هنر عراق، زمین زندهی باستانی
در خاورمیانه و مشخصاً عراق، به واسطهی تاریخ و نفوذِ تمدنهای کهن، هنر تا قرن بیستم همواره خاصیتی تزیینی داشته و تنها در شرایط خاصی مانند جنگ، قحطی و اشغال و در مواردی اندک پا را از جنبههای تزیینی و کاربردی فراتر گذاشته است. همچنین مدرنیسم غربی و به طبعِ آن هنر مدرن در قرن بیستم نیز مانند سایر کشورهای منطقه با بازگشتِ دانشجویانِ اعزامی به اروپا، واردِ عرصهی عمومی و آکادمیک عراق شده است.
انگار– پیش از مقاله پیشِ رو، یادداشتی دربارهی هنرِ معاصر فلسطین و نقطهی مقابلِ آن هنرِ گروههای بنیادگرای خاورمیانه را در ماه گذشته منتشر کردیم. پروژهای دربارهی هنر خاورمیانه –با نگاهی به هنرمندان ساکن وطن و مهاجرین- با تضاد استقلال فرم و محتوای آثارِ هنرمندان آغاز شد. آنگونه که هنرِ بنیادگرایانِ خاورمیانه بیش از هر گروه یا کشوری جذبِ گفتمانِ مسلط سرمایهداری میشود و در برابر آن، کار و فرم هنرمندان فلسطینی بیشتر به سمتِ ایدهها و آفرینشهای خلافِ گفتمان مسلط و چهارچوبهای تعین ناپذیر حرکت میکند. در قدم دوم به هنر معاصر عراق میپردازیم. کشوری که در واقع سرآغاز تمدنهای میان رودان و سرچشمههای هنرهای کهنِ این جغرافیای خاص است. سعی بر این بوده که با معرفی چند هنرمند معاصرِ عراقی و با مرور تجریبیاتِ هنر عراق به یک صورتبندی از نقش و موقعیت هنر عراق در خاورمیانه و عرصه بینالمللی برسیم.
ضربالمثلی در میانِ دانشگاهیانِ عراق رایج است که میگوید “کتابها در مصر نوشته و ترجمه میشود، در لبنان چاپ میشود و در عراق خوانده میشود.” خودِ ضربالمثلِ تا حدودی گویای این مساله است که سالیانی دراز اندیشهی معاصر غربی در کتاب فروشیها و بازار کتابِ عراق موجود بوده است. شاید بر خلافِ تصور، عراقیان سالهاست با ژیل دولوز، ژاک دریدا و لویی آلتوسر آشنایی داشتهاند. از سوی دیگر وجودِ اقلیتِ قدرتمند و پرجمعیتِ کُرد نیز راه را برای نفوذِ اندیشههای مارکسیستی و چپ و همراه با آن زیباییشناسی مختص به هنر و ادبیاتِ آن را باز و هموار کرده است. در صد سالِ گذشته عراق همواره در هزارتوی غریبِ جنگ، اشغال و استبداد به سر برده. هنرمندان هم به طبع آن در فضای حادسیاسی حیاتِ هنری داشتهاند و آن دسته از هنرمندان هم که به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند، مانند بسیاری دیگر از خیل هنرمندان مهاجرِ عرب از پرداختن به مسالهی خاورمیانه دست نکشیدهاند. بسیاری دیگر از هنرمندانِ موردِ حمایت از طرفِ حاکمیت نیز مانند باقیِ کشورها، در سایهی سنتهای هنری و هنرِ سفارشی تقریباً دستاوردِ چشمگیری برای هنرِ امروز عراق نداشتهاند.
