skip to Main Content
آمار خشونت‌های خانگی علیه زنان غیرقابل چشم‌پوشی است
جامعه

گفتگو با جلوه جواهری عضو کارزار منع خشونت خانوادگی علیه زنان

آمار خشونت‌های خانگی علیه زنان غیرقابل چشم‌پوشی است

هدف از وضع قانون منع خشونت خانوادگی ترویج خشونت از راه دامن زدن به انتقام یا تشویق زنان به مقابله به مثل نیست؛ هدف آن است که خشونت هرچه سریع‌تر متوقف شود و خشونت‌دیده در امنیت قرار بگیرد.

با وجود اینکه در تعدادی از کشورهای آسیایی و اسلامی، قانون خاصی برای مقابله با خشونت خانوادگی علیه زنان به تصویب رسیده اما در ایران هنوز قانونی برای پیشگیری از خشونت خانوادگی و حمایت از زنان خشونت‌دیده وجود ندارد. از همین رو، جمعی از وکلای دادگستری در تحقیقی روی قوانین ۱۸ کشور و بررسی برخی پرونده‌ها و شواهد خشونت خانوادگی در ایران، «پیش‌نویس قانون منع خشونت خانگی علیه زنان» را تهیه کرده‌اند. این گروه، در مقدمه تصویب چنین قانونی، یک کارزار با عنوان کارزار منع خشونت خانوادگی از آبان سال گذشته کار خود را آغاز کرده و قصد دارد در قالب برگزاری کارگاه‌ها و جلسات مختلف، به مستندسازی روایات و تجربیات زیسته زنان در زمینه خشونت خانگی بپردازد. جلوه جواهری، یکی از بنیان‌گذاران و فعالان این کارزار است که در گفت‌وگوی پیش‌رو ضمن ارائه توضیحاتی درباره چگونگی فعالیت‌های مشاوره‌ای، مشورتی و گروهی، کارزار تلاش می‌کند از تجربیات زنان خشونت یده برای ایجاد بسترهای قانونی منع خشونت علیه زنان استفاده کند.

کارزار منع خشونت خانوادگی چگونه و بنا به چه ضرورتی و از چه تاریخی آغاز به کار کرد و چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

کارزار سال گذشته مصادف با ۲۵ نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان به راه افتاد. ضرورت راه‌اندازی کارزار وضعیت خشونت خانگی در ایران و کمترین اقدامات در راستای مقابله با آن است. از سویی وضعیت خشونت‌آمیز زنان در روابط خانوادگی بحرانی است به‌طوری‌که براساس تنها طرح ملی درباره خشونت خانگی در سال ۸۳ از هر سه زن، دو زن در زندگی مشترک‌شان حداقل یک بار خشونت دیده‌اند؛ این آمار غیرقابل چشم‌پوشی است. از سوی دیگر تلاش فعالان حقوق زنان برای رسیدگی به وضعیت زنان خشونت دیده با بن‌بست‌های بسیار روبه‌رو است. آنها حتی نمی‌توانند با هزینه خود خانه امن راه‌اندازی کنند. وقتی زنی خشونت‌دیده به ما می‌گوید چه کار می‌توانیم بکنیم واقعیت این است که توان اندکی برای کمک به او داریم چون قانون مانع بزرگ در این زمینه است. اگر او را پناه دهیم ناشزه محسوب می‌شود. ضمن آنکه پناهگاه زن خشونت‌دیده باید امن باشد، تحت نظارت پلیس باشد. خیلی از زنان خشونت‌دیده که حتی در اثر خشونت خانگی به قتل می‌رسند به پلیس مراجعه کرده‌اند اما چون خشونت خانگی جرم نیست با آن، مثل ضرب و شتم در خیابان رفتار شده است، به‌همین خاطر برای این زنان پرونده تشکیل داده‌اند و او را روانه خانه‌ای کرده‌اند که خشونت‌گر در آنجا حضور داشته.

