جنبشهای اجتماعی آمریکای لاتین
نویسنده: کلر تایلور - مقاله پیشرو بخش نخست از مجموعه مقالاتیست که به بررسی و روایت مختصر از جنبشهای اجتماعی آمریکای لاتین میپردازد. این مجموعه توسط رضا اسکندری گردآوری و ترجمه شده است. مقاله حاضر جنبش اثرات کوتاهمدت و درازمدت «پرونیسم» در آرژانتین را مرور میکند.
جنبش اجتماعی «پرونیسم» (Peronismo) نام خود را از خوان پرون (Juan Peron) (۱۸۹۵-۱۹۷۴)، رییسجمهور آرژانتین در سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۵ و از نوامبر ۱۹۷۳ تا جولای ۱۹۷۴ گرفته است. پرونیسم، که علاوه بر این تحت لوای «حزب عدالتخواه» (Partido Justicialista) نیز شناخته میشود، عموما جنبشی ملیگرا و پوپولیست شناخته میشود، و هنوز هم بسیاری آن را با شخصیت کاریزماتیک همسر نخست پرون، اویتا (Evita) باز میشناسند.
پرون جایگاهی قانونی را برای اتحادیهها تضمین نمود و به آنان این فرصت را داد تا مستقیما با حکومت وارد مذاکره شوند، هرچند این قبیل مذاکرات، اصولا به اتحادیههای مورد تایید پرون محدود میشد و در نهایت، به تحمیل تشکیلاتی حکومتی به این نهادها منتهی شد. در این دوران، پرون شعار «آرژانتین نو» را آغاز کرد؛ آرژانتینی که حامی حقوق «تودههای بیلباس» (Masas Descamisadas) بود.خوان پرون نخستینبار در قالب حکومت نظامی حاکم بر آرژانتین در میانهی دههی ۱۹۴۰ میلادی به قدرت رسید که در آن، در مقام وزیر کار فعالیت میکرد. وزارت کار که در آن زمان مسئولیتی نسبتا پیش پا افتاده محسوب میشد، توسط پرون متحول شد و اعتبار و مسئولیت بیشتری کسب کرد. از سال ۱۹۴۴ به بعد، پرون تلاشهای هماهنگ و برنامهریزیشدهای را به منظور جلب حمایت طبقات کارگر آرژانتین به عمل آورد و از مهمترین فعالیتهای او مذاکره با اتحادیههای کارگری بود. پرون جایگاهی قانونی را برای اتحادیهها تضمین نمود و به آنان این فرصت را داد تا مستقیما با حکومت وارد مذاکره شوند، هرچند این قبیل مذاکرات، اصولا به اتحادیههای مورد تایید پرون محدود میشد و در نهایت، به تحمیل تشکیلاتی حکومتی به این نهادها منتهی شد. در این دوران، پرون شعار «آرژانتین نو» را آغاز کرد؛ آرژانتینی که حامی حقوق «تودههای بیلباس» (Masas Descamisadas) بود.
پرون در انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۴۶، با اکثریتی ۵۴ درصدی پیروز شد. به فاصلهی کوتاهی پس از این پیروزی، پرون برنامهی اقتصادی پنجسالهی خود را اعلام کرد که با چنین اعلامیهای آغاز میشد: «در ۱۸۱۰ ما آزادی سیاسی خود را به دست آوردیم؛ امروز ما خواهان استقلال اقتصادی هستیم». اهداف اصلی برنامه دستیافتن به استقلال اقتصادی آرژانتین به واسطهی کاستن از تاثیرات خارجی بر اقتصاد، و مشخصا با ملیکردن شرکتهای تحت مالکیت خارجی و بازپرداخت بدهیهای خارجی آرژانتین بود. یکی از بزرگترین پیروزیهای پرون در این حوزه ملیسازی صنعت راهآهن در سال ۱۹۴۸ -که تا پیش از آن تحت مالکیت بریتانیا قرار داشت- و الغای بدهی خارجی آرژانتین در سال ۱۹۴۷ بود که جشنی مردمی را با عنوان «اعلام استقلال اقتصادی» در پی داشت.
