
نگاهی به بازار اجناس خیلی گران که ثروتمندان هم میل به خریدش ندارند
خرج بیپروای دارا
پاساژی که کت ۱۵ تا ۲۰ میلیونی میفروشد، باید هم جایزه قرعهکشیاش هواپیمای دونفره باشد. احتمالا صاحب پاساژ چک را با خودکار یکونیممیلیونی یا خودنویس ۱۱ میلیونی امضا و در حالی که سعی میکند ساعت ۳۰۰ میلیونیاش معلومتر باشد، از زیر کتوشلوار ۲۲ میلیونی آن را به برنده خوششانس میدهد؛ برندهای که نمیداند این هواپیمای لوکس را چهجوری به کلکسیون قایقهای لوکستر وصله کند.
کسی که درآمدهای چندهزارمیلیاردی دارد، میلیون برایش پول خرد است. اصولا کسی او را بهدرستی نمیشناسد؛ حتی جامعهشناسها. چون آنها همیشه دغدغه طبقه متوسط را داشته و دارند. اما درصد کمی از جمعیت ایران با بقیه مردم فرق دارند. نوک قله ثروت نشستهاند و ساکن ده بالادستند. آب را گِل نمیکنند؛ چون مثل اهالی ده پایین نیازی به رود ندارند. آب معدنی میخورند. آنها بد نیستند، فقط با بقیه جمعیت ایران متفاوتند. آنها پولدارند و این نمایش ثروت چنان میکند که اغلب مردم، از خانهها و ماشینهای گرانشان تعجب میکنند و مراکز خریدشان برای دیگران شبیه جزیرهای جداشده از شهر است.
پاساژی که کت ۱۵تا۲۰میلیونی میفروشد، باید هم جایزه قرعهکشیاش هواپیمای دونفره باشد. احتمالا صاحب پاساژ چک را با خودکار یکونیممیلیونی یا خودنویس ۱۱میلیونی امضا و در حالی که سعی میکند ساعت ۳۰۰میلیونیاش معلومتر باشد، از زیر کتوشلوار ۲۲میلیونی آن را به برنده خوششانس میدهد؛ برندهای که نمیداند این هواپیمای لوکس را چهجوری به کلکسیون قایقهای لوکستر وصله کند.
کسی که درآمدهای چندهزارمیلیاردی دارد، میلیون برایش پول خرد است. اصولا کسی او را بهدرستی نمیشناسد؛ حتی جامعهشناسها. چون آنها همیشه دغدغه طبقه متوسط را داشته و دارند. اما درصد کمی از جمعیت ایران با بقیه مردم فرق دارند. نوک قله ثروت نشستهاند و ساکن ده بالادستند. آب را گِل نمیکنند؛ چون مثل اهالی ده پایین نیازی به رود ندارند. آب معدنی میخورند. آنها بد نیستند، فقط با بقیه جمعیت ایران متفاوتند. آنها پولدارند و این نمایش ثروت چنان میکند که اغلب مردم، از خانهها و ماشینهای گرانشان تعجب میکنند و مراکز خریدشان برای دیگران شبیه جزیرهای جداشده از شهر است.
اما خود طبقه بالای جامعه ایران را هم نمیتوان با یکچوب راند؛ چون ثروتمندان دیگری هم هستند که در کار تولید و ازدیاد سرمایه مملکتند. آنها شاید از بازار تهران خرید نکنند و برندپوش باشند، ولی حاضر هم نیستند پول را به هرنحوی خرج کنند و دسته پیشین را «نوکیسه» میخوانند؛ نوکیسههایی معتبر و شاید هم بیخبر؛ خفته بر ساحلی آرام، فارغ از حال خونیندلان.
اما خود طبقه بالای جامعه ایران را هم نمیتوان با یکچوب راند؛ چون ثروتمندان دیگری هم هستند که در کار تولید و ازدیاد سرمایه مملکتند. آنها شاید از بازار تهران خرید نکنند و برندپوش باشند، ولی حاضر هم نیستند پول را به هرنحوی خرج کنند و دسته پیشین را «نوکیسه» میخوانند؛ نوکیسههایی معتبر و شاید هم بیخبر؛ خفته بر ساحلی آرام، فارغ از حال خونیندلان.
