تیغی بهنام سنت بر بدن زنان
ختنه زنان در ایران با وجود سرپوشهایی که بر آن گذاشته میشود همچنان در برخی مناطق جنوبی و غربی ایران رواج دارد. دولت هنوز حاضر نشده این موضوع را بپذیرد و قوانین جامعی برای منع ناقصسازی جنسی زنان در ایران وجود ندارد.
خیلیهایشان درست نمیدانند چه بر سرشان آمده. فقط این را میدانند که روزها و لحظههایی که تجربه میکنند متفاوت است. بعضیها هم که بزرگتر بودهاند، آن لحظه را یادشان است، که به مادرشان، به دایهشان، اعتماد کردند و بعد آنچه نصیبشان شد، درد بود و درد. به هوش که آمدند، برای بعضیشان جشن گرفته شد و هدیه گرفتند؛ هدیهای برای ختنه شدن! اینها تجربه برخی زنان جنوب و غرب ایران است که مثل بعضی از زنان کشورهای دیگر، از این خاطرات دارند. عدهای این لحظهها را به عنوان جزئی از زندگی پذیرفتهاند و دست دخترهایشان را میگیرند و آنها را میبرند که در سرنوشت خودشان شریک شوند و برخی دیگر، میخواهند که این قصه تلخ، پایان داشته باشد. آنها با مبارزان توقف ناقصسازی جنسی همراه میشوند و در آگاهیرسانی به زنان دیگر تلاش میکنند؛ هرچند میدانند که هنوز راه درازی در پیش است.
یکی از مبارزان توقف ناقصسازی جنسی زنان در ایران، رایحه مظفریان است. او که به تازگی کتابش به نام «تیغ و سنت» از سوی نشر روشنگران به بازار کتاب عرضه شده، در این پژوهش هشت ساله، به زنان ۱۵ تا ۴۹ ساله جزیره قشم پرداخته و تلاش میکند با آگاهی بیشتر، تعداد قربانیان تیغی که به نام سنت بر بدن زنان کشیده میشود، کمتر شود چون «حتی یک قربانی هم زیاد است.» گفتگو با رایحه مظفریان، فعال و پژوهشگر حقوق زنان و کودکان را در ادامه بخوانید.
در یک نگاه کلی، ناقصسازی جنسی زنان چه تعریفی دارد؟
ناقصسازی جنسی زنان، مثله کردن اندام جنسی زنان یا ختنه زنان، عملی است که طی آن بخشی از اندام تناسلی زن یا تمام آن مورد آسیب قرار میگیرد. ناقصسازی میتواند در زمان نوزادی یا طی دوران کودکی، نوجوانی یا در زمان ازدواج انجام شود. مطابق با آمار سازمان بهداشت جهانی، بین ۱۰۰ تا ۱۴۰ میلیون نفر از زنان و دختران سراسر جهان تحت این عمل قرار گرفتهاند.
شما در کمپین «گام به گام تا توقف ناقصسازی جنسی زنان» برای منع این خشونت علیه زنان فعالیت میکنید و حالا هم کتاب «تیغ و سنت» در این زمینه منتشر شده. چرا این موضوع برای شما به یک دغدغه تبدیل شد؟
سالها پیش مادرم کتابی به من داد به نام «گل صحرا» که شامل خاطرات زنی است که در کودکی ختنه شده و اتفاقات تلخ زندگیاش را بازگو کرده. این کتاب باعث شد فکر کنم شاید در ایران هم چنین اتفاقی باشد. در آن زمان پژوهش و تحقیق خاصی روی این موضوع در ایران انجام نشده بود و به جز چند گزارش محدود، درباره این موضوع حرف زیادی زده نمیشد. اینها باعث شد که این موضوع را به عنوان پایاننامه انتخاب کنم، رفتم قشم و در آنجا تحقیقاتی را در این زمینه انجام دادم.
چرا قشم؟
قشم یکی از بالاترین آمارها را درباره ناقصسازی جنسی زنان در ایران دارد؛ البته در نقاط دیگر کشورمان هم این اتفاق میافتد و در کردستان هم آمار این اتفاق زیاد است. وقتی به آنجا رفتم و در تحقیقاتی که داشتم، متوجه شدم چقدر آمار ختنه زنان در آنجا زیاد است، تصمیم گرفتم کمپینی برای منع این کار شکل بگیرد و کتاب «تیغ و سنت» هم بر مبنای پایاننامه و تحقیقاتی است که انجام دادهام.
قشم یکی از بالاترین آمارها را درباره ناقصسازی جنسی زنان در ایران دارد؛ البته در نقاط دیگر کشورمان هم این اتفاق میافتد و در کردستان هم آمار این اتفاق زیاد است.
