نشست دوم حقّ بر شهر
پروژه چهارراه ولیعصر حتی در طرح تفصیلی منطقه ۶ و ۱۱ نیامده. سؤال این است که وقتی طرحهای بالادست وجود دارد و سالها کارشناسان زیادی دربارهی آن کار کردهاند، چطور یکشبه چنین پروژهای که تأکید آن بردن پیادهرو به زیر زمین و اولویت دادن به ماشین است، اجرا میشود. همه کارشناسانی که در این حوزه کار کردهاند میگویند که این منطقه نبض شهر است و به دلیل ترکیب جمعیتی باید به قطب فرهنگی تهران تبدیل شود، حالا چطور میشود که شهرداری نبض شهر را به این صورت گرفته و فشار میدهد؟ بدون اینکه اطلاعرسانی شود، به یکباره این پروژه اجرا شده و گویی شهروندان را به راههای خاصی هدایت میکنیم، نرده هم میگذاریم و میگوییم تو بیشتر از این نمیتوانی جلو بروی.
یک زیرگذر و هزار ماجرا. دی امسال که بیاید، میشود یک سال که شهرداری تهران زیرگذری را برای عابران پیاده در چهارراه ولیعصر احداث کرد که قرار است بار ترافیکی این منطقه را کم کند. حالا شش ماه از احداث این زیرگذر میگذرد و چهارراه ولیعصر دیگر مانند روزهای قبل از احداث زیرگذر، مملو از عابران پیاده نیست؛ عابرانِ یکی از مهمترین چهارراههای تهران، چهارراهی که کارشناسان شهری، لقب “نبض شهر” را به آن دادهاند، به زیرِ زمین رفتهاند.
“بزرگترین پروژه زیرگذر عابر پیاده پایتخت، تابستان امسال در بزرگراه محمدعلی جناح اجرا میشود”، “میدان ولیعصر هم زیرگذردار میشود”، “عابران میدان هفتمتیر هم چندماه بعد برای عبور از این میدان از زیرگذر استفاده میکنند.” اینها خبرهایی است که در چند ماه گذشته و بعد از افتتاح زیرگذر عابر پیادهرو چهارراه ولیعصر از زبان مسئولان شهرداری تهران و شهرداران مناطق مختلف اعلام شده؛ مسئولانی که میگویند راهاندازی این زیرگذرها، مقدار زیادی از ترافیک این مناطق را کم میکند.
حالا انتقادها به همین زیرزمینی شدن عبور عابران از این منطقه است که کمکم از راه میرسند؛ تعدادی از پژوهشگران شهری میگویند زیرگذر عابرپیاده چهارراه ولیعصر که حالا قرار است در میدان آزادی، میدان ولیعصر و هفتمتیر هم تکرار شود، بدون نظر شهروندان احداث شده و حق آنها را درنظر نگرفته است.
تعدادی از این کارشناسان، برای بیان انتقاداتشان در اینباره، با همکاری گروه “باهمستان”، روز چهارشنبه دومین جلسه حق بر شهر را با محوریت بررسی چهارراه ولیعصر در پژوهشگاه هنر و معماری برگزار کردند.
“اقبال شاکری”، عضو کمیسیون عمران و حملونقل شورای شهر تهران، “آذر تشکر”، جامعهشناس شهری، “کمال اطهاری”، اقتصاددان، “علی میرفتاح”، روزنامهنگار و دو نماینده از معاونت حمل و نقل و ترافیک و معاونت فنی عمرانی شهرداری تهران شرکتکنندگان در این نشست بودند.
“آذر تشکر”، در ابتدای این نشست گفت: “نهادهای قدرتمند در شهر، در سالهای گذشته طرحهایی را اجرا کردهاند که عموماً شهروندان را از هم جدا و آنها را از تهران خسته کردهاند. وقتی در فضای عمومی نتوان ارتباطی با دیگر شهروندان داشت و مجبور باشند در مسیرهای هدایتشدهای حرکت کنید، در این صورت شهروندان روزبهروز از شهر خستهتر میشوند، چون از خانه بیرون میآیند، سر کار میروند و برعکس؛ بدون اینکه بتوانند در مسیرهای مختلف شهری با دیگران ارتباط برقرار کنند. حالا ما میشنویم که در هفت نقطه دیگر تهران قرار است این زیرگذر تکرار شود.”