ترکشهای «بچهپولدارهای تهران»
یکی از همین مراکز خرید در محله الهیه واقع است؛ دروازهای کشویی با رویی باز به استقبال مراجعان میآید، ولی نگهبانی تنگچشم همه را زیر نظر دارد. حق دارد. سهسال پیش، در اوج سالهای تحریم دولت پیشین این مرکز از یکی از گرانترین زمینهای تهران- یعنی فرشته- روییده و ۲۶مغازه درندشتش اجناسی میفروشند که هرکسی را یارای خرید آن نیست. به همین دلیل هم رسانهها نسبت به وجودش اعتراض کردند و گفتند در این وضعیت بیپولی و تحریم خرید مستقیم از برندهای اجنبی باعث خروج ارز از کشور است. البته همانموقع کسی به ورود صدهزارخودرو لوکس بالای ۲۵۰۰سیسی اعتراض نکرد.
مدیر پاساژ از دست بخش خبری «۲۰:۳۰» بیشتر شاکی است. این را مغازهدارهای شیکپوش پاساژ میگویند. انگار ترکشهای ماجرای اینستاگرام و فیسبوک «بچهپولدارهای تهران» به پاساژهای لوکس فروش اصابت کرده. به اینترتیب پاساژها هم نسبت به روزنامهنگارها آلرژی دارند. دوست ندارند تافته جدابافته بهنظر برسند. برای همین هم «چشمزخم» به دیوارهایشان چسباندهاند و اگر بفهمند که روزنامهنگاری، با احترام از مغازه بیرونت میکنند.
سهسال پیش، در اوج سالهای تحریم دولت پیشین این مرکز از یکی از گرانترین زمینهای تهران- یعنی فرشته- روییده و ۲۶مغازه درندشتش اجناسی میفروشند که هرکسی را یارای خرید آن نیست. به همین دلیل هم رسانهها نسبت به وجودش اعتراض کردند و گفتند در این وضعیت بیپولی و تحریم خرید مستقیم از برندهای اجنبی باعث خروج ارز از کشور است. البته همانموقع کسی به ورود صدهزارخودرو لوکس بالای ۲۵۰۰سیسی اعتراض نکرد.
یکی از همین مراکز خرید در محله الهیه واقع است؛ دروازهای کشویی با رویی باز به استقبال مراجعان میآید، ولی نگهبانی تنگچشم همه را زیر نظر دارد. حق دارد. سهسال پیش، در اوج سالهای تحریم دولت پیشین این مرکز از یکی از گرانترین زمینهای تهران- یعنی فرشته- روییده و ۲۶مغازه درندشتش اجناسی میفروشند که هرکسی را یارای خرید آن نیست. به همین دلیل هم رسانهها نسبت به وجودش اعتراض کردند و گفتند در این وضعیت بیپولی و تحریم خرید مستقیم از برندهای اجنبی باعث خروج ارز از کشور است. البته همانموقع کسی به ورود صدهزارخودرو لوکس بالای ۲۵۰۰سیسی اعتراض نکرد.
مدیر پاساژ از دست بخش خبری «۲۰:۳۰» بیشتر شاکی است. این را مغازهدارهای شیکپوش پاساژ میگویند. انگار ترکشهای ماجرای اینستاگرام و فیسبوک «بچهپولدارهای تهران» به پاساژهای لوکس فروش اصابت کرده. به اینترتیب پاساژها هم نسبت به روزنامهنگارها آلرژی دارند. دوست ندارند تافته جدابافته بهنظر برسند. برای همین هم «چشمزخم» به دیوارهایشان چسباندهاند و اگر بفهمند که روزنامهنگاری، با احترام از مغازه بیرونت میکنند.