در خاورمیانه و مشخصاً عراق، به واسطهی تاریخ و نفوذِ تمدنهای کهن، هنر تا قرن بیستم همواره خاصیتی تزیینی داشته و تنها در شرایط خاصی مانند جنگ، قحطی و اشغال و در مواردی اندک پا را از جنبههای تزیینی و کاربردی فراتر گذاشته است. همچنین مدرنیسم غربی و به طبعِ آن هنر مدرن در قرن بیستم نیز مانند سایر کشورهای منطقه با بازگشتِ دانشجویانِ اعزامی به اروپا، واردِ عرصهی عمومی و آکادمیک عراق شده است. در این میان، میتوان بیشترین تاثیرِ مهاجرتِ هنرِ معاصر غرب به عراق را در شاخههای هنرهای تجسمیِ این سرزمین، ردیابی کرد و بازشناخت.
جواد سلیم (۱۹۲۱-۱۹۶۱) سهم به سزایی در معرفی زیباییشناسی جدید اعم از کوبیسم و سوررئالیسم داشته است. از شاخصترین آثار او میتوان از نقاشی صورتِ دختر یا زندانیِ سیاسی مجهول نام برد. او در دهه سی میلادی به پاریس و سپس رم سفر کرد و در رشته مجسمهسازی تحصیلات آکادمیک را در فضای داغ هنرِ کوبیستی و سوورئالیستی پاریس پشت سر گذاشت. سپس به بغداد بازگشت و به تدریس مجسمهسازی و مرمت آثارِ باستانی سومر و آشوری پرداخت. مجدداً در اواخر دههی چهل میلادی به اروپا بازگشت و در انگلستان تحصیلات تکمیلی را پشتِ سر گذاشت. همزمان با ورود دوبارهی او به عراق، دانشکدهیهنرهای زیبای بغداد در سال ۱۹۵۱ تأسیس شد. تدریس او در سِمتِ ریاست گروه مجسمهسازی در دانشگاه، راهِ جدیدی را برای شکوفایی جریاناتی مانند هنر کوبیستی، انتزاعی و هنر مفهومی در بغداد کلید زد.
با نگاهی گذرا به تاریخ عراق، شاهدِ رقم خوردن استبدادی تمام عیار با تسلسلِ وقایعی همچون خاموش شدن عمر سلطنت در سال ۱۹۵۸ و به دنبال آن کودتای سال ۱۹۶۸ که با روی کار آمدنِ حزبِ بعث، سرانجام یافت، هستیم. با کنار هم قرار دادن رخدادهای سیاسی در عرصهی کلان از یک طرف و وارداتِ هنرِ غربی از طرفِ تحصیل کردگان در دانشگاههای اروپایی از سوی دیگر، نویدبخشِ ظهورِ نسلِ جدیدی از هنرمندانِ حادسیاسی در عراق است. البته چند دهه میگذرد تا این رویا تحقق یابد چرا که هنرِ عرب به ناچار سالها به تقلید از آثارِ غربی پرداخت و تحتِ فشار دیکتاتوری صدام حسین فرصت و جسارتِ کافی برای تولید آثار با سویههای سیاسی را پیدا نکرد. جنگ یگانه پدیدهای است که از ابتدای دههی هشتاد میلادی تا امروز هیچگاه از عراق کوچ نکرده است و هنرمندانی که از این تاریخ وارد عرصهی هنر شدند، مدام با این پدیده ارتباط مستقیمی داشتند. در واقع هنرِ معاصر عراق از دههی هشتاد به این سو، هنرِ جنگ است. ورودِ میکس مدیا، پرفورمنسآرت و سایر شاخههای هنر معاصر نیز همواره در سایهی هنرِ ضدّ جنگ فعالیتِ هنرمندان را تحت الشعاع قرار داده است. از صدیقکویش الفرجی، ندیم کوفی، عادل عابدین و وفا بیلال میتوان به عنوان شاخصترین هنرمندانِ متأخرِ این زمینه نام برد.
هنرِ امروز عراق همپای هنرِ معاصر جهان، فعالانه در عرصههای بینالمللی حضور دارد. تا آنجا که پنجاهوششمین دوسالانهی هنر ونیز در سال ۲۰۱۵ غرفهای را به هنر معاصر عراق اختصاص داد که از طرفِ بسیاری از منتقدان و هنرمندان مورد توجه و تحسین قرار گرفت. این مجموعه به کیوریتری فیلیپ ونکاتریون با نام “زیبایی رؤیتناپذیر” شاملِ آثارِ پنج هنرمند متاثر از زمانِ دیکتاتوریِ صدام حسین، جنگِ آمریکا و متحدانش علیه گروههای تروریستی، قدرت یافتن گروهِ داعش و استقرار دولتِ اسلامیِ عراق و شام در بخشی از اراضی عراق است.