تشکر در ادامه گفت: “ترکیب جمعیتی بهرهبردار از چهارراه ولیعصر به شدت جوان است و گلوگاه جمعیتی شهر تهران محسوب میشود. این چهارراه مرکز فعالیتهای مدنی و عمومی روزمره است. طرح جامع تهران به این منطقه بهعنوان یکی از ۷ مرکز اصلی شهر تهران نگاه کرده است با تأکید بر فعالیتهای دانشگاهی. دانشگاه تهران بهعنوان نماد تاریخ آموزش در دوران تجدد است. به لحاظ این طرح که کارشناسان زیادی آن را به سرانجام رساندند، چهارراه ولیعصر جای مهمی است و سیاستهای آن مبنی بر فعالیتهای مدنی، ممنوعیت سواره بر پیاده و توسعه عرصههای عمومی و بهطورکلی تأکید بر ارتقای عملکرد اجتماعی این منطقه است. حالا شما تصور کنید که با این نگرشِ طرح جامع و طرحهای پایین دست آن، چه میتوانست انجام شود و نشد.” این جامعهشناس ادامه داد: “پروژه چهارراه ولیعصر حتی در طرح تفصیلی منطقه ۶ و ۱۱ نیامده. سؤال این است که وقتی طرحهای بالادست وجود دارد و سالها کارشناسان زیادی دربارهی آن کار کردهاند، چطور یکشبه چنین پروژهای که تأکید آن بردن پیادهرو به زیر زمین و اولویت دادن به ماشین است، اجرا میشود. همه کارشناسانی که در این حوزه کار کردهاند میگویند که این منطقه نبض شهر است و به دلیل ترکیب جمعیتی باید به قطب فرهنگی تهران تبدیل شود، حالا چطور میشود که شهرداری نبض شهر را به این صورت گرفته و فشار میدهد؟ بدون اینکه اطلاعرسانی شود، به یکباره این پروژه اجرا شده و گویی شهروندان را به راههای خاصی هدایت میکنیم، نرده هم میگذاریم و میگوییم تو بیشتر از این نمیتوانی جلو بروی.”
اقبال شاکری، در این نشست گفت: “ما در مدیریت شهری تهران شدیداً نیازمند یک طرح استراتژیک هستیم که در آن برای پروژههای شهری، از زمان نیازسنجی تا بهرهبرداری، پژوهشگران شهری به صورت جدی حضور داشته باشند. درحال حاضر ضعف زیادی در این زمینه وجود دارد؛ بهطوری که مشاوران پروژههای شهری حرف خودشان را میزنند و مهندسان کار خودشان را میکنند و این موضوع تبدیل به یک سیکل معیوب شده است. همین موضوع را ما میتوانیم در بقیه صنایع هم ببینیم؛ مانند صنایع هنری، بازرگانی، خدمت و… که به شدت جای خالی دانشگاهها و دانشجویان با صنعت دیده میشود.”
او در ادامه گفت که شورای شهر تهران به دنبال این است که مرکز پژوهش در شورا ایجاد کند: “قبل از اینکه این مرکز در شورا ایجاد شود، از پژوهشگران شهری و کسانی که در گروههایی مانند باهمستان فعالیت میکنند، دعوت میکنیم که در کمیسیونهای مختلف شورا حضور یابند تا بتوان جریان مشاوره برای پروژههای شهری را راهاندازی کرد.” به گفته شاکری با این کار است که میتوان راه پرفرازونشیب میان پژوهشگران شهری و پروژههای شهری را کمی هموار کرد: “در حال حاضر پیمانکاران معطل مشاوران نمیشوند و میخواهند سر موعد کار را تحویل دهند درحالیکه ما میگوییم پروژهها در مرحله گلوگاه باید به شورا بیاید و تصویب شود اما این اتفاق نمیافتد. اتفاق خوبی که اخیراً افتاده این است که برنامه ۵ ساله شهرداری تصویب شده و میتوان براساس آن از شهرداری خواست که دربارهی شاخصهای مختلف به شورا پاسخ دهد ولی به هرحال ما از ۱۵۰۰ شاخص، ۷۵۰ شاخص را میتوانیم احصا کنیم و بقیه روی زمین مانده است و نیازمند همراهی است.”