در قوانین ما دستورهای حمایتی وجود ندارد،‌ دستورهایی که به پلیس اجازه دهد زنان خشونت‌دیده را به محل امنی ببرند یا فرد خشونت‌گر را از محل زندگی زن دور نگه دارند. در نتیجه پلیس زنان خشونت دیده را رها می‌کند تا به شکایت‌شان در وقت خود رسیدگی شود.

در قوانین ما دستورهای حمایتی وجود ندارد،‌ دستورهایی که به پلیس اجازه دهد زنان خشونت‌دیده را به محل امنی ببرند یا فرد خشونت‌گر را از محل زندگی زن دور نگه دارند. در نتیجه پلیس زنان خشونت دیده را رها می‌کند تا به شکایت‌شان در وقت خود رسیدگی شود. همین امر منجر می‌شود آن زنان به محیط ناامن خانه برگردند و چه بسا کشته شوند. این موضوعات هر بار که یکی از موارد خشونت‌دیده به دلیل عمق فاجعه رسانه‌ای شده است (همچون اعظم و دو فرزندش که چندی پیش در مشهد مورد توجه قرار گرفتند) بارها گوشزد شده است. پیرو همین مسئله، جمعی از وکلا که در زمینه حقوق زنان فعالند، پیش‌نویس قانونی برای منع خشونت خانگی علیه زنان را طی سه سال کار مشترک تهیه کردند. ایده‌ شکل‌گیری کارزار حول نظرخواهی درباره این پیش‌نویس قانونی بود. زمانی که پیش‌نویس به مرحله‌ای از آمادگی رسید اتفاق ناگواری که برای اعظم و دو فرزندش رخ داد نظر رسانه‌ها را به خود جلب کرد. با استفاده از همین فضا بود که برخی از فعالان حقوق زنان پیشنهاد ایجاد کمپینی را برای عمومی کردن و اصلاح این پیش‌نویس قانونی دادند و طی جلسات بحث و گفت‌وگو، ایده راه‌اندازی کارزار منع خشونت خانوادگی شکل گرفت. هدف این کارزار «تلاش برای تصویب قانون منع خشونت خانوادگی علیه زنان» از طریق «آگاهی‌رسانی عمومی» و «رسیدن به اجماع در جامعه مدنی» است.

برای رسیدن به این اهداف چه اقداماتی انجام داده‌اید؟ و علاقه‌مندان به پیوستن به کارزار چگونه می‌توانند با شما همراه شوند؟

هر فردی در هر کجای ایران و هر ایرانی در خارج از ایران چنانچه با اهداف کارزار موافق باشد،‌ می‌تواند به آن بپیوندد و در راستای اهداف آن گام بردارد یا حمایت خود را از این حرکت جمعی اعلام کند. کارزار دو اقدام عمده را برای رسیدن به اهدافش در دستور کار دارد. اولین اقدام، جمع‌آوری روایت‌های زنان خشونت‌دیده و شاهدان خشونت خانوادگی است. گردآوری این روایت‌ها در نبود آمار نشان می‌دهد این مسئله تا چه حد جدی و غیرقابل پوشش است و گواهی است بر ضرورت سازماندهی همه‌جانبه برای پیشگیری از آن. ضمن آنکه روایت‌گری زوایای پنهان را بیشتر آشکار می‌کند، وقتی خشونت به روایت درمی‌آید از پنهان‌بودگی خارج می‌شود و ضمن ایجاد همدلی در میان افراد با روایت‌های مشابه، آنها را تشویق می‌کند که این مسئله را پنهان نگه ندارند، آنها درمی‌یابند که مقصر نیستند و هیچ چیز خشونت را توجیه نمی‌کند بنابراین آنها نباید چون خشونت می‌بینند شرمگین باشند بلکه کسی که خشونت می‌کند مقصر است. آنها هرچقدر بیشتر مسئله را پنهان کنند و از دیگران فاصله بگیرند بیشتر به کسی که خشونت می‌ورزد فرصت داده‌اند تا به کار خود ادامه دهد. از سوی دیگر مسئولیت اجتماعی دیگران را گوشزد می‌کند که اگر نسبت به خشونت‌دیده و خشونتی که رخ می‌دهد بی‌تفاوت باشند درواقع با خشونت‌گر هم دست شده‌اند.

