موانع اشتغال زنان در ایران در گفتوگو با اعظم خاتم
مطلب زیر مصاحبه سایت یکشهر با اعظم خاتم، جامعهشناس در حوزه شهر و مطالعات منطقهای است. در این مصاحبه اعظم خاتم عوامل موثر بر عدم اشتغال زنان را بررسی میکند. او میگوید: «اگر همه کشورهای درحال توسعهای را که از نظر سطح شهرنشینی و تحصیلات زنان مشابه هستند ردیف کنید، باز هم تفاوتهای مهمی از نظر سطح فعالیت و اشتغال زنان در میان آنها دیده میشود. مثلاً ایران، آرژانتین و امارات بهنسبه از نظر شهرنشینی و تحصیلات زنان مشابهاند اما نرخ اشتغال زنان در آنها خیلی متفاوت است.» در این میان، سیاستگذاری دولتها، تسهیلات، وضعیت اقتصادی و عوامل فرهنگی تعیینکننده هستند.
در نوشتهای که پیشتر با عنوان «وضعیت اشتغال زنان در ایران» در سه قسمت و به قلم نرگس خسروشاهی در سایت یکشهر منتشر شد۱، وضع کمّی و کیفی اشتغال زنان و عوامل تأثیرگذار بر آن مورد بحث قرار گرفت. در ادامه این مبحث و با توجه به اهمیت ادامهدار آن، کوشیدیم فرازهایی از مسائل مطرح شده در این نوشته را با خانم دکتر اعظم خاتم به بحث بگذاریم. اعظم خاتم، جامعه شناس و تحصیلکردهی دانشگاههای تهران و یورکِ کانادا است. خانم خاتم هم در حوزهی شهر مطالعات و پژوهشهای پرشماری انجام داده و هم در تدوین طرحهای شهری و اجتماعی درگیر بوده است. در سالهای اخیر موضوع اشتغال زنان در ایران از دغدغههای او و یکی از موضوعهای پژوهشیاش بهشمار میرود.
یکشهر: خانم خاتم، شما فکر میکنید تفاوت سطح اشتغال زنان در کشورهای در حال توسعه با یکدیگر از کجا نشأت میگیرد؟ آیا تفاوتهای فرهنگی موجب بروز این تفاوت سطحها شده، خودِ بازار کار دخیل است، یا تاریخ اجتماعی این جوامع و مواردی مثل سطح شهرنشینی و سطح سواد زنان و غیره نیز در این زمینه مؤثر هستند؟
اعظم خاتم: اقتصاددانهای توسعه میگویند اشتغال زنان در مسیر توسعه به دلیل گذار از اقتصاد کشاورزی و زندگی روستایی به شهر و اقتصاد شهری به دلیل گسترش رفاه، آموزش و مدرسه رفتن دختران کاهش مییابد، حتی بخشی از زنان در فرایند شهرنشین شدن بیشتر «خانهدار» میشوند. این استدلال غلط نیست اما رابطه میانِ کارکردنِ زنان و موضوع توسعه را به خوبی توضیح نمیدهد و به مسئلهای که ما امروز با آن مواجهیم پاسخ نمیدهد. شما اگر همه کشورهای درحال توسعهای را که از نظر سطح شهرنشینی و تحصیلات زنان مشابه هستند ردیف کنید، باز هم تفاوتهای مهمی از نظر سطح فعالیت و اشتغال زنان در میان آنها دیده میشود. مثلاً ایران، آرژانتین و امارات بالنسبه از نظر شهرنشینی و تحصیلات زنان مشابهاند اما نرخ اشتغال زنان در آنها خیلی متفاوت است.
