنجش صلاحیت‌های حرفه‌یی و سلامت و تعادل روانی داوطلب شغل معلمی، با معیارهای متفاوتی صلاحیت معلم را تایید و در طول خدمت هم از بازآموزی آنها غفلت می‌کنند. همین که در مدارس هزاران معلم حضور دارند که با وجود مشکلات، بچه‌ها را نمی‌زنند، فحش نمی‌دهند و آنها را تحقیر نمی‌کنند، نشان می‌دهد که خشونت در مدرسه اجتناب‌پذیر است و معلم اختیار دست و زبانش، دست خودش است.

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