احتمالا بهدلیل سرککشیدنهای مداوم و قیمتپرسیدنهای پیاپی ماموران حراست مشکوک شدهاند. خبرنگار «شرق»، هرجا که میرود از دور مراقبند؛ حتی در طبقهسوم که دستشویی و کافه دارد. مشتریان کافه کوچک بالا چندینبرابر مشتریان خود پاساژ است. آقایی در دستشویی تمیز و فرنگیمآب پاساژ ایستاده است. چشمانش میخندد؛ یعنی میشود با او سر صحبت را باز کرد: «اوف… قیمتها خیلی بالاست.» میخندد و پاسخ میدهد: «بهجاش توالتش باکلاسه.» اینجا چه میکنید؟ شما از مرفهان بیدردید؟ توی آینه دستشویی بلندتر میخندد و میگوید: «خب اومدم مستراح.» دوباره میخندد و ادامه میدهد: «نه، از مستضعفان پردردم. آمدم ببینم مرفهان بیدرد چهشکلیاند.» از کسی که پالتوی گرانی به تن دارد، شنیدن این حرف کمی عجیب است.
مقایسه اجناس به قیمت آنلاین آنها.
مقایسه اجناس به قیمت آنلاین آنها.
در طبقه اول، کمپانی ایتالیایی اِرمنجیلدو زینا
(Ermenegildo Zegna) نمایندگی دارد. در این نمایندگی، مشتری میتواند سایز خود را ارایه دهد و خیاطهای میلانی برایش کتوشلوار بدوزند؛ کتوشلوارهایی که انگار قرار است پول رفتوبرگشت از کشور را نیز از مشتری بگیرند. این پاساژ نمایندگی D&G هم دارد. کت و کاپشن مغازه قیمتی بین چهارمیلیونو۵۰۰ تا چهارمیلیونو۸۰۰هزارتومان دارد. اگر این مغازه نمایندگی فروش است، آیا قیمتش با بقیه دنیا فرقی دارد یا نه؟ در فروشگاه آنلاین این برند، قیمتهای زمستان۲۰۱۴ آن، بین ۳۰۰تادوهزارو۲۰۰دلار است. با حساب دلار سههزارو۳۴۰تومان، قیمتها چیزی حدود یک تا ششمیلیونتومان میشود. تازه این علت گرانی قیمتها بهخاطر خاصبودنش است. از طرف دیگر، بهروزبودن این مدها قیمت آن را بیشتر کرده است.
برندهای پاره، پولهای بیچاره
در خیابان پاسداران تهران، یک فروشگاه برندفروشی است که هرکسی را راه نمیدهند. شبیه خانهای خصوصی است که داخل آن اتاقهای مختلفی وجود دارد و میتوان لباس را به تن مدلهای مختلف دید. یکی از فروشندگان، درباره قیمت یک تیشرت میگوید: «یکمیلیونوصدهزار.» چه کسی برایش این همه پول میدهد؟ نام یکی از آقازادهها را میآورد که با دوستش آمده و کلی خرید کرده و رفته.
به گفته یکی از فروشندگان، عامل واردات این اجناس به ایران، سعی میکند مدهای فصول پیشین را بخرد؛ مدلهایی که اکنون در اروپا و آمریکا تخفیف خوردهاند. از آن مهمتر این است که بسیاری از برندها، محصولاتی خراب، پاره و ناقص دارند که در اصطلاح به آن خارج از سرویس یا Outlet میگویند. قیمت پایینی دارند و کارخانهها برای اینکه انبار خود را خالی کنند، بهصورت عمده آن را میفروشند. یکی از فروشندگان زرنگ برند در ایران، برای گام نخست دوسوله بزرگ از این اجناس را خرید و به ایران وارد کرد، دستی به آنان کشید و به قیمت برند اصلی فروخت.
به گفته یکی از فروشندگان، عامل واردات این اجناس به ایران، سعی میکند مدهای فصول پیشین را بخرد؛ مدلهایی که اکنون در اروپا و آمریکا تخفیف خوردهاند. از آن مهمتر این است که بسیاری از برندها، محصولاتی خراب، پاره و ناقص دارند که در اصطلاح به آن خارج از سرویس یا Outlet میگویند. قیمت پایینی دارند و کارخانهها برای اینکه انبار خود را خالی کنند، بهصورت عمده آن را میفروشند. یکی از فروشندگان زرنگ برند در ایران، برای گام نخست دوسوله بزرگ از این اجناس را خرید و به ایران وارد کرد، دستی به آنان کشید و به قیمت برند اصلی فروخت.