زنان طبقهی متوسط در شرایط مختلف اقتصادی بیشتر از زنان طبقات بالا و پایین کار میکنند، این امر ناشی از ترکیب شدن نیاز آنها به کار و برخورداری آنها از شرایط بهتری برای ورود به بازار کار است که هم شامل تحصیل و مهارت و حضور در شبکههای اجتماعی است هم به معنای برخورداری از شانس تقسیم کار با همسر و کمک گرفتن برای وظایف خانگی.برای تحلیل این تفاوتها باید دید چه رابطهای بین اشتغال زنان و تحولات اجتماعی کلانتر، از جمله توسعه اقتصادی، ساختیابی طبقاتی، همبستگیها و تعارضات فرهنگی، پروژههای سیاسی و خواستههای مشترک زنان وجود داشته است. بگذارید مثالی بزنم. زنان طبقهی متوسط در شرایط مختلف اقتصادی بیشتر از زنان طبقات بالا و پایین کار میکنند، این امر ناشی از ترکیب شدن نیاز آنها به کار و برخورداری آنها از شرایط بهتری برای ورود به بازار کار است که هم شامل تحصیل و مهارت و حضور در شبکههای اجتماعی است هم به معنای برخورداری از شانس تقسیم کار با همسر و کمک گرفتن برای وظایف خانگی. حالا اگر جامعهای طبقه متوسط وسیعی داشته باشد تحت شرایط مشابه اقتصادی و سیاسی اشتغال زنان در آن بالاتر است. از میان عوامل مختلف تا به حال به اثرات استراتژی توسعه کشورها بر اشتغال زنان بیشتر توجه شده است؛ برای مثال کسانی مثل ولنتاین مقدم و مابرو که روی الگوهای جذب زنان به بازار کار در خاورمیانه کار کردهاند، بر این باورند که استراتژی عمدهی توسعه اقتصادی در خاورمیانه، به ویژه پس ازافزایش قیمت نفت دردهه هفتاد، متکی بر درآمد نفت بوده و این کشورها چندان در معرض انتقال سرمایه گذاریها و توسعه صنایع صادراتی نبودهاند.
پروژه سیاسی دولتها در مورد زنان متفاوت است. آنها میتوانند حامی یا مخالف اشتغال زنان باشند یا شرایطی بوجود آورند که اشتغال زنان را دشوار کند. این حمایت یا مخالفت اثر یکسانی بر طبقه متوسط و زنان طبقات کارگری ندارد.توسعه صنایع صادراتی در کشورهای آسیای شرقی روی داد، اما در خاورمیانه کشورها در قبال صدور نفت، وارد کننده کالاهای ساخته شده بهویژه تسلیحات هستنند. در نتیجه عهدهداریِ این نقش در تقسیم کار جهانی، این جوامع شانس صنعتی شدن گسترده ندارند. استراتژی توسعهی تولیدات که متکی بر نفت باشد، زنان را جذب نمیکند. این تحلیل تا حدی موضوع را توضیح میدهد، چون در اکثر این کشورها بخش مهمی از اشتغال زنان مربوط به بخش خدمات دولتی است که به طور عمده شامل آموزش و حوزه سلامت است. تنها تونس و مراکش که نفت ندارند از نظر اشتغال صنعتی زنان رشد قابل توجهی دارند. اما رشد اشتغال زنان در کویت در سالهای اخیر این قاعده را نقض میکند و نشان میدهد عوامل مهم دیگری هستند که باید دیده شوند.
یکشهر: منظورتان عوامل سیاسی و فرهنگی است؟
بله دقیقاً. پروژه سیاسی دولتها در مورد زنان متفاوت است. آنها میتوانند حامی یا مخالف اشتغال زنان باشند یا شرایطی بوجود آورند که اشتغال زنان را دشوار کند. این حمایت یا مخالفت اثر یکسانی بر طبقه متوسط و زنان طبقات کارگری ندارد. مطالعه هما هودفر درباره اشتغال زنان مصر نشان میدهد که مداخله دولت ملیگرا و سوسیالیست جمال عبدالناصر (۶۷-۱۹۵۶) در اقتصاد، موجب افزایش نقش دولت در اشتغال شد و زنان را هم جلب کرد. تا یک دهه پیش هم هنوز بهرغم دو دهه اجرای سیاستهای تعدیل، سهم دولت در ایجاد مشاغل کارمندی و تخصصی پائین برای زنان مشهود بود. در ایران از سالهای پیش از انقلاب پدیدهی اشتغال زنان هر چه بیشتر در میان طبقه متوسط رشد میکرد و در طبقات کارگری رو به کاهش بود.
