نگاهی جامعهشناختی به رابطه انسان و طبیعت
کتاب «جامعهشناسی محیط زیست» نوشته شهروز فروتنکیا و عبدالرضا نواح به گفته نویسندگانش اولین کتاب تالیفی جامعهشناسی در حوزه محیط زیست ایران است.
جامعه شناسی محیط زیست عمدتا به بررسی علمی رابطه جامعه مدرن با بحرانها و مسائل محیط زیست میپردازد و به عنوان شاخهای از جامعهشناسی به بررسی اشکال مختلف تعامل میان جامعه انسانی و محیط زیست پرداخته و در این میان بیشتر بر ابعاد اجتماعی پیرامون محیطهای طبیعی و بشرساخته متمرکز است.
در فصل اول این کتاب ضمن پرداختن به تحولات روابط انسان با طبیعت و اشاره به برخی مخاطرات زیست محیطی قرن اخیر به چگونگی شکلگیری خاستگاه جامعه شناسی محیط زیست و حوزههای مطالعه آن پرداخته شده است.
نویسندگان با تقسیم نظریهها به بخش: رویکرد غالب جامعهشناسی (از روشنگری تا هابرماس) و رویکردهای محیط زیستی به شرح و تبیین جایگاه محیط زیست پرداختهاند.
فصل دوم کتاب که مهمترین فصل کتاب است به بررسی نسبت رویکردها و نظریههای جامعه شناختی و محیط زیست میپردازد. نویسندگان با تقسیم نظریهها به بخش: رویکرد غالب جامعهشناسی (از روشنگری تا هابرماس) و رویکردهای محیط زیستی به شرح و تبیین جایگاه محیط زیست پرداختهاند. در رویکرد غالب به تحقیر محیط زیست در دوره روشنگری اشاره میشود. همچنین در بررسی اندیشه بنیانگذاران جامعهشناسی (دورکیم، وبر و مارکس) به علت مغفول ماندن از جامعهشناسی محیط زیست پرداخته میشود و در ادامه با اشاره به رویکرد انتقادی و استفاده از نظرات آدرنو، هورکهایمر، مارکوزه و یورگن هابرماس سعی در پیوند گسست نظریات سنتی جامعهشناسی با نظریات جدید جامعهشناسی دارد. در ادامه رویکردهای جدید محیط زیستی در جامعهشناسی که چندین دیدگاه و تبیین را در بر میگیرد تشریح میشوند: بر ساختگرایی اجتماعی، واقعگرایی انتقادی، دیدگاه چرخه تولید، جامعه ریسکی بک، نظریه جهانی شدن گیدنز، نوسازی اکولوژیکی (بوم شناختی)، نظریه ارزشهای فرامادی اینگلهارت، پارادایم قدیم و جدید زیست محیطی، شاخصهای پارادایم نوین زیست محیطی، نقد پارادایم نوین، رویکرد فرهنگی ژرژ تومه. همچنین در انتهای این فصل نویسندگان با اشاره به نظریات توماس مالتوس و گارت هاردین گریزی به نظریات جمعیت شناسان و مساله محیط زیست داشتهاند.
در فصل سوم که به دو بخش تقسیم شده است به طور مفصل به دو جریان اکوفمینیسم و اکوسوسیالیسم پرداخته شده است. در بخش اول ابتدا به دستهبندی جریانهای مختلف زیست محیطی اعم از جریانهای رادیکال تا جریانهای اعتدالگرا پرداخته شده و در ادامه به نظریات قرمزهای سبز و سبزهای قرمز اشاره شده است. همچنین به بررسی دیدگاه موافقان و مخالفان دیدگاه مارکس درباره محیط زیست پرداخته شده است.
در بخش دوم ابتدا مفهوم فمینیسم و سیر تکامل و گرایشهای آن تشریح میشود سپس به تاریخچه اکوفمینیسم، نظریهپردازان مطرح، محورهای فکری اکوفمینیسم، انواع اکوفمینیسم و شیوه تبیین اکوفمینیستی پرداخته میشود. همچنین به برخی از اندیشههای واندانا شیوا به عنوان یکی از برجستهترین اکوفمینیستها اشاره میشود.
در بررسی اندیشه بنیانگذاران جامعهشناسی (دورکیم، وبر و مارکس) به علت مغفول ماندن از جامعهشناسی محیط زیست پرداخته میشود و در ادامه با اشاره به رویکرد انتقادی سعی در پیوند گسست نظریات سنتی جامعهشناسی با نظریات جدید دارد.
در فصل چهارم به بررسی الگوهای تبیین رفتار زیست محیطی پرداخته میشود و ضمن نقدی بر مدلهای ارائه شده عوامل موثر بر رفتار زیست محیطی از جمله عوامل جمعیتی، عوامل اقتصادی، عوامل جامعه شناختی و عوامل روانشناختی شرح داده میشود.
و در نهایت در فصل پنجم نسبت گفتمانهای توسعه و پساتوسعه با محیط زیست بررسی میشود. عمده محورهای انتقادی پساتوسعه در این فصل عبارتند از: پساتوسعه به مثابه نقد توسعه، پسا توسعه به مثابه نقد گفتمان تجدد، پساتوسعه به مثابه نقد مادی گرایی، پساتوسعه به مثابه نقد اقتصاد استعماری، پساتوسعه به مثابه دعوت به مشارکت، پساتوسعه به مثابه نقد تخریب طبیعت و صنعت گرایی روز افزون. در انتهای این فصل به بررسی جایگاه محیط زیست در برنامههای توسعه ایران پرداخته شده است.