درباره خصوصیسازی فضا
سیاستمداران و احزاب با حمایت ثروتمندان در حال قانونیکردن خصوصیسازی فضا هستند تا همان الگوی قرنهای گذشته بار دیگر تکرار شود. اما این بار بر سطح اجرام فضایی نیروی کاری برای استثمار وجود نخواهد داشت و انسانها باید از زمین به آنجا منتقل شوند. آیا این نمایی امیدوارکننده برای بشریت است؟ باید به تجربیات گذشته و وضعیت امروز نگاهی انداخت.
لوکزامبورگ، این بهشت مالیاتی سرمایهداری زمینی، در فکر جذب شرکتهای معدنی دوران فضاست تا همچنان به جذب سرمایه در دورانی جدید ادامه دهد. سیاستمداران و احزاب با حمایت ثروتمندان در حال قانونیکردن خصوصیسازی فضا هستند تا همان الگوی قرنهای گذشته بار دیگر تکرار شود. اما این بار بر سطح اجرام فضایی نیروی کاری برای استثمار وجود نخواهد داشت و انسانها باید از زمین به آنجا منتقل شوند. آیا این نمایی امیدوارکننده برای بشریت است؟ باید به تجربیات گذشته و وضعیت امروز نگاهی انداخت.
در قرون گذشته، کاشفان و ماجراجویان به نام امپراطوریها گوشه گوشهی زمین را «فتح» کردند. به نام کشف جهانهای نو کشتیهای اکتشافی – نظامی دریاها را پیمودند تا مردمان جهانهای «کشف شده» را تحت قدرت تکنولوژیک و نظامی برترشان به نفع خود به کار گرفتند.
شلیک تفنگهای هلند به مدد قلع استثمار شده از اندونزی ممکن شد و ثروت پرتغال و بریتانیا از استثمار معادن آمریکا و آفریقا و آسیا میسر. از اندونزی و هند و خاورمیانه تا آمریکا و آفریقا، شرکتها و سرمایههای خصوصی نقشی اساسی در پیشبرد سیاستهای استعماری داشتهاند. پس از «کشف» آمریکا به وسیله سفیدپوستان اروپایی، میلیونها آفریقایی از خانه و خانوادهی خود به زور جدا شده و به آمریکا منتقل شدند تا به بردگی گرفته شوند. کشورهای پیشرو تکنولوژیک برای شرکتهای خود حق مالکیت بر جان و مال مردم مناطق دیگر زمین قایل بودند. الگویی که بار دیگر در حال تکرار شدن است؛ خصوصیسازیِ نه تنها هر آنچه بر زمین جای دارد که حتی ورای آن.
شرکتهای خصوصی به شکلی فعال وارد عرصهی فضا شدهاند و طرحهای بلندپروازانهای برای یافتن فلزات گرانبها، تکنولوژی حمل و نقل و ماهوارهای و حتی ایستگاههای فضایی روی کرات دیگر دارند.
کشورهای پیشرفته یک به یک در حال وضع قوانینی در به رسمیت شناختن حق مالکیت بر چیزهای ورای جو زمین هستند. آمریکا در سال ۲۰۱۵ قانونی وضع کرد که به شرکتهای آمریکایی اجازه میدهد بر «هر آنچه در فضا یافتند» مالکیت داشته باشند. پیش از این بر اساس پیماننامهای، فضا و اجرام ماورای جو به هیچ کشور و دولتی تعلق نداشت.
شرکتهای خصوصی به شکلی فعال وارد عرصهی فضا شدهاند و طرحهای بلندپروازانهای برای یافتن فلزات گرانبها، تکنولوژی حمل و نقل و ماهوارهای و حتی ایستگاههای فضایی روی کرات دیگر دارند.
آغاز عصر فضا
یک دهه پس از پایان جنگجهانی دوم و در میانهی رقابت اتمی آمریکا و شوروی، پیشرفت موشکهای پیشرانه، آغازگر دورانی نوین بود. در ۱۹۵۷میلادی، دانشمندان شوروی یک توپ فلزی از بایکانور قزاقستان به فضا پرتاب کردند که تا ۲۳روز سیگنالی به زمین مخابره میکرد. اسپوتنیک-۱ اولین ساختهی دست بشر بود که به فضا میرفت. ۴ماه بعد با پرتاب اکسپلورر-۱ توسط آمریکا، رقابتی بین دو ابرقدرت آغاز شد که تا پایان جنگ سرد ادامه یافت.