چه زمانی به قشم رفتید؟ طبیعتا این موضوع یک خط قرمز بوده، برخوردهایی که انجام میگرفت چطور بود؟
همانطور که اشاره کردم، قشم بالاترین آمار ختنه زنان در ایران را دارد، حدود ۸۳ درصد قربانی که البته بیشترشان اهل تسنن هستند. بله؛ این موضوع مثل یک خط قرمز بود و البته همچنان هم همینطور است چون فضای زیادی برای آموزش وجود ندارد. حتی فرصت کافی برای کار تحقیقاتی هم نبوده. یک سال بعد یکی از دانشجویان مطالعات زنان که در منطقه کردنشین زندگی میکرد، تصمیم گرفت این موضوع را به عنوان پایاننامه انتخاب کند اما با او مخالفت شد و بعد از آن هم در جریان قرار گرفتم که چند نفر دیگر که میخواستند روی این موضوع کار کنند با مخالفت مواجه شدند. با همه اینها، امروز حول و حوش ۱۰ پایاننامه در ایران وجود دارد که یکی از آنها این کتاب است. ما کمپین توقف ناقصسازی جنسی زنان را برای همین پرکردن خلاءهای آموزشی راه انداختیم چون حمایتی از هیچ ارگانی وجود ندارد و احساس کردیم باید خودمان برای آموزش مردم دست به کار شویم. ما خودمان میرویم با دایهها و اهالی محلهها حرف میزنیم و آنها را نسبت به عواقب این موضوع آگاه میکنیم.
در پژوهشی که در قشم داشتید به چه نتایجی رسیدید؟
نتایج زیادی حاصل شد که بعضی از آنها شامل این است که مادران و پدران پاسخ دهندگان بیشتر بیسواد و شوهران آنها هم بیسواد یا دارای تحصیلات ابتدایی بودند. در اغلب آمارهای ارائه شده در این پژوهش درصد کوچکی از پاسخدهندگان چیزی به یاد نمیآوردند یا پاسخ نمیدادند. در همه موارد، ختنهکننده یا ختّان دایه محلی بوده که ختنهکردن را به صورت موروثی یاد گرفته و هیچ آموزش حرفهای ندیده است. از میان ختنهشدگان، حدود ۵۶ درصد بدون هیچ ترفندی تحت جراحی قرار گرفتهاند و درصد کمی با نوعی ترفند یا حُقّه به محل ختنه برده شدهاند. در این تحقیق مشخص شد ۶۲ درصد از پرسششوندگان در این جزیره علاقمند به ختنه دخترانشان هستند که این موضوع زنگ خطری برای افزایش این نوع خشونت در صورت اقدام نکردن برای تغییرات فرهنگی و قانونهای بازدارنده موثر است.
دلیل افرادی که این کار را انجام میدهند چیست؟
به طور دقیق مشخص نیست که این کار از کجا نشات گرفته و بعضی میگویند ناقصسازی در دوران فراعنه در مصر باستان آغاز شده است. اینکه این کار ریشه آفریقایی دارد واضح است و فرضیههای مختلفی وجود دارد ولی درمورد ایران باید بگویم که مهاجرت بردهداری آفریقا به منطقه جنوب ایران یکی از فرضیههای رواج این سنت است. در هر حال آنچه مشخص است این است که ناقصسازی عملی وابسته به فرهنگ است که موجب آسیب میشود. در جوامع مختلف، بیش از یک دلیل برای ناقصسازی جنسی ارائه میشود. بیشترِ دلایل بر پایه افسانهها و اخبار نادرست قرار دارند. همچنین در جوامع گوناگون افراد برای اقدام به ناقصسازی جنسی تحت فشارند. آنچه به عنوان پژوهشگر در این سالها شاهد بودم قربانی شدن دخترانی بود که توسط مادران برای انجام عمل به دایهها سپرده میشدند. مردان کمترین دخالت را در ایجاد چرخه رواج این سنت داشتند. مادران ترس دارند که بخت از سر دختران ختنه نشده بپرد و مادر شوهرها دخترانی برای پسرانشان انتخاب میکنند که ختنه شده باشند. بنابراین آن چیزی که باید در جوامع محروم تغییر کند سواد و آگاهی و روشنگری زنان است.
در غرب کشور به دلیل فعالیتهای بیشتری که انجام شده، ختنه زنان کاهش داشته اما در جنوب ایران هنوز موفقیتی برای کاهش قربانی شدن جنسی زنان حاصل نشده است.
زنها چطور حاضر میشوند این خشونت را برای فرزندانشان انجام دهند؟
خانوادهها فکر میکنند ناقصسازی به نفع کودک دختر است. بسیاری از دختران به گونهای تربیت میشوند که باور کنند ناقصسازی امری پذیرفته شده است و در بزرگسالی، این کار را در حق فرزندان دخترشان انجام میدهند. در تحقیقاتی که داشتم این نتیجه به دست آمد که بین تمایل زنان به ختنه دخترانشان و رضایتشان از ختنه خودشان رابطه مستقیم وجود دارد، به این معنا که مادران ختنه شده بیشتر تمایل دارند که دخترانشان ختنه شوند. درواقع بیشتر زنان فکر میکنند که دختران ختنه نشده در آینده با ناشایستگی و مشکلات جنسی رو به رو خواهند شد.