نوکیسههای خارجنرفته و جنسنشناس
فروختن همان و پولدارترشدن همان. اما خریداران اصلی این اجناس چه کسانی هستند؟ این پرسش را کسی که خانوادگی در کار واردات وسایل الکترونیک به کشور هستند، میتواند پاسخ دهد. وضع خوبی دارند خلاصه پولشان از پارو بالا میرود. ولی او هم میگوید که هیچوقت از چنین مراکزی خرید نمیکند. درباره دلیلش میگوید: «خیلی گرونه؛ مثلا یک سرویسخواب دیدم ۱۵۰میلیونتومان. روی این پول اگر کمی بگذارم، میتوانم خونه بخرم. به نظرم خریداران این اجناس کسانی هستند که با قیمت اصلی آن در خارج از کشور آشنایی ندارند. یا نوکیسههایی هستند که این پولها برایشان هیچ است.» او مثالی میزند: «چندوقت پیش، سراغ یکی از نمایندگیهای کتوشلوارفروشی در سعادتآباد رفتم. کتوشلوار خیلی عادی آن برند را -که مخصوص کار روزانه است- میفروخت حدود ۱۲میلیون. در حالی که من، مدتی پیش آمریکا بودم همین کتوشلوار را در آف میفروختند حدود ۵۰۰دلار.»
اینطور که محمد میگوید، تازه کتوشلوار دستدوز و «اسپشیال» این برند در آمریکا هزارو۵۰دلار است و در ایران حدود ۲۲میلیون. البته مشتریان پول رفتوآمد لباس را میدهند و ممکن است اگر کسی از دوبی هم خرید کند، این کتوشلوار را با همین حدود قیمت ۲۰میلیونتومان بخرد.
اینجا خودنویس و خودکار و کیف میفروشند. اولین خودنویس مورد پسند، ۱۱میلیونتومان است؛ چون سر خودنویس را در کورهای خاص سروشکل دادهاند. خودکارها هم از یکمیلیونتومان شروع میشوند. کیفهایدستی هم از ۳/۵میلیونتومان به بالا. میگفتند اینجا خودنویس ۳۰۰میلیونی میفروشند. ولی فروشنده چیزی بروز نمیدهد. احتمالا باید مدلش را گفت و اصرار کرد. به نظر میرسد آن خودنویس هم مشتری خیلی خاص دارد. جاسوییچیها هم از یکمیلیونو۵۰۰هزارتومان به بالا قیمت خوردهاند.
اینطور که محمد میگوید، تازه کتوشلوار دستدوز و «اسپشیال» این برند در آمریکا هزارو۵۰دلار است و در ایران حدود ۲۲میلیون. البته مشتریان پول رفتوآمد لباس را میدهند و ممکن است اگر کسی از دوبی هم خرید کند، این کتوشلوار را با همین حدود قیمت ۲۰میلیونتومان بخرد.
خودکار یکمیلیون
اما فقط لباسها نیستند که قیمتهای سرسامآور دارند. یکی از برندهای پرسروصدای ماههای اخیر مربوط به برند مونبلان است؛ فروشگاهی که با حضور چهرههای فوتبالی و سینمایی افتتاح شد. اینجا خودنویس و خودکار و کیف میفروشند. اولین خودنویس مورد پسند، ۱۱میلیونتومان است؛ چون سر خودنویس را در کورهای خاص سروشکل دادهاند. خودکارها هم از یکمیلیونتومان شروع میشوند. کیفهایدستی هم از ۳/۵میلیونتومان به بالا. میگفتند اینجا خودنویس ۳۰۰میلیونی میفروشند. ولی فروشنده چیزی بروز نمیدهد. احتمالا باید مدلش را گفت و اصرار کرد. به نظر میرسد آن خودنویس هم مشتری خیلی خاص دارد. جاسوییچیها هم از یکمیلیونو۵۰۰هزارتومان به بالا قیمت خوردهاند.