به‌طور مثال یکی از زنان خشونت‌دیده روایت می‌کند که یک شب توسط همسرش در مقابل دوستان و برادرش و در ملأعام کتک می‌خورد اما هیچ حمایتی از افرادی که شاهد اتفاق هستند نمی‌بیند. به خوابگاه فرار می‌کند ولی همسرش شروع به تهدید می‌کند و حراست خوابگاه کسی که به او پناه داده را کمیته انضباطی می‌کند. او می‌گوید که چطور به همین دلیل مجبور می‌شود به خانه برگردد و به زندگی ادامه دهد: «تو اون لحظات به این فکر می‌کردم که راه دیگه‌ای جز برگشتن ندارم، هیچ کس از من حمایت نمی‌کنه و برگشتم خونه، من از اون روز از خجالت و احساس تحقیر، با برادرم و دوستاش کات کردم و همین‌طور با دوست خوابگاهی‌ام، ولی غافل بودم از اینکه دارم تک‌تک روابطمو از دست می‌دم و فضا رو برای خشونت بیشتر فراهم می‌کنم، فضایی که دیگه ناظر کمتری داره و همسرم کارشو به‌راحتی انجام می‌ده» خواندن چنین روایتی هم به کسانی که بی‌تفاوتند پیام می‌دهد هم به زنی که در شرایط خشونت‌آمیز به زندگی ادامه می‌دهد.

دومین اقدام کارزار، جمع‌آوری نظرات افراد به‌ویژه زنان خشونت‌دیده برای پیش‌نویس قانونی برای منع خشونت خانگی علیه زنان است. همان طور که اشاره کردم پیش‌نویس با تلاش بی‌وقفه جمع محدودی از وکلا تهیه شده است اما لزوما دربرگیرنده نظرات کارشناسان مختلف نیست. از سوی دیگر خیلی از قوانین از سوی جامعه مورد پذیرش قرار نمی‌گیرند و جامعه با آن بیگانه است. به‌ویژه زنان خشونت‌دیده، هدف اصلی این پیش‌نویس قانونی، بسیار محتمل است که اگر قانونِ کاربردی برایشان نوشته نشود از آن استفاده نکنند. از همه مهم‌تر ایده‌ بردن پیش‌نویس میان مردم و نظرخواهی از آنان، به ترویج این خواسته بسیار کمک می‌کند.

همچنین بخوانید:  اخراج پرستاران بیمارستان‌های خصوصی در اوج کرونا

وقتی خشونت به روایت درمی‌آید از پنهان‌بودگی خارج می‌شود و ضمن ایجاد همدلی در میان افراد با روایت‌های مشابه، آنها را تشویق می‌کند که این مسئله را پنهان نگه ندارند، آنها درمی‌یابند که مقصر نیستند و هیچ چیز خشونت را توجیه نمی‌کند.

به همین دلایل، قرار بر این است در کنار نظر کارشناسان (مددکاران، وکلا، روانشناسان، مشاوران) و نظر فعالان جامعه مدنی، نظر زنان (به‌ویژه زنان خشونت‌دیده) را هم روی پیش‌نویس قانون داشته باشیم؛ البته با ساده‌سازی آن. مثلا به آنها توضیح دهیم که در قانون پیشنهادی ما وظایف پلیس به این شکل است: آنها فکر می‌کنند پلیس چه اختیارات دیگری در رسیدگی به خشونت خانگی داشته باشد تا آزاردیده کمتر آسیب ببیند. نظرات و روایت‌های زنان در درجه اول از طریق کارگاه‌های آموزشی-ترویجی کارزار و پس از آن،‌ از طریق شبکه‌های اطلاع‌رسانی دریافت می‌شود.