یکشهر: دربارهی عوامل فرهنگی بیشتر توضیح دهید؟ عوامل فرهنگی شامل چه عواملی است؟ در چه سطحی عمل میکند؟ نقش خود زنان در درونی کردن عوامل فرهنگی چیست؟
زنان طبقات پایینتر در همه جای دنیا نقش مهمی در صرفهجوئی، خریدهای مناسب، تخصیص درست بودجه و استفاده از شبکه توزیع دولتی دارند. زندگی شهری هم تلی از کارهای اداری مثل کار بانکی، پرداخت قبض آب و برق، مراجعه به مدرسه و ثبت نام بچهها، مراجعه به پزشک، بیمارستان، شهرداری و غیره را روی دوش زنان قرار داده است.خیلیها ادعا کردهاند که اشتغال زنان در کشورهای مسلمان پائین است. این ادعا همانطور که نمونههای اندونزی و مراکش و غیره نشان میدهد درست نیست. مطالعات ما نشان میدهد که در ایران طی سه دهه گذشته میزان مخالفت مردان با کار کردن زنان در بیرون از خانه کاملاً کاهش یافته و امروز این مخالفت مانع مهمی در کار کردن زنان محسوب نمیشود. اما اطلاعاتِ ما نشان نمیدهد منظور مردان از کار کردن زنان چیست؟ چون بخشی از زنان به کار غیررسمی، پارهوقت و غیر دایمی میپردازند که انعطافپذیر است و با وظایف خانگی تناسب دارد و به این ترتیب مجبور نیستند که پول نگهداری بچه و غذای آماده و غیره بدهند. این نوع کار از نظر فقدان بیمه و بازنشستگی و غیره به ضرر زنان است. شاید چیزی که در مقاله خانم خسروشاهی به نام مشاغل آسیب پذیر از آن یاد شده هم همین است. اما به هر حال این نوع اشتغال با زندگی و مسئولیتهای پیچیده و چندگانه زنان بهتر سازگار است. مطالعه هودفر هم در مورد مصر حاکی از آن است که اشتغال زنان به رغم افزایش نسبی از سال ۱۹۶۷ میلادی همواره در بخش کارگری رو به کاهش داشته است. هودفر توضیح میدهد که کار در کارخانه با حقوق اندک و ساعات طولانی دیگر با توقعات زنان از زندگی سازگار نیست و آنها کارهای غیر رسمی و منعطف را ترجیح میدهند.
باید توجه داشت که مفهوم کار خانه با گذشته عوض شده، ممکن است حجم کار خانه در نتیجه مدرنیزاسیون و کالائی شدن بعضی تولیدات خانگی کاهش یافته باشد اما نگهداری از کودکان به مراتب انرژیبرتر از گذشته شده چون توقعات افزایش یافته است. زنان طبقات پایینتر در همه جای دنیا نقش مهمی در صرفهجوئی، خریدهای مناسب، تخصیص درست بودجه و استفاده از شبکه توزیع دولتی دارند. زندگی شهری هم تلی از کارهای اداری مثل کار بانکی، پرداخت قبض آب و برق، مراجعه به مدرسه و ثبت نام بچهها، مراجعه به پزشک، بیمارستان، شهرداری و غیره را روی دوش زنان قرار داده است. بنابراین هرچه جامعه سازمان یافتهتر باشد و از حجم این کارها بکاهد شانس زنان برای کار تمام وقت زیادتر میشود.
یکشهر: شما فکر میکنید که چرا اشتغال زنان در سالهای اخیر در ایران روندی رو به افول داشته است؟
همانطور که در مقاله خانم خسروشاهی هم آمده بود، تعداد زنان شاغل طی پنج سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۳۹۰ از کمی کمتر از چهار میلیون نفر به سه میلیون و صد هزار نفر کاهش یافته است. حدود هشتصد و پنجاه هزار شغل زنان در فاصله پنج ساله فوق از دست رفته است. البته این کاهش عمومی است و شامل مردان هم بوده است، اما در بحرانها همیشه مشاغل زنان و جوانان بیشتر و زودتر از میان میروند. بر اساس بررسی زهرا کریمی ( ۱۳۹۳) این روند بعد از سال نود هم ادامه داشته و در فاصله تابستان ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۳، ششصد و هفتاد هزار شغل در کارگاههای کوچک کشور از دست رفته است که نیمی از آن به زنان مربوط میباشد. رکود اقتصادی به حدی است که میزان جمعیت فعال و جویای کار نیز کم شده، یعنی افراد آنقدر شانس کمی برای یافتن کار میبینند که در بازار کار نمیمانند و خود را جویای کار معرفی نمیکنند. یک چهارم اشتغال از دست رفته زنان در بخش کشاورزی است. حتی اگر قبول کنیم که مشاغل کشاورزی به دلیل ترک روشهای سنتی و استفاده از ماشینآلات از دست رفته است، نمیتوانیم برای مشاغل کارگاهی که بخش عمده مشاغل از دست رفته را شامل میشود این استدلال را به سادگی بپذیریم. باید این بررسیها به تفکیک شهر و روستا و حرفههای مختلف انجام شود تا بهتر قضاوت کنیم.