هرچند پرون و جنبش سیاسی ساختهی دست او، مدعی بودند که هدفشان تدارک راهی تماما آرژانتینی برای مشکل کارگران است، اما پرونیسم بسیار با کمونیسم فاصله دارد. با وجود پیشرفتهایی در شرایط زندگی کارگران شهری و معرفی قوانینی کلیدی در خصوص بازنشستگی، حداکثر روزهای کاری، و تعطیلات با حقوق در ماههای آغازین ریاستجمهوری پرون، پرونیسم در گذر زمان به صورت فزایندهای سویههای استبدادی یافت. هرچند پرونیسم به واسطهی استفادهی متناوبش از ادبیات طبقهی کارگر در بیانیههای خود شناخته میشود، اما سیاستهای آن عموما محافظهکارانه بوده است؛ همانطور که توماس اسکیدمور و پیتر اسمیت یادآوری کردهاند «هرچه سیاستگذاری اقتصادی ارتدوکستر میشد، لفاظیهای پرونیستی نیز گوشخراشتر میشدند».
پرون برنامهی اقتصادی پنجسالهی خود را اعلام کرد که با چنین اعلامیهای آغاز میشد: «در ۱۸۱۰ ما آزادی سیاسی خود را به دست آوردیم؛ امروز ما خواهان استقلال اقتصادی هستیم».حکومت پرون روز به روز سختگیرانهتر میشد و در پایان نخستین دورهی ریاستجمهوری، قانون اساسی آرژانتین را به گونهای تغییر داد تا اجازهی حضور مجدد در انتخابات را داشته باشد. در ۱۹۵۱، پرون با ۶۷ درصد آراء دوباره به ریاستجمهوری برگزیده شد. در طول سالیان، سیاستهای پرون بیش از پیش استبدادی شد، مطبوعات به محاق رفتند، در انتخاب قضات دادگاه تقلب صورت گرفت، و در کنار دیگر رفتارها و ابزارهای سرکوب، دانشگاهها پاکسازی و تصفیه شد. بدینترتیب، دشوار میتوان پرونیسم را در مقام یک جنبش مردمی تعریف کرد.
با وجود پیشرفتهایی در شرایط زندگی کارگران شهری و معرفی قوانینی کلیدی در خصوص بازنشستگی، حداکثر روزهای کاری، و تعطیلات با حقوق در ماههای آغازین ریاستجمهوری پرون، پرونیسم در گذر زمان به صورت فزایندهای سویههای استبدادی یافت. هرچند پرونیسم به واسطهی استفادهی متناوبش از ادبیات طبقهی کارگر در بیانیههای خود شناخته میشود، اما سیاستهای آن عموما محافظهکارانه بوده است.در ۱۹۵۵، پرون تبعید شد و پرونیسم نیز جنبشی غیرقانونی اعلام شد؛ هرچند حمایت از آن همچنان ادامه یافت و اتحادیهگرایی پرونیستی جایگاه خود را در طبقهی کارگر آرژانتین حفظ کرد. در ۱۹۶۲، پرونیستها اجازه یافتند تا بار دیگر در انتخابات شرکت کنند، و پرون در ۱۹۷۳، با انتخاب مجدد به عنوان رییسجمهور، حضور کوتاهی در صحنهی سیاسی آرژانتین داشت.
امروزه پرونیسم همچنان در سیاست آرژانتین حضوری مشهود دارد، هرچند چشمانداز سیاسی آن نسبت به آغازین روزهای حکومت پرون عمیقا تغییر کرده است. آنگونه که استیون لویتسکی خاطر نشان ساخته است، هرچند ممکن است حزب پرون به عنوان حزبی با پایگاههای کارگری فعالیت خود را آغاز کرده باشد، اما در میانههای دههی ۱۹۸۰ به حزبی طرفدار «حمایتگری دولتی» مبدل شده است که اتحادیههای کارگری نقش بسیار کمرنگی در آن برعهده دارند. افزون بر این، تحت رهبری سالهای اخیر کارلوس منم (Carlos Menem)، رییسجمهور پرونیست آرژانتین از ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۹، سیاست پرونیستی کاستن از مطلوبیت خارجی در اقتصاد آرژانتین نیز وارونه شد، چرا که منم سیاستی نولیبرال را در دستور کار خود قرار داد و به تشویق سرمایهگذاریهای خارجی پرداخت. بدینترتیب، هرچند پرونیسم همچنان نیروی سیاسی فعالی در آرژانتین محسوب میشود، اما سیاستهای آن در طول زمان عمیقا تحول یافته است.