یکی از اهداف کارزار بازبینی پیش‌نویس قانونی برای منع خشونت خانگی است. این پیش‌نویس به نظر شما باید چه رویکردی داشته باشد و چگونه می‌تواند در کاهش خشونت مؤثر باشد؟

چند نکته است که در دفترچه راهنمای کارزار نیز بر آن تأکید کرده‌ایم. اول از هم تعریف از خشونت باید دربرگیرنده باشد. در قانون پیشنهادی نه‌تنها کتک زدن زن یک عمل مجرمانه است؛ بلکه توهین، تحقیر و تهمت‌زدن به او نیز؛ نه یک اتفاق کوچک بلکه عملی مجرمانه است. این‌که کسی دائم دیگری را تحت‌نظر بگیرد و تعقیب کند، نشانه‌ دوست داشتن نیست و خشونت محسوب می‌شود. مرد در صورت ازدواج هم حق ندارد بدون رضایت زن هر رفتار جنسی‌ای با او داشته باشد. نه تنها محروم کردن زن از دسترسی به اموال یا پول خودش خشونت است، بلکه ممکن است خانه‌ای که زن با مرد در آن زندگی می‌کند، به‌اصطلاح به نام زن خریده یا اجاره نشده باشد ولی مرد حق ندارد او را از خانه بیرون کند و اگر این کار را کند، مرتکب خشونت اقتصادی شده است. زنان هم مانند مردان حق دارند هر وقت بخواهند برای کار، تحصیل، دیدن دوستان یا بستگان، فعالیت‌های اجتماعی و… از خانه خارج شوند و محروم کردن آنها از این حق طبق قانون باید جرم محسوب شود. این‌همه مثال‌هایی از پنج دسته خشونت جسمی، روانی، جنسی، اقتصادی و اجتماعی است که در قانون پیشنهادی آمده است.

دوم، قانون باید از خشونت‌دیده حمایت کند. چنین قانونی، نهادها و اشخاصی را مشخص می‌کند که در این شرایط به‌طور رایگان به خشونت‌دیده کمک کنند. لازم است او را از حقوق قانونی‌اش کاملاً آگاه کنند و کسی همراهش باشد تا به او مشورت دهد و در بازگویی خشونت به او کمک کند. سازمان‌های مسئول باید برای رسیدگی به موارد خشونت، کارکنان زن هم داشته باشند و این کارکنان به زبان مادری یا زبان مورد تکلم خشونت‌دیده مسلط باشند. ممکن است وضعیت خشونت‌دیده آن‌قدر بحرانی باشد که از ماندن در خانه‌ خود احساس خطر کند. خانه‌های امن مکان‌هایی هستند که به زنان خشونت‌دیده پناه می‌دهند و همچنین وظیفه دارند به آن‌ها کمک کنند که سلامت جسمی و روانی خود را به دست بیاورند و قدرت خود را افزایش دهند.

سوم و به نظر من مهم‌ترین رویکرد این قانون، ترمیمی بودن آن است. تجربه نشان داده است که عدالت ترمیمی بسیار موثرتر از عدالت کیفری است، چرا که با خشونت‌گر هم انسانی رفتار می‌شود. بسیاری از خشونت‌گران در چرخه خشونت به آزار دیگری اقدام می‌کنند. اغلب در کودکی خشونت دیده‌اند و با خشونت بزرگ شده‌اند و یاد گرفته‌اند که می‌توانند از قدرت خود سوء‌استفاده کنند بنابراین آنها نیاز به درمان و یادگیری مجدد دارند. در چنین رویکردی به بزه، بزهکار و بزهدیده همزمان نگاه می‌شود بنابراین ضمن حمایت از بزه دیده، بزهکار هم اگر نیاز به درمان داشته باشد درمان می‌شود و از آن مهم‌تر بزهکار باید خسارت وارده را جبران کند. یکی از شیوه‌های عدالت ترمیمی در مسئله خشونت خانوادگی برگزاری کنفرانس‌هایی است که در آن خشونت‌دیدگان و خشونت‌گرانی حضور دارند که همدیگر را نمی‌شناسند. زمانی که خشونت‌دیده از خشونت و آثار آن برخود می‌گوید نمی‌داند در جمع چه کسانی خشونت‌گر بوده‌اند اما این روش روی خشونت‌گر تأثیر می‌گذارد و می‌فهمد چقدر کاری که کرده است تأثیرات مخربی بر روان فرد مقابل گذاشته است.