اسپوتنیک-۱ نخستین ساختهی دست بشر بود که در سال ۱۹۵۷ به فضا رفت. این آغاز دوران فضا برای بشر بود
در ۱۹۶۷میلادی پیمانی جهانی برای صیانت از استفادهی صلحآمیز از فضا شکل گرفت که ۱۰۷کشور به آن پیوستند. پیمان فضایی ماورایجو(که ایران آن را امضا کرده اما تصویب نکرده است) بر مسئولیتپذیری کشورها در فعالیتهای فضایی تاکید دارد. این پیمان استقرار سلاحهای کشتارجمعی و غیرمتعارف را در فضا ممنوع میکند و دولتها را مسئول عملکرد شرکتهای خصوصی در فضا میداند. پیمان فضایی ۱۹۶۷ بر آزاد بودن حق دسترسی و استفاده صلح آمیز همهی کشورها از فضا و اجرام فضایی تاکید میکند.
تکنولوژی فضایی
تلاش و سرمایهگذاری دولتها در رقابت فضایی، به خلق تکنولوژیهایی انجامید که در زندگی روزمرهی ما هم دیده میشود. از سیستمهای تشخیص دود و اطفای حریق تا دستگاههای تصفیهی آب، تایر، پتوی نجات و اندام مصنوعی و روباتیک؛ همه و همه در رقابتهای فضایی به دست آمدند و وارد زندگی روزمرهی ما شدند. تاثیر تکنولوژیهای ابداع شده برای فضا در زندگی ما بسیار گسترده است.
اکنون، پس از چند سال، شرکت اسپیسایکس موفق شده بوسترهای پرتابکنندهی ماهوارههای خود را پس از پرتاب به سلامت به زمین بنشاند و از آنها برای پرتابهای دیگر مجددا استفاده کند. آیا این تکنولوژی در اختیار دیگران قرار خواهد گرفت؟ آیا دستاوردهای تکنولوژیک و علمیای که در طی پروسهی تکمیل پروژههای خصوصی فضایی تولید میشوند به همه تعلق خواهد داشت؟
شرکتهای خصوصی، اختراعات و ابداعات کارگرانشان را به نام خود ثبت «پتنت» میکنند. از شرکتهای دارویی تا تولید بذر و سیلیکون. پتنتها و مشکلات ناشی از آنها امروزه به موضوعی آشنا برای شهروندان دوران دیجیتال تبدیل شدهاند. تکنولوژی فضایی با داشتن شاخههای بسیار، دنیایی نو برای کاوش و تولید دانش و تکنولوژی پیش روی ما میگذارد. تکنولوژیهایی که در مالکیت خصوصی شرکتها خواهند ماند و سرعت رشد و تاثیرگذاریشان زندگی ما را محدود میکند.
شاید عدهای بگویند این داستانسرایی است و سرمایهداری مسئولیتپذیر شده و دیگر قرن ۱۶ام نیست. اصلا به این همه تکنولوژی جدید که گوگل و اپل و رویلزرویلز برایمان به ارمغان آوردهاند نگاه کنید! این فکر اما تنها رویایی خیالنواز است. تجربهی همین چند دههی اخیر، خلاف این را به ما میگوید.
تنها امکان ما برای استفاده از این دستاوردها خریدن محصولات بعدی شرکتهاست. انحصارات خصوصی به ورای قلمرو زمین امتداد خواهد یافت. اگر در گذشته تواناییهای انحصاری تولید و کنترل تنها در دست دولتها بود (که میتوانند تحت تاثیر نظارت و فشار اجتماعی قرار گیرند) امروز شرکتهای بزرگ هیچ لزومی در پاسخگویی به «مردم» نمیبینند. مگر آنکه دولتها با وضع قوانینی آنها را مجبور کنند.
عصر استثمار فضایی
تصویر کلونیهایی ایزوله در فضا و کرات دیگر که تحت مالکیت خصوصی و خارج از نظارت دولتها اداره میشوند، نمایی نگرانکننده از بازگشت نوع جدیدی از بردهداری را به ذهن متبادر میکند. استفاده از مردمی تحت کنترل برای پیشبرد پروژههای بلندپروازانه و خطرناک. شاید عدهای بگویند این داستانسرایی است و سرمایهداری مسئولیتپذیر شده و دیگر قرن ۱۶ام نیست. اصلا به این همه تکنولوژی جدید که گوگل و اپل و رویلزرویلز برایمان به ارمغان آوردهاند نگاه کنید! این فکر اما تنها رویایی خیالنواز است. تجربهی همین چند دههی اخیر، خلاف این را به ما میگوید.