کمال اطهاری، یکی دیگر از شرکتکنندگان در این نشست بود. او در این نشست به بررسی آرا و نظریه متفکر برجسته فرانسوی هانری لوفِور درباره حقّ انسانها بر شهر پرداخت. او در اینباره گفت: “حق به شهر یک حق جمعی است و به یک مکان معین مربوط میشود. هانری لوفِور آن را حقّ به زندگی شهری مینامد. مؤلفههای اساسی حقّ به شهر عبارت است از: ۱-مشارکت شهروندان در فرآیند برنامهریزی ۲- طراحی و مدیریت شهری تضمین دسترسی شهروندان به برنامهریزی طراحی و مدیریت شهری ۳- هدایت متوازن و برابریطلبانه کاربری زمین برای دسترسی همگانی به مسکن و کار فعالیت و بهداشت و آموزش؛ حمل و نقل عمومی و فضای عمومی، اوقات فراغت و زندگی طولانی (تقریباً ما هیچکدام را نداریم) ۴- تضمین دسترسی شهروندان کمدرآمد به مسکن مناسب و ساماندهی اسکان غیررسمی ۵- تضمین دسترسی به استفاده مشترک شهروندان از فضاهای عمومی با اختصاص پهنههای ویژه برای امور اجتماعی در شهر. بهعنوان نمونه در برزیل تکلیف این پهنههای ویژه به صورت برنامهریزی و مشارکت مستقیم مشخص میشود. این چارچوبی است که حقّ به شهر امروز پیدا کرده است. همین چارچوب است که پیشنهاد شده تا به بیانیه جهانی حقوق بشر وارد شود.”
علی میرفتاح، روزنامهنگار هم در این نشست با بیان اینکه در بدنه مدیریتی شهر، نگرشی که به شهر وجود دارد، درست نیست، گفت: “ما باید اول تهران را دوست داشته باشیم تا بتوانیم برای آن کاری کنیم. ما معمولاً میبینیم که جایجای تهران بدون هیچ علاقهای به آن، دستکاری میشود تا فقط پروژهها دنبال شوند. درحالیکه کسانی که در تهران بزرگ شده باشند و از آن خاطره داشته باشند نمیتوانند به راحتی، جایی از آن را خراب کنند و به سرعت چیز دیگری جایگزین آن کنند. پس تعلق انسانها که مسئولان شهری هم جزو آنها هستند، کجاست؟”
در ادامه این نشست “لیلآبادی”، که بهعنوان نماینده معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران در دومین نشست حقّ بر شهر شرکت کرده بود در پاسخ به سخنرانان درباره گرفته شدن حق شهروندان تهرانی از آنها به دلیل احداث زیرگذر چهارراه ولیعصر گفت: “در همه جای دنیا دسترسی آسان عابر پیاده و امنیت او در پروژههای شهری مطرح است و زیرگذر چهارراه ولیعصر هردوی اینها را تأمین کرده است.”
مصطفوی، نماینده معاونت فنی عمرانی شهرداری تهران هم در ادامه این نشست و در پاسخ به این سؤال که آیا این درست است که قرار است در ۱۵ نقطهی دیگر تهران زیرگذرهایی مشابه زیرگذر چهارراه ولیعصر ساخته شود یا خیر، گفت: “فعلاً برنامه جدی دراینباره وجود ندارد و این ۱۵ نقطه فعلاً در مرحله مکانیابی است و برنامه اجرایی برای آن وجود ندارد.”