بخش دولتی چند سالی است که درحال عقب نشینی در بخش خدمات است، بخش خصوصی هم عجیب نیست اگر با توجه به فساد جاری و رقابت بخش شبه دولتی دنبال راههای آسان کسب در آمد برود. علاوه بر این، بخش شبه دولتی بر خلاف دولت، بخشی مردانه است.یکشهر: با توجه به ویژگیهای وضعیت اشتغال در ایران، کدام نوع سیاستگذاریها میتوانند در بهبود وضعیت اشتغال زنان مؤثر باشند و کدام یک میتوانند خطیر به شمار آیند؟
من با پیشبینی عمومی مبنی بر اینکه وضع بیکاری بهویژه برای زنان رو به وخامت میگذارد موافقم. چون ورود چهار میلیون جوان در حال تحصیل دانشگاهی به بازار کار اوضاع را برای زنان دشوارتر میکند. خیلیها از این عامل به عنوان “پنجره جمعیتی” حرف میزنند که درست است. طبق الگوهای متعارف توسعه، وجود جمعیت جوان و نیروی کار درسخوانده و زنانِ آمادهبهکار یک فرصت است. اما همین عوامل در جامعهای که بین اراده جامعه و حکومت، دربارهی بهبود اقتصادی و استفاده از نیروی کار زنان اختلاف باشد، به عامل سرخوردگی و رکود تبدیل میشود. بخش دولتی چند سالی است که درحال عقب نشینی در بخش خدمات است، بخش خصوصی هم عجیب نیست اگر با توجه به فساد جاری و رقابت بخش شبه دولتی دنبال راههای آسان کسب در آمد برود. علاوه بر این، بخش شبه دولتی بر خلاف دولت، بخشی مردانه است. ضمن اینکه در برخی از کشورها الگوی رشد اقتصادی بدون شغل بوجود آمده یعنی بخش خصوصی راههایی یافته که تولید و سود رشد میکند اما فرصتهای شغلی تازه بوجود نمیآید. باید دید ایران چه مسیری را بعد از تعدیل تحریمهای اقتصادی و کاهش بحرانها برای رشد انتخاب میکند.
یکشهر: تأثیر ساختار بازار کار، یعنی به عنوان یک نظام حقوقی و حقیقی (شامل میزان دستمزد، ترجیحاتی مبنی بر فرزندآوری زنان، تعطیلات زایمان، شیردهی و غیره و غیره)، در پدید آمدن این وضعیت چیست؟
باید برای برپایی مهد کودکهای در استطاعت زنان طبقات مختلف کوشش کنیم. به نظر من این مؤثرترین شیوه حمایت از زنانی است که میخواهند با مشارکت مستقیم در نانآوری، خانوادههای خود را حمایت کنند.
به نظر من هیچ چیز به اندازهی نگهداری از کودکان برای زنانِ شاغل دشوار نیست و زنانخانه دار را از کار کردن باز نمیدارد. ما همزمان با حرکت در مسیر رشد اقتصادی پویا و معطوف به توسعهی اجتماعی، باید برای برپایی مهد کودکهای در استطاعت زنان طبقات مختلف کوشش کنیم. به نظر من این مؤثرترین شیوه حمایت از زنانی است که میخواهند با مشارکت مستقیم در نانآوری، خانوادههای خود را حمایت کنند.
خانم خاتم، ممنون از وقتی که در اختیار یکشهر قرار دادید.
۱. http://yekshahr.net/2014/08/-1.html; http://yekshahr.net/2014/09/-2.html; http://yekshahr.net/2014/09/-3.html