در کل از نظر ما هدف از وضع قانون منع خشونت خانوادگی ترویج خشونت از راه دامن زدن به انتقام یا تشویق زنان به مقابله به مثل نیست؛ هدف آن است که خشونت هرچه سریع‌تر متوقف شود و خشونت‌دیده در امنیت قرار بگیرد. برای مثال، کسی که مرتکب خشونت شده است، از نزدیک شدن به محل زندگی، کار و تحصیل خشونت‌دیده منع شود. ضمن آنکه یک مسئولیت اجتماعی باشد مثلا افرادی هم چون پرستاران و پزشکان در صورت مواجهه با این مسئله موظف به‌گزارش دادن به پلیس باشند و پلیس هم موظف به پیشگیری از ادامه خشونت باشد. البته در موارد شدید خشونت از حبس‌های کوتاه‌مدت یا میان‌مدت هم استفاده می‌شود. در سطح کلان‌تر، قانون، نهادهای رسمی را ملزم می‌کند که از طریق سیاست‌گذاری و آموزش گسترده در مسیر از بین بردن خشونت علیه زنان گام بردارند. به‌طورکلی، در این قوانین به حمایت از خشونت‌دیده و راه‌های پیشگیری از خشونت بیشتر از تعیین مجازات توجه می‌شود.

کارزار چه ارتباطی با چنین فعالیت‌هایی در کشورهای دیگر دارد؟ آیا از تجربیات آنها استفاده می‌کند؟

پیش از راه اندازی کارزار، قوانین ۱۸ کشور ترجمه شد که در نوشتن پیش‌نویس قانون نیز بسیار کمک کننده بود. علاوه بر این در سایت‌های زنان، مصاحبه‌هایی با فعالان زن در کشورهای لبنان، آمریکا،‌ آلمان، افغانستان و ترکیه انجام شد و از تجربه آنها استفاده شد. به‌طور مثال در لبنان کارزاری توسط کافا (به معنای کافی بودن که به کافی بودن خشونت ارجاع دارد) که یک سازمان مدنی است به راه افتاد و پیش‌نویس قانون «حمایت از زنان در برابر خشونت‌های خانگی» تهیه و برای تصویب آن امضا جمع آوری شد. پس از آن کارزار مردان لبنان برای قانون «حمایت از زنان دربرابر خشونت‌های خانگی» با هدف بسیج مردان و پسران برای امضای پیش‌نویس این قانون راه‌اندازی شد که فیلم‌های بسیاری با شعار ثابت «ضرب و شتم وقیح است» تهیه شد.

تجربه نشان داده است که عدالت ترمیمی بسیار موثرتر از عدالت کیفری است، چرا که با خشونت‌گر هم انسانی رفتار می‌شود. بسیاری از خشونت‌گران در چرخه خشونت به آزار دیگری اقدام می‌کنند. اغلب در کودکی خشونت دیده‌اند و با خشونت بزرگ شده‌اند.

در برخی کشورها برای نوشتن قانونی برای پیشگیری از خشونت خانگی چندین سازمان مدنی به‌طور جداگانه پیش‌نویس‌هایی را ارائه داده‌اند که در نوشتن اولین قانون یا تغییر آن تأثیر داشته است. به طور کلی در بسیاری از کشورها، تصویب قانونی برای پیشگیری از خشونت خانگی بسیار وام‌دار فعالیت‌های مدنی و فشار جامعه مدنی بوده است. در افغانستان نیز به همین صورت، پیش‌نویس توسط فعالان مدنی نوشته شد و گرچه تصویب نشده است اما بارها برای تصویب آن راهپیمایی توسط زنان و مردان مدافع حقوق زنان برگزار شده است. چنین تجربه‌هایی بی‌شک روی فعالیت‌های جامعه مدنی در ایران تأثیر‌گذار است. به‌طور مثال توجه به مسئولیت مردان در کاهش خشونت خانگی بسیار مورد توجه کارزار منع خشونت خانوادگی است. مردان نباید فکر کنند که این کار آنها حمایت از زنان است بلکه باید بدانند اگر به‌ویژه مردان بیشتر خشونت می‌کنند پس مسئولیت‌شان هم دربرابر این مسئله اجتماعی بسیار زیاد است. همچنین ساخت فیلم‌هایی از روایت‌های ارسال شده به کارزار و با پیام‌های مقابله با خشونت خانگی تحت‌تأثیر چنین تجربه‌هایی بوده است.