حیدر جبّار (۱۹۸۶ -)، یکی از هنرمندانِ “زیبایی رؤیتناپذیر“، مجموعهای نقاشی با تکنیکِ آبرنگ از سرهای بریدهشدهی قربانیانی که توسط اعضای گروه داعش کشته شدهاند را به نمایش گذاشت. جبّار در پارهای از این جنایات، شاهد عینیِ کشتارها و اعدامها بوده است. دیگر هنرمندانِ این مجموعه عبارتاند از: عکامشیخهادی (عکاس – متولد ۱۹۸۵)، لطیف العانی (۱۹۳۲-عکاس)، رباب غزول (ویدیو آرتیست، چیدمان، فعالِ سیاسی)، سالم عطا صابری. آی ویویهنرمند شاخصِ چینی نیز با جمعآوری و انتخابِ نقاشی از کودکان و پناهجویانِ عراقی در اروپا، در این مجموعه حضور داشت. در واقع، “زیباییرؤیتناپذیر” یک جمعبندی از وضعیتی سیاسی است با چشماندازی به بحرانهایی که عراق در این سالها پشت سر گذاشته و بحرانهایی که در آیندهاش پیش روِ خواهد داشت. مسالهی پناهندگی، خشونتِ خیابانی، مسألهی جنسیت و تروریسم از یک طرف وعدم ثباتِ سیاسی و امنیت از طرفِ دیگر راه را برای هنرمندان در داخلِ مرزها دشوار کرده است. با این همه هنر عراقسالهای بلوغِ خود را پشتِ سر میگذارد. که مجموعههایی نظیر غیاب از ندیم کوفی، پروژهیتنش داخلیاز وفا بلال، مجموعهی طوفان زده از صدیق کویش الفرجی، نقاشیهای محمود عبیدی و صعود العطار، حنا ملالهو بسیاری دیگر، گواهِ تمام عیارِ این پیشتازی و بلوغ هستند.
پایانِ این یادداشت را به معرفیِ مختصر چند هنرمند نامدارِ معاصر اختصاص میدهم:
عادل عابدین یکی از شناختهشدهترین هنرمندانِ معاصر عراق در عرصهی بین الملل است. او زندگی هنری خود را با نقاشی آغاز کرد اما با پشت سر گذاشتنِ تجربیات نقاشانه، اکنون بیشتر بهخاطر فعالیت در زمینه ویدیو آرت و اینستالیشن شناخته میشود.
درابتدا و در کار نقاشی، بر این باور بود که مفهوم و درونمایهی اثر باید انتخابِ مدیوم نقاشی را مشخص کند اما با استدلالی نو و میانرشتهای دریافت که میتواند ایدهاش را از صرفِ نقاشی رها کرده و در سایر مدیومها تکثیر بخشد و نیازمندیِ راهی نو برای خروجی اثر را برطرف کند و همچنین ابعادِ آثار هنریش راگسترش دهد. او احتیاج به پویایی و فضای فیزیکی داشت، از این رو به ویدیو و اینستالیشن روی آورد. زندگی در مهاجرت -او هم اکنون در فنلاند زندگی میکند- باعث شد عابدین در آثارش مسائلِ مرتبط با فرهنگ، جا به جایی و ازخودبیگانگی را به چالش بکشد. او از خود بیگانگی فرهنگی و به حاشیه رانده شدنش را با استفاده از لحنی شوخطبع و نیشدار در بیانِ هنری ارائه میکند. آثار عابدین در عرصهی بینالمللیِ هنر معاصرمورد توجه قرار گرفته ویکی از شاخصترین نمایشگاههایِ اونمایش آثارش باهائزر و ورث در لندن است. در سال ۲۰۱۱ عابدین به عنوانِ نماینده هنر عراق برای دوسالانه ونیز انتخاب شد.