بسیار پیش از آنکه موضوع گرمایش جهانی مورد توجه عمومی و سپس دولتها قرار گیرد، شرکتهای انرژی از آن مطلع بودهاند و تلاش کردهاند روی آن سرپوش بگذارند. همان شرکتها امروز از تغییر به انرژیهای پاک میگویند. این تغییر بر اثر فشار عمومی و نهادهای مردمی بر آنها به دست آمده. یا مثلا به تغییرات اخیر در امریکا و کشورهای دیگر دربارهی «بیطرفی شبکه» نگاه کنید. اینترنت از زمان شکلگیری، شبکهای بیطرف بوده است که در آن منابع شبکه به شکل اشتراکی بین همه توزیع میشد. اما با فشار شرکتهای خصوصی اکنون این موضوع (از جمله در ایران) نقض میشود. ارایهدهندگان اینترنت با اختصاص پهنای باند بیشتر به شرکای اقتصادیشان، عملا حق دسترسی بدون تبعیض به وب را از کاربران میگیرند. فعالان حوزهی فناوری این را نوعی سانسور میدانند.
شاید تا چند دهه تنها افرادی متخصص و گاه جاهطلب سراغ ماموریتهای پرخطر فضایی بروند و احتمالا نقش عمده کار در دههی آغازین سرمایهداری فراسیارهای، بر عهدهی روباتها باشد، اما دیر یا زود با افزایش جمعیت و کاهش امکان تولید غذا روی زمین، تمایل عمومی برای مهاجرت از سیاره به این کلونیها بیشتر خواهد شد و گروههای انسانی به مراکزی تحت مالکیت خصوصی مهاجرت خواهند کرد.
از طرفی اگر میخواهیم شانس بقای خود را در جهان افزایش دهیم، چارهای هم جز گسترش پهنهی زندگی خود به ورای سیاره نداریم اما خصوصیسازی در فضا، توانایی کنترل و تحمیل بیحدی به شرکتها خواهد داد. تعاریف مختلفی از بردگی ارائه میشود. دیگر دوران غل و زنجیر نیست. مردمی تحت کنترل که برای تامین نیازهای خود وابسته باشند، آزادی یا امکان ترک کار یا محل زندگی خود را نداشته باشند، زندگیشان تحت تاثیر سیاستهای دیگرانی که از آنها کار میکشند تعیین شود، برده محسوب میشوند.
امروز پرتاب ماهوارهها و ارسال آب و غذا به ایستگاه فضایی بینالمللی، خصوصی شده. به زودی انتقال انسان به مدار هم توسط شرکتهای خصوصی انجام خواهد گرفت. تا ایستگاههای فضایی خصوصی(بخوانید هتلهای فضایی) تنها یکی دو دهه فاصله داریم. نگاه به آیندهای که برای این مسیر قابل تصور است، میتواند اشتیاق کورمان از پرتاب فضاپیماهای خصوصی را به نگرانی برای نسل آینده تبدیل کند.
مسیری دیگر
دولتها (در حالی که بودجههای هنگفت نظامی تخصیص میدهند) از هزینهی بالای تحقیقات، توسعه و نگهداری تکنولوژیهای فضایی میگویند و اینکه با سپردن پروژهها به شرکتهای خصوصی میتوان در هزینهها صرفهجویی کرد. ایلان ماسک در صحبتش پس از پرتاب «فالکون-هوی» از کاهش هزینههای پرتاب محمولهها به فضا تا یک سوم سخن گفت. این کاهش هزینه بیشتر مربوط به توانایی بازیافت بوسترهای پرتابکننده است که میتوان بارها از آنها استفاده کرد اما تکنولوژی آن فعلا انحصارا در مالکیت شرکت اسپیسایکس است.
فالکون هوی اسپیسایکس
همچنین شرکت «بلو-اوریجین» میتواند با استفاده از هواپیماهایی مخصوص افراد و بارها را به فضا برساند. شرکتهای دیگری مثل لاکهید مارتین و بویینگ هم تکنولوژیهای اختصاصی خود را دارند. شاید خروجی نهایی شرکتی خاص هزینههای یک پرتاب را کاهش دهد اما منابع و سرمایهای که در رقابت از دست میرود چه؟ آیا نمیتوان روش موثرتری برای سازماندهی غیرخصوصی و تخصیص منابع به پژوهش پیدا کرد؟
در ضمن نیروی کار این شرکتها از مدارس عمومی و دانشگاههایی بیرون خواهند آمد که توسط ثروتهای عمومی مردم کشورهای مختلف تامین شدهاند. نیروی کاری که برای بقا باید کاری داشته باشد و غذایی تهیه کند. حاصل کار ذهنی و جسمی این نیروی کار، اینبار در ابعادی به وسعتی بیش از سیارهی زمین به جیب سرمایهداران واریز خواهد شد.