همچنین بخوانید:  ۴۳درصد از رای ماکرون را مخالفان لوپن به سبد او ریختند

مخاطب شما در این یک سال گذشته چه کسانی بودند؟

بیشترین مخاطب ما زنان و مردانی هستند که برای آنها کارگاه برگزار کرده‌ایم یا در خیابان و مکان‌های عمومی با آنها به صورت چهره به چهره صحبت کرده‌ایم. این مسئله به‌قدری در میان زنان شایع است که برای‌شان ملموس است. وقتی در کارگاه‌ها صحبت می‌کنیم درباره چیستی خشونت و به بخشی می‌رسیم که روایت‌های‌شان را بنویسند خودمان هم برای‌مان بسیار جالب بود که هم در کارگاه‌هایی برای طبقه متوسط و هم طبقات فرودست‌تر تجربه‌های خشونت بسیار گسترده و پیچیده بوده است. طبق روایت‌ها هم بیش از ۴۰ درصد خشونت‌دیدگان چند نوع خشونت را تجربه کرده‌اند. با این وجود باید روی جلب‌نظر جامعه مدنی در سال دوم بیشتر تلاش کنیم چون بدون گسترش اعضای کارزار نمی‌توان به گسترش آن در جامعه امید زیادی داشت.

چه موانعی سر راه فعالان کارزار بوده است؟

مهم‌ترین مانعی که سر راه است موانع ارتباطی است. اگر ما می‌توانستیم در مکان‌های رسمی‌تر به‌راحتی تبلیغ کنیم بسیار آسان‌تر و سریع‌تر می‌توانستیم کارگاه‌های‌مان را برگزار کنیم. اگر بپذیریم مسئله خشونت خانوادگی یک مسئله گسترده است نیاز به آگاهی‌رسانی گسترده نیز دارد. هزینه‌هایی که این نوع خشونت بر جامعه تحمیل می‌کند بسیار زیاد است و بدون فعالیت گسترده در این زمینه نمی‌توان امید به کاهش آن داشت. برای همین نیاز است که افراد بیشتری جذب این فعالیت شوند اما با رسانه‌های محدودی که در دسترس فعالان کارزار قرار دارد و دسترسی پایین به مکان‌های رسمی نمی‌توانیم امیدوار باشیم این حرکت به اندازه کافی گسترده شود. هنوز هم نگاه مسئولان نسبت به چنین فعالیت‌های امنیتی است و نباید چنین باشد چون کاهش خشونت به نفع همه جامعه است.

چشم انداز شما برای تداوم و آینده فعالیت کارزار چیست؟

پیش‌بینی ما این است که در سال جاری بتوانیم در شهرهای بیشتری این کارزار را گسترده ‌سازیم. آینده این فعالیت با پایان یافتن کارزار به اتمام نمی‌رسد و فشارهای لازم از سوی جامعه مدنی نهایتا به تصویب قانونی برای منع خشونت خانوادگی می‌انجامد. ممکن است با این حرکت جمعی به این هدف نرسیم اما به گسترش این خواسته در جامعه کمک کرده‌ایم. ضمن آنکه تلاش برای ترویج این خواسته به آگاهی‌رسانی در این زمینه نیز کمک می‌کند و نشان می‌دهد خشونت صرفا جسمی نیست، نباید در خانه پنهان بماند و از همه مهم‌تر مقابله با آن یک مسئولیت اجتماعی و همگانی است.

