skip to Main Content
حلول مارگارت تاچر در سرزمین آل سعود
اقتصاد

حلول مارگارت تاچر در سرزمین آل سعود

در یک سال اخیر با پایین آمدن قیمت نفت، عربستان سعودی، بزرگترین صادرکننده نفت جهان، با کسری بودجه قابل توجه‌ای مواجه شده است. به نظر می‌رسد در پی این بحران اقتصادی، سیاست‌های اقتصادی و سیاسی این کشور در آستانه تغییرات بزرگی است. به گفته محمد بن سلمان، فرزند پرنفوذ پادشاه عربستان «انقلابی تاچری در عربستان تحت نظارت او تحت وقوع است.» در یادداشت پیش‌رو رامین مسلمیان در مورد این تصمیم و پیامدهای احتمالی آن می‌نویسد.

پس از سقوط ۷۰%‌ای قیمت‌های نفت در یک سال اخیر بیشتر کشورهای عمده صادر‌کننده نفت از جمله ایران با کسری بودجه قابل توجه‌ای روبه‌رو بوده‌اند. تخمین زده می‌شود که سقوط قیمت‌های نفت تنها در سال اخیر نزدیک به ۶۰۰ میلیارد دلار ثروت را از کشورهای تولید‌کننده نفت به کشورهای مصرف‌کننده منتقل کرده است. برای جبران کسری بودجه بسیاری از کشورهای تولید کننده نفت ناچار به برداشت از صندوق های ذخیره ارزی و استقراض شده اند. به عنوان نمونه بزرگترین تولیدکننده نفت دنیا عربستان سعودی که بیش از ۷۰% بودجه سالیانه‌اش از درآمدهای نفتی تامین می‌شود سال قبل برای جبران کسری بودجه خود مجبور به برداشت ۱۰۰ میلیارد دلاری از ذخایر ارزی و استقراض شد. این کسری بودجه عظیم موجب گمانه‌زنی‌های فراوان در مورد آینده خاندان آل سعود شده است.

برای بسیاری از کشورهای جهان در دهه‌های اخیر شوک‌های اقتصادی و بحران، نقطه آغازی بوده‌ اند برای خصوصی‌سازی‌های گسترده اموال عمومی، از میان برداشتن یارانه‌های دولتی، تضعیف قوانین کار و همه سیاست‌‌هایی که آنها را به نام نئولیبرالیسم می‌شناسیم. نائومی کلاین در کتاب معروف خود «دکترین شوک: ظهور سرمایه‌داری فاجعه» تجربه‌های مختلفی از بحران اقتصادی، طبیعی، جنگ و کودتا که منجر به اجرای ناگهانی سیاست‌های نئولیبرال شده اند را بازگو می‌کند. کلاین شرح می‌دهد که بحران ها چگونه با همدستی نهادهای بین‌المللی همانند صندوق بین‌المللی پول، بانک‌ها و شرکت‌های مشاوره پرنفوذ بین‌المللی و طبقات سیاسی و اقتصادی حاکم، زمینه‌ساز اجرای ضربتی چنین سیاست‌هایی بوده اند. برای نمونه‌ داخلی دکترین شوک می‌توان به موج خصوصی‌سازی، تغییر قوانین کار و لیبرالیزه کردن اقتصاد ایران که پس از پایان جنگ ایران و عراق تحت هدایت هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور وقت اجرا شد، اشاره کرد.

تا یک هفته قبل کمتر کسی تصور می‌کرد عربستان سعودی ثروتمند با سیستم سیاسی قرون وسطایی و قرارداد اجتماعی منحصر به فرد خود راه «شوک درمانی» را در پیش گیرد.