اما فقط لباسها نیستند که قیمتهای سرسامآور دارند. یکی از برندهای پرسروصدای ماههای اخیر مربوط به برند مونبلان است؛ فروشگاهی که با حضور چهرههای فوتبالی و سینمایی افتتاح شد. اینجا خودنویس و خودکار و کیف میفروشند. اولین خودنویس مورد پسند، ۱۱میلیونتومان است؛ چون سر خودنویس را در کورهای خاص سروشکل دادهاند. خودکارها هم از یکمیلیونتومان شروع میشوند. کیفهایدستی هم از ۳/۵میلیونتومان به بالا. میگفتند اینجا خودنویس ۳۰۰میلیونی میفروشند. ولی فروشنده چیزی بروز نمیدهد. احتمالا باید مدلش را گفت و اصرار کرد. به نظر میرسد آن خودنویس هم مشتری خیلی خاص دارد. جاسوییچیها هم از یکمیلیونو۵۰۰هزارتومان به بالا قیمت خوردهاند.
کتتک، ۱۵تا۲۰میلیونتومان
برند اسپانیایی DESIGUAL نیز از آنهایی است که برای پوشیدنش باید خوب پول خرج کرد. پالتوهای زنانه پاییزیاش بین ۱/۵تا ۱/۶میلیونتومان است. کاپشنهای برفیاش حدود یکمیلیون تومان، مانتو آن نیز یکمیلیونو۲۰۰هزارتومانی و پیراهن دومیلیونتومانی هم میتوان در این فروشگاه دید. البته وبسایت این فروشگاه پیراهنهایش را حدود ۱۳۹دلار میفروشد؛ چیزی حدود ۴۶۴هزارتومان. در سیلکاند کشمیر، قیمت تاپها ۶۰۰تا ۹۰۰هزارتومان، پیراهنها هم بین ۸۰۰ تا یکمیلیونو۲۰۰هزارتومان و قیمت روسریها هم ۴۰۰هزارتومان به بالاست.
قیمت کتهای تک فروشگاه «استفانو ریچی» هم بین ۱۵تا۲۰میلیونتومان است. فروشنده میگوید جنس آن کشمیر است و بسیار گران.
نگهبان پاساژ خسته شده، بس که دنبال خبرنگار «شرق» اینسو و آنسو آمده. چپچپ نگاه میکند؛ یعنی «بسهدیگه، برو». دروازه لوکس پاساژ به بیرون دعوت میکند تا بیش از این، چینی نازک تنهایی مغازههای لوکس شکسته نشود و آنها با مشتریان خاصشان تنها گذاشته شوند.
برند اسپانیایی DESIGUAL نیز از آنهایی است که برای پوشیدنش باید خوب پول خرج کرد. پالتوهای زنانه پاییزیاش بین ۱/۵تا ۱/۶میلیونتومان است. کاپشنهای برفیاش حدود یکمیلیون تومان، مانتو آن نیز یکمیلیونو۲۰۰هزارتومانی و پیراهن دومیلیونتومانی هم میتوان در این فروشگاه دید. البته وبسایت این فروشگاه پیراهنهایش را حدود ۱۳۹دلار میفروشد؛ چیزی حدود ۴۶۴هزارتومان. در سیلکاند کشمیر، قیمت تاپها ۶۰۰تا ۹۰۰هزارتومان، پیراهنها هم بین ۸۰۰ تا یکمیلیونو۲۰۰هزارتومان و قیمت روسریها هم ۴۰۰هزارتومان به بالاست.
قیمت کتهای تک فروشگاه «استفانو ریچی» هم بین ۱۵تا۲۰میلیونتومان است. فروشنده میگوید جنس آن کشمیر است و بسیار گران.
نگهبان پاساژ خسته شده، بس که دنبال خبرنگار «شرق» اینسو و آنسو آمده. چپچپ نگاه میکند؛ یعنی «بسهدیگه، برو». دروازه لوکس پاساژ به بیرون دعوت میکند تا بیش از این، چینی نازک تنهایی مغازههای لوکس شکسته نشود و آنها با مشتریان خاصشان تنها گذاشته شوند.