باد ما و حداد و ابتکار را خواهد برد؟
آلودگی هوای تهران همه را کلافه کرده است. حداد عادل برایش شعر گفته و ابتکار کارزاری به راه انداخته است. آیا مسئولان با این روشها از پس آلودگی هوا برمیآیند؟
غلامعلی حداد عادل برای آلودگی هوای تهران شعری گفته و معصومه ابتکار هم مردم و دولت را به «چالش دمای ۱۸ درجه» دعوت کرده است. چالشی که حمایت وزیر خارجه را هم به همراه داشته است. با این حساب انگار مجلس و دولت اختلافها را در این یک زمینه کنار گذاشته و یک صدا دارند همه تلاششان را برای رفع آلودگی تهران میکنند، تلاشی که البته متاسفانه برخلاف آلودگی ماندگار تهران، بر باد خواهد رفت. مانند عمر ما که در این آلودگی بر باد میرود.
گویا غلامعلی حداد عادل و معصومه ابتکار درباره جایگاه خود به عنوان مقامهای حکومتی دچار سوءتفاهم شدهاند و متوجه نیستند که وظیفه آنان در قبال مردم انجام اقدامات واقعی برای رفع آلودگی است، نه کارهای نمایشی که حتی ارزش تبلیغاتی هم ندارند. اگر آلودگی تهران بعد از سالها هنوز برطرف نشده، حداد عادل و ابتکار، که در همه این سالها مقام و نفوذی داشتهاند، به سهم خود در این مشکل مسئولند و باید به جای شعر گفتن و چالش توییتری درست کردن به خاطر ناتوانی خود از حل این مشکل معذرتخواهی کرده، از مقامهای حکومتی استعفا داده و با خیال راحت سراغ شاعری و توییتبازی بروند.
شاید گفته شود که یک شعر و یک توییت، در کنار اقدامات جدی که در حال انجام است ضرری به کسی نمیزند. اما حقیقت چیز دیگری است، چرا که این شعر و آن توییت افکار عمومی را از واقعیت آلودگی تهران منحرف میکنند.
از ابتکار حداد تا چالش ابتکار
شعر حداد عادل مطلقا فاقد ارزش ادبی است، هرچند که او فروتنانه به «هنر و ابتکار» خودش مینازد و میگوید: ای باد اگر نیایی و باران نیاوری/ بر باد میرود هنر و ابتکار من. شعر اینگونه آغاز میشود که «باران ببار بر من و شهر و دیار من/باران ببار بر من و باغ و بهار من. همان طور که روشن است در این بیت هیچ نگاه شاعرانهای وجود ندارد، مگر اینکه فرض کنیم اضافه کردن ترکیب «باغ و بهار» هر جملهای را به سطح قطعهای ادبی برمیکشد. باقی شعر هم مانند شروعش است، اما مشکل قطعه موزون و مقفایی که حداد عادل ساخته این نیست که تصویرسازی یا بازی زبانی جدیدی ندارد و کسلکننده است.
مشکل اصلی شعر حداد عادل این است که مساله آلودگی هوای تهران را غلط طرح میکند و آن را به «نامهربانی باران» و «وارونگی بخت