تا یک هفته قبل اما کمتر کسی تصور می‌کرد عربستان سعودی ثروتمند با سیستم سیاسی قرون وسطایی و قرارداد اجتماعی منحصر به فرد خود راه «شوک درمانی» را در پیش گیرد. قرارداد اجتماعی‌ای که بر اساس آن خاندان آل سعود رضایت شهروندان را با سیستم سخاوتمندانه‌ای از یارانه و پول می‌خرد. شهروندان عربستان سعودی در برابر یارانه و کمک‌های نقدی‌ای که به واسطه فروش نفت از حکومت دریافت می‌کنند از نافرمانی و طغیان در برابر حاکمیت استبدادی خاندان آل سعود سرباز می‌زنند.

محمد بن سلمان: تاچر آل سعود

پشت پرده شوک‌درمانی و نئولیبرالیسم سعودی، محمد بن سلمان بن عبد العزیز آل سعود پسر شاه سلمان سلطان عربستان سعودی قرار دارد. محمد بن سلمان که به تازگی وارد دهه چهارم زندگی خود شده، پس از مرگ پادشاه سابق عربستان و به قدرت رسیدن پدر خود پست‌های مهم جانشین ولیعهد، وزیر دفاع و سرپرستی شرکت ملی نفت عربستان سعودی آرامکو را به عهده گرفت. از او به عنوان مقتدرترین شخصیت عربستان و مغز متفکر بسیاری از سیاست‌های جدید عربستان از جمله جنگ یمن یاد می‌شود. بن سلمان اما در هفته‌های اخیر عنوان جدیدی را به این عناوین اضافه کرده است: تاچر آل سعود.

محمد بن سلمان در مصاحبه اخیر خود با مجله اکونومیست از مجموعه سیاست‌های جدید حکومت عربستان برای لیبرالیزه کرده اقتصاد این کشور پرده برداشته است. بن سلمان به مصاحبه‌کننده اکونومیست اطمینان می‌دهد که انقلابی تاچری در عربستان تحت نظارت او تحت وقوع است. بر اساس این انقلاب تاچری بنا است که یارانه‌های سوخت قطع شده و یارانه بسیاری از کالاهای دیگر کاهش یابد. حکومت عربستان برنامه‌ای گسترده از خصوصی‌سازی بنگاه‌های دولتی از صنایع تا بیمارستان‌ها و بخش آموزش را به اجرا خواهد گذاشت. مهمترین بخش صحبت‌های بن سلمان اما اشاره او به امکان خصوصی‌سازی سعودی آرامکو و عرضه سهام بزرگترین کمپانی نفتی جهان بود. سعودی آرامکو در صورت عرضه در بازار سهام با ارزشی بالغ بر بیش از سه تریلیون دلار تبدیل به با‌ارزش‌ترین شرکت خصوصی جهان خواهد شد. رقمی که تقریبا شش برابر ارزش شرکت اپل خواهد بود.

شباهت‌های سلمان بن سعود به مارگارت تاچر نخست وزیر چند دهه قبل انگلستان اما تنها معطوف به خصوصی‌سازی و از میان بردن ابزارهای حمایتی همانند یارانه‌ها نمی‌شود. اگر تاچر در کنار نبرد در جبهه نئولیبرالیسم برای کنترل شرایط داخلی وارد جنگ فالکلند با آرژانتین شد، محمد بن سلمان سیاستی تهاجمی در برابر رقیب منطقه‌ای عربستان، ایران در پیش گرفته است

شباهت‌های سلمان بن سعود به مارگارت تاچر نخست وزیر چند دهه قبل انگلستان اما تنها معطوف به خصوصی‌سازی و از میان بردن ابزارهای حمایتی همانند یارانه‌ها نمی‌شود. اگر تاچر در کنار نبرد در جبهه نئولیبرالیسم برای کنترل شرایط داخلی وارد نبرد فالکلند با آرژانتین شد، محمد بن سلمان سیاستی تهاجمی در برابر رقیب منطقه‌ای عربستان، ایران در پیش گرفته است. پس از چند ماه جنگ تمام عیار در یمن، در هفته‌های اخیر عربستان سعودی و متحدانش در حوزه خلیج‌ فارس جبهه جدیدی در برابر ایران گشوده اند. بسیاری از ناظران میان شوک‌درمانی داخلی عربستان و رویکرد تهاجمی خارجی آن رابطه برقرار کرده‌اند؛ رابطه‌ای که در آن نارضایتی حاصل از ریاضت اقتصادی در داخل با شعله‌ور شدن احساسات مذهبی/ملی ضد ایرانی و جنگ خاموش می‌شود.