اگر میخواهیم شانس بقای خود را در جهان افزایش دهیم، چارهای هم جز گسترش پهنهی زندگی خود به ورای سیاره نداریم اما خصوصیسازی در فضا، توانایی کنترل و تحمیل بیحدی به شرکتها خواهد داد.میتوان با افزایش منابع سازمانهای تولید علم عمومی از جمله سازمانهای فضایی دولتی و باز کردن دسترسی همگانی به دادهها و پژوهشها، تمایل عمومی به دانش و نرخ تولید آن را افزایش داد. علاقهمندسازی دانشآموزان و مشارکت دادن آنها در پروژههای علمی و تکنولوژیک به همراه ساختار آموزشیای که بر پرورش نگاهی نقادانه تلاش داشته باشد، میتواند نسلی برای فعالیت و نظارت جمعی بر تکنولوژی به طور عام و تکنولوژی فضایی به صورت خاص تربیت کند.
از دهه ۷۰میلادی وحشتی از ویرانی در علمی-تخیلیهای عامهپسند شکل گرفت. پاسخ این سوال شاید تعبیری بر این ترس باشد.
پارادوکس فرمی و پایان انسان
امروز سرمایهی ۶نفرِ از ثروتمندترین افراد زمین، از آنچه نیمی از مردم این سیاره دارند بیشتر است. سرمایهداری سیارهایمان پس از خلق آیندهای ویرانشهری (دیستوپیایی) در اذهان زمینیان، حالا در فکر گسترش قلمرو خود به کرات دیگر است. به مدد تکنولوژی سیلیکون، نفوذ و کنترل بیشتری بر زندگی ما دارد و به زودی با به دستآوردن قلمروهای خصوصی شده در فضا، دورانی جدید از امپراطوریها را آغاز خواهد کرد.
این تصویری خیالی از آینده نیست. تاریخ غنی ویرانگریهای سرمایهداری هنوز به قدرت جربان دارد و میتوان از آن آموخت. پیش از آنکه عصر سرمایهداری فضایی آغاز شود باید به آن فکر کرد، دربارهی آن صحبت کرد و دست به عمل جمعی زد. حتما بعضی خواهند گفت امروز مشکلات به مراتب حادتری وجود دارد تا سرمایهداری فراسیارهای، آن هم چند دههی دیگر. شاید درست باشد. امروز مشکلات حاد و نزدیکتری وجود دارند اما دههها در تاریخ انسان به چشم بر همزدنی میمانند. اگر از امروز به آینده فکر نکنیم، روزی خود را در آینده خواهیم یافت ناتوانتر از امروز برای تغییرش.
فضاپیمای ویرجین گلکتیک
تخمین زده میشود تنها در کهکشان ما ۴۰میلیارد سیارهی زمین-مانند وجود داشته باشند. سیاراتی که احتمالا بتوانند پشتیبان حیات باشند (آنطور که امروز حیات و پیچیدگیهایش را درک میکنیم). بسیاری از آنها میلیونها سال پیش از زمین وجود داشتهاند و عقل سلیم میگوید دستکم روی تعدادیشان باید حیات هوشمند شکل گرفته باشد. اگر امروز پس از ۲۵۰هزار سال، «انسان خردمند»، از دشتهای افریقا به عصر تسخیر کرات دیگر رسیده، پس آنها هم باید در مدت زمانی کم و بیش، وارد این عصر شده باشند.
اما ما به هر طرف نگاه میکنیم هیچ اثری از این تمدنهای هوشمند نمییابیم. این موضوع به «پارادوکس فرمی» مشهور است.
یکی از توضیحات پارادوکس فرمی، از «فیلتر بزرگ» حرف میزند. شاید تمدنهای هوشمندی پیش از ما شکل گرفته باشند. شاید به تکنولوژی دست یافته باشند. شاید وارد عصر فضا هم شده باشند. اما مسیری که در پیش گرفتهاند، پیش از آنکه از سیارهی مادرشان مستقل شوند، نابودشان ساخته.
فیلتر بزرگ، توضیحی تاریک برای پارادوکس فرمی است. آیا سرمایهداری فراسیارهای به ما برای گذر از این فیلتر کمکی خواهد کرد؟
خبر درباره چند پتنت در مالکیت شرکت اسپیس ایکس هست تهیه کنید