پیش‌بینی ما این است که در سال جاری بتوانیم در شهرهای بیشتری این کارزار را گسترده ‌سازیم. آینده این فعالیت با پایان یافتن کارزار به اتمام نمی‌رسد و فشارهای لازم از سوی جامعه مدنی نهایتا به تصویب قانونی برای منع خشونت خانوادگی می‌انجامد. 

لایحۀ «تأمین امنیت زنان در برابر خشونت» در چه مرحله‌ای است و چرا اینقدر طول کشید؟ کارزار چه پیشنهاداتی برای تسهیل این لایحه دارد؟

درست است روند این لایحه طولانی شده است. لایحه در دولت دهم آماده و به کمیسیون لوایح ارایه شد اما بخش قضایی آن مورد ایراد کمیسیون لوایح قرار گرفت. در دولت یازدهم کمیته‌ای ویژه در معاونت ریاست‌جمهوری در امور زنان و خانواده برای تدوین آن شکل گرفت و از نو لایحه‌ای را نوشت که تا پایان دولت یازدهم در پنج فصل و ۹۰ ماده به دولت ارایه شد. به دلیل ماهیت قضایی، بررسی ابعاد گوناگون لایحه به دست کمیسیون قضایی دولت سپرده شد. در نهایت، اعضای فراکسیون زنان مجلس همزمان با روز جهانی منع خشونت علیه زنان اعلام کردند که این لایحه به‌زودی تقدیم دولت و سپس به مجلس می‌شود. خب کلا قانون‌گذاری در ایران روند بسیار کندی دارد چه برسد به این قانون که سابقه‌ای نداشته است. اینکه چطور می‌تواند تسهیل شود به نظر من در درجه اول آگاهی جامعه مدنی و مردم از متن لایحه است.

نقد اساسی ما فرآیند غیرمشارکتی تدوین و تصویب لایحه است که روند تصویب را هم دشوار می‌کند. اطلاع‌رسانی اولین پله مشارکت است. درحالی‌که تاکنون متن این لایحه منتشر نشده است تا حداقل گروه‌های زنان، وکلا، روانشناسان و دیگر کارشناسان مرتبط از آن مطلع باشند و درباره آن نظر دهند. این حق مردم است که در فرآیند این تصمیم‌سازی‌ها و قانون‌گذاری‌ها سهم داشته باشند. شاید منتشر نکردن متن، توجیهات مختلفی داشته باشد؛ مثلا اگر این لایحه عمومی شود واکنش منفی تندروها را به همراه دارد. برهمین اساس هم لایحه حمایت از خانواده تا زمانی که به‌طور کامل تدوین نشد، منتشر نشد و بعدها عنوان شد که اولین متن لایحه مترقی‌تر بوده و در پیچ و خم دولت و قوه قضائیه تغییر کرده است.

اگر از ابتدا مردم و به‌ویژه گروه‌های زنان که بعدا به این لایحه اعتراض کرده بودند نسبت به متن آن آگاه بودند در طول مسیر می‌توانستند نقش موثرتری ایفا کنند. این پنهان ماندن به دلیل مخالفت تندروها به‌ویژه در ایران چندان وجهه‌ای ندارد وقتی که در کشور همسایه ما افغانستان، لایحه منع خشونت علیه زنان از همان ابتدا منتشر و مورد نقد افکار عمومی قرار گرفت. همین امر باعث شد وقتی تندروها نسبت به آن واکنش نشان دادند موافقان لایحه با صف‌آرایی در خیابان به دفاع از آن پرداختند. برای همین حامیان تصویب چنین لایحه‌ای در جامعه،‌ از آن آگاهی ندارند که بتوانند فشار وارد بیاورند برای تسریع تصویب آن و فرداروزی هم اگر مخالفتی با آن شود باز هم بیگانه‌تر از آن هستند که بخواهند برای دفاع از آن سازمان‌دهی مناسبی داشته باشند. از همین رو پیشنهادی که دارم آگاه ساختن مردم از متن لایحه به زبان ساده و جلب‌نظر آنهاست.

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