skip to Main Content
اقتصاد کیوسک

معاون اول صندوق بین‌المللی پول به تهران آمد

هیئت اعزامی صندوق بین‌المللی پول به ریاست دیوید لیپتون، معاون اول این صندوق، به تهران آمده است.

روابط عمومی بانک مرکزی ایران همچنین از سخنرانی لیپتون روز سه‌شنبه در بانک مرکزی با موضوع « ایران در مسیر دستیابی به جایگاه مناسب خود در اقتصاد جهانی» در جمع اقتصاددانان و  ملاقات این هیئت با برخی کارشناسان امور اقتصادی، بانکداران و صاحبان کسب و کار بخش خصوصی خبر داده است.

صندوق بین‌المللی پول یکی از نهادهای اصلی مبلغ بنیادگرایی بازار در جهان است و پنج سال پیش احمدی نژاد را برای قطع یارانه‌ها ستایش کرده بود.

همچنین بخوانید:  اعتراف صندوق بین المللی پول به ناکارآمدی سیاست های نئولیبرال
یک نظر
  1. نگاه به یک خبر- معاون رئیس صندوق بین المللی پول در تهران!
    واقعا کار دولت ایران سرمایه داری ایران در رابطه با مهیا کردن فضای جامعه ی ایران، جامعه ی انقلاب کرده که با آرمان نابودی هر گونه استثنمار و ستم سرمایه دارانه به مبارزه برخاسته بود و جزیره آرامش در تصور امپریالیستها و همین سازمانهای مزدور و برنامه ریزش را به دریای طوفانی تبدیل کرد، از جانب سرمایه داران سود پرست، دولت های خون ریز و سازمانهای خونمک مثل همین صندوق بین پول باید هم قابل ستایش و تقدیر باشد. دولت هائی که میلیونها انسان کارگر و زحمتکش، مرد و زن، کودک و جوان، پیر و بیمار را در همین منطقه خاورمیانه و خود ایران، فقط برای افزایش سود سرمایه شان کشتار کرده اند و هزاران انسان فراری را باعث غرق شدنشان در دریاها شده اند، تا جائی که دریاها را به گفته مزدوران پارلمان نشین خودشان به گورستان تبدیل کرده اند، اعمال جنایت کارانه دولتی دیکتاتور و مرتجعی همچون ایران، برایشان قابل ارجگذاری است و قدردانی است. البته این را نوشت و یادآوری نمود که از سال ها قبل همین قدر دانی در رابطه های متفاوت و با زبان و اداهای مختلف انجام گرفته است. بطور می توان، به خفه خون گرفتن در رابطه با قتل عام های که بعد از شکست انقلاب ضد امپریالیستی و ضد استبدادی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شروع شد و حتی قبل از آن (به آتش کشیدن سینما رکس آبادن و سوزاندن صد ها انسان و…) که اوج آن در دهه ۱۳۶۰ یعنی از خرداد ۱۳۶۰ تاپایان ۱۳۶۲ و ۱۳۶۷ بود که به دستور رهبر وقت یعنی پفیوسی همچون خمینی و نخست وزیری میر حسین موسوی که حتی اکنون نیز، در رویا بازگشت جامعه به همان زمان(دوران طلائی امام خمینی است) و سرازیر کردن باصطلاح کمک های مالی، در زمان ریاست جمهوری روباه مکار هاشمی رفسجانی از جانب همین صندوق و بانک جهانی و دادن لقب سازندگی به او که با اخراج میلیونها کارگر و باصطلاح خودشان تعدیل نیرو معروف شد و تائید ولقب ولتر و هگل شناس و مبارز راه آشتی تمدنها دادن به سید محمد خاتمی، برای طرح فاشیستی کشتار و اخراج دسته جمعی صدها هزار کارگر ایرانی افغان تبار و طرح شعار نازیستی (ایران مال همه ایرانیان) که در زمان خوداش حتی دهان باصطلاح سوسیالیستهای کارگری مثل رضا مقدم و ایرج آذرین هم آب انداخته بود و ادامه آن با به گلوله بستن از زمین و هوا کارگران اعتصابی در خاتون آباد و قتل عام آنها که ننگ دوران شاهنشاهی در قتل عام کارگران اعتصابی پارچه بافی جهان کرج در کاروانسرا سنگی در سال ۱۳۵۰ بوسیله ژاندارم ها و مأموران جنایتکار ساواک را نصیب خود کرد که البته، صاحب کارخانه ی جهان چیت کرج بوسیله مدافعان واقعی و عملی و مسلح منافع کارگران یعنی سازمان چریک های فدائی به سزای اعمالش رسید وبقیه ماندند تا قیام مسلح توده ها در بهمن ۱۳۵۷) را برای خوداش خرید و خود را به حق ادامه دهنده اش راه شاه مزدور سرمایه نمود و تا تأئید مزدور حیله گر و سپاهی تیر خلاص زن به زندانیان سیاسی احمدی نژاد و اکنون ایران با ریاست جمهوری مردی از تبار امنیتی و اطلاعاتی ها مادام العمر بازگشت به دوران “باز یافتن مقامش در جهان” سرمایه، یعنی سرکردگی قاتلان منطقه خاورمیانه نامیدن، چیزی است که ارزنده حسن روحانی، دولت همه ی امنیتی و سپاهی کشتارگر و جنایتکار و رهبر سرمایه گذاری صد میلیاردی دلاری اش در جامعه ای که بیشتراز ۴۰ درصدش زیر خط فقر زندگی می کند – اعلام رسمی و دستمزد کارگرش که ماهها و بلکه سال ها پرداخت نمی شود ۴ برابر زیر خط فقر و جای متعرضین زندان، شکنجه و مرگ های مشکوک و یا شانس بیاورند اخراج هست، می باشد و حق دارند که چنین القابی را دریافت دارند. فقط یک چیز مانده استو آن اینکه کی ؟ و چگونه؟ باز غرش مسلسل ها، این بازگشتها را، این بار برای همیشه ، به تاریخ تبدیل کنند. ایران آبستن یک انقلاب اجتماعی زیر و رو کننده قهری کارگران است و این را در اعتراضات و اعتصابات و در زد و خوردهای قهرآمیز توی خیابانها می شود دید و باز شناخت، مگر اینکه باز سرمایه داران به توانند، این زایمان را به سقط جنین تبدیل نمایند که این بار با تجربه ای که کارگران فعال و انقلابی و باورمندان روشنفکر بدانان یعنی فرزندان دانشجو و…شان دارند، برایشان اگر غیر ممکن نباشد، خیلی سخت است. با امید اینکه با این تجربیات کارگران به توانند، به ستاد مستحکم جنگ شان – حزب کمونیست کارگران آگاه و مسلح موجودیت دهند وبا درایت و پبشاهنگی چنین حزبی، مامای نو از رحم کهنه گردند و برای همیشه، به این القاب دادنها برای دژخیمانش و سود فراوان برای سرمایه داران امریالیست و داخلی پایان دهند و زمینه یک جامعه ، که در آن یکی برای همه وهمه برای یکی است یعنی جامع ای که در آن “ازهرکس به قدر نیروی کار و بهر کس به اندازه نیاز” مهیا نمایند. این جامعه ی البته، یک جامعه ی نه ملی بلکه جهانی است، چون جامعه ای که باید برانداخته شود، یعنی سرمایه داری- امپریالیستی که ابشخور سازمانهائی همچون صندوق بین المللی است، جهانی است. بربریت سرمایه جهانی است و کمونیسم کارگران نیز همچنین!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