آگاهیرسانیهایی که انجام دادهاید، در کاهش ختنه زنان موفقیتآمیز بوده؟
به دلیل این که آماری از گذشته وجود نداشته خیلی نمیتوانیم به طور مستند بگوییم چه مقداری تاثیر داشته اما چیزی که واضح است این است که آگاهیها افزایش داشته. در غرب کشور به دلیل فعالیتهای بیشتری که انجام شده، ختنه زنان کاهش داشته اما در جنوب ایران هنوز موفقیتی برای کاهش قربانی شدن جنسی زنان حاصل نشده است.
عدهای برای ناقصسازی جنسی زنان، دلایل مذهبی هم ارائه میکنند.
بله بعضی از مردم فکر میکنند ناقصسازی بخش مهمی از مذهبشان است اما در تحقیقاتی که انجام دادم ارتباطی بین مذهب و این کار پیدا نکردم. هیچ مدرکی دال بر این ادعا که ناقصسازی جنسی از ملزومات اسلام، مسیحیت، یهودیت یا دیگر مذاهب سنتی است، وجود ندارد. حتی بسیاری از محققان اسلامی در سراسر دنیا، ناقصسازی جنسی را محکوم و به صراحت اعلام کردهاند که این عمل، یک التزام اسلامی نیست. محققان اسلامی و روحانیون تاکید کردهاند که اسلام، مردم را از آسیب رساندن به دیگران منع کرده است و افرادی که عمل ناقصسازی را درمورد دخترانشان انجام میدهد، بر خلاف آموزههای اسلامی قدم برمیدارند. هرچند، برخی محققان استدلال میکنند که ناقصسازی جنسی از ملزومات اسلامی است. ما حتی استفتائاتی گرفتهایم و نتایج علمای دینی را درباره این موضوع پرسیدهایم. خیلی مهم است که مراجع دینی این کار را نهی کنند.
به این استفتاها اشاره میکنید؟
به عنوان مثال، مراجع تقلیدی چون آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله صافی گلپایگانی به پرسش درباره ختنه دختران پاسخ گفتند. آیتالله مکارم شیرازی فتوا دادند: درعصر و زمان ما ختنه زنان و دختران سفارش نمیشود و احتیاط واجب در ترک آن است. آیتالله صافی گلپایگانی هم گفتهاند ختنه دختران واجب نیست.
دولت باید با پذیرش مرسوم بودن این عمل در برخی مناطق ایران برای دریافت کمکهای جهانی و اتمام شیوع این عمل در کنار سایر کشورها قرار گیرد و درواقع رسما به یونیسف اعلام آمادگی کند.
قوانینی هم برای منع ختنه زنان در کشورمان داریم؟
این عمل در ایران از نظر قانونی ممنوع اعلام نشده اما قوانینی وجود دارند که برای قطع هر بخش از اندام جنسی زن مجازات تعیین کردهاند. در ماده ۶۶۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ آمده است: «قطع و از بین بردن هر یک از دو طرف اندام تناسلی زن، موجب نصف دیه کامل زن است و قطع و از بین بردن بخشی از آن، به همان نسبت دیه دارد…». ماده ۷۰۶ هم میگوید: «از بین بردن لذت مقاربت مرد یا زن موجب ارش است.»
این قوانین توانستهاند مانع اجرای این کار شوند؟
متاسفانه نه، ما نیازمند این هستیم که قوانین جامعتری برای منع ناقصسازی جنسی زنان تصویب شود چون این کار نمادی از خشونت جسمی، جنسی و تبعیض جنسی است. کمپینی هم که راه افتاده در همین زمینه فعالیت میکند. تلاش کمپین «گام به گام تا توقف ناقصسازی جنسی زنان» در ایران همین است که علاوه بر آگاهی بخشی به مردم بتواند ممنوعیتهای قانونی را در این زمینه محکمتر کند. تلاش میکنیم با توجه به قوانین ملی موجود در ایران و کنوانسیونهای بینالمللی دولت را در دو جنبه قانع کنیم.
در چه مواردی؟
یکی این که دولت باید با پذیرش مرسوم بودن این عمل در برخی مناطق ایران برای دریافت کمکهای جهانی و اتمام شیوع این عمل در کنار سایر کشورها قرار گیرد و درواقع رسما به یونیسف اعلام آمادگی کند. ضمن این که مطالب مربوط به ختنه دختران در دروس رشتههای پزشکی و پیراپزشکی گنجانده شود تا دانشآموختگان این رشتهها با آگاهی بیشتر با این سنّت مقابله کنند. مورد دیگر هم این است که برای تغییرات جدی در قوانین ملی گامهای بلندتری بردارد. تا زمانی که قانون از ممنوعیت این عمل پشتیبانی نکند همچنان حریم خانگی قربانیهای بیشتری خواهد گرفت. این افراد در حالی قربانی میشوند که اعضای بدن انسان بدون هدف و بطور اتفاقی به وجود نیامده است. گرچه مرتکبین ناقصسازی جنسی زنان آن را اقدامی برای محدود کردن میل جنسی زنان میدانند ولی این عمل درواقع مانع ارضای جنسی است در حالی که میل همچنان باقی است.