همچنین بخوانید:  کارگران مشغول کارند

عربستان سعودی در مسیر دموکراسی؟

در دهه‌های اخیر و به خصوص پس از فرو ریختن بلوک شرق، تز سرمایه‌داری و اقتصاد بازار به عنوان شرط لازم برای گذار به دموکراسی محبوبیت فراوانی در میان صاحب‌نظران و رسانه‌های جریان اصلی داشته است. میلتون فریدمن اقتصاددان معروف راست‌گرای آمریکایی در کتاب خود «سرمایه‌داری و آزادی» می‌گوید: «شواهد تاریخی، یک صدا دم از رابطه میان آزادی سیاسی و بازار آزاد می‌زنند. هیچ مثال تاریخی نمی‌شناسم که در آن جامعه‌ای، آزادی سیاسی قابل ملاحظه‌ای داشته باشد بی‌آنکه بازار آزاد بخش قابل توجهی از فعالیت‌های اقتصادی‌اش را بر عهده داشته باشد.» فریدمن ادامه می‌دهد «مطالعه تاریخ می‌گوید سرمایه‌داری شرط ضروری آزادی سیاسی است.» بر اساس این ایده بازار آزاد و لیبرالیزه کردن اقتصاد باعث شکوفا شدن دموکراسی می‌شود به این دلیل که مالکیت خصوصی و گسترش آن حیطه‌ای شخصی و آزاد برای فعالیت انسان‌ها فراهم می‌آورد. حیطه‌ای که شهروندان را قدرتمند ساخته و مانع تسلط دولت بر آنان می‌شود. بر پایه چنین ایده‌ای است که بسیاری از مدعیان بازار آزاد در ایران مانند موسی غنی‌نژاد و عباس عبدی رشد و شکل‌گیری بازار، خصوصی‌سازی و به ویژه خصوصی‌سازی صنعت نفت را لازمه شکل‌گیری دموکراسی در ایران دانسته‌اند.

باید پرسید که اگر به راستی رابطه‌ای میان گسترش بازار آزاد، نئولیبرالیسم و دموکراسی وجود دارد، عربستان سعودی اکنون در مسیر گذار به دموکراسی قرار گرفته است؟ بعید است که حتی سرسخت‌ترین مدعیان بنیادگرایی بازار به چنین امری باور داشته باشند.

باید پرسید که اگر به راستی رابطه‌ای میان گسترش بازار آزاد، نئولیبرالیسم و دموکراسی وجود دارد، عربستان سعودی اکنون در مسیر گذار به دموکراسی قرار گرفته است؟ بعید است که حتی سرسخت‌ترین مدعیان بنیادگرایی بازار به چنین امری باور داشته باشند.

همچنین بخوانید:  افزایش تولید فولاد، افتخار ملی یا تقسیم کار جهانی؟

واضح این است که امپراطوری نفتی عربستان سعودی پس از سقوط آزاد قیمت‌های نفت قدم در راهی گذاشته است که بسیاری از کشورهای فقیر جهان پیشتر این راه را به واسطه کسری بودجه ناشی از شوک نفتی دهه هفتاد میلادی رفته بودند. شوک نفتی‌ای که پایه گذارش عربستان بود و کشورهای فقیر ناتوان از واردات انرژی را مجبور به استقراض و اجرای موج اول سیاست‌های نئولیبرال در دهه هفتاد نمود. اگر تجربه مصیبت‌بار اقتصادی و بی ثباتی سیاسی این کشورها و کشورهایی که در خاورمیانه مجبور به خصوصی‌سازی و تعدیل اقتصادی شده‌اند چراغ پیش رویمان باشند، می‌توان حدس زد که آینده درخشانی در انتظار خاندان آل سعود نخواهد بود.

This Post Has 0 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