عکاسی عراقیالاصل و دانشآموختهی لندن است.
آثارِ جنانه العانی در جستوجوی بیانِ وضعیت حاضر با پیشفرض حذف محدودیتها و فقدانها است. العانی به طور مداوم از خود و خانوادهاش در ویدیو و عکسهایش استفاده میکند. در یکی از سمبولیکترین آثارش، بدونِ نام ۱ و بدون نام ۲ (هر دو در سال ۱۹۹۶)، کمپوزیسیونی از پیکرهای با حجاب و بیحجاب را مشاهده میکنیم که معمولاً پارچهای قرار گرفته بر روی سرهایشان در عدم هماهنگی با نیمهی فوقانیِ بدنهای سه خواهر و مادرش هستند. نزاع با مسائل هویتی خود، داشتن والدینی با قومیتهای مختلف، پرسشهایی از جنسیت، اورینتالیسم و اگزوتیسیسم و کارهای سیاهوسفیدِ اتوبیوگرافیک دستمایهی اصلی آثار او هستند.
العانی جوایز بسیار زیادی دریافت کرده که از آخرین آن میتوان به جایزهی ابراج کپیتال آرت در سال ۲۰۱۱ اشاره کرد و قلمرو سایه ۲ از مهمترین نمایشگاههای اوست.
وفا بلال عضوی از نسلِ جدید هنرمندان عراقی است که در سال ۱۹۹۱ پس از فرار از عراق، در مرز کویت بازداشت شد.
او به مدت چهل و دو روز در یکی از کمپهای بادیهنشینانِ عرب در بازداشت به سربرد. سپس توسط ارتش آمریکا به کمپ بدنامی از پناهندگان به نام رفحا منتقل شد. این کمپ پس از پایان جنگ خلیج در مرز عراق و عربستان صعودی تأسیس شده بود. بلال بهمدت دوسال (تا ۱۹۹۳) در این کمپ باقی ماند و از اولین عراقیهایی بود که این کمپ را ترک کرد. آثار او همواره در تلاش برای درگیرکردن مخاطب هستند. هنگام تحصیل در نیومکزیکو، تمرکزش را بر ایجاد یک دیالوگ هنری گذاشت. او این ایدهاش را با بیرونکشیدن مردم از فضای شخصی و تولیدِ آثاری که شکلی از مواجهه را در خود داشتند، پیگرفت. بلال که احساس میکرد آثارش مردم را از خود بیگانه میکند، به سرعت نگاهش را به هنر معاصر تغییر داد. اگرچه هنوز آثارش بر سیاست تمرکز دارند اما او اکنون برای دسترسی به مخاطبان بیشتر و فرا رفتن از فضای گالری، از اینترنت استفاده میکند. تا جایی که در حال حاضر مدیومِ آثارِ او را عکاسی، ویدیو و بازیهای کامپیوتری تشکیل میدهند.
نگاهِ اینتراکتیوِ او نسبت به هنر موجب تولیدِ آثار پر تحرکی مانندِ “جهادیِ مجازی” (در سال ۲۰۰۸) شده است. این اثر یک بازی آنلاین است که در آن بازیکنها با دشمنانِ عراقی که ظاهری مطابقِ تصور غالب از تروریسم دارند، میجنگند و برای رسیدن به هدف نهایی که کشتن صدام حسین است، تلاش میکنند. پرحاشیهترین کارِ او دوربینی است که بلال موقتاً بر پشتِ سرش کار گذاشته که (۳rdi (۲۰۱۰،۲۰۱۱ نام دارد. او همچنین در سال نود نیز در پروژهای مشترک با حمید پورآذریهنرمند ایرانی، پرفورمنسی به نام مرثیهای بر بیگناهی را در گالری آران و در تاریخ شروع جنگ هشت ساله ایران و عراق اجرا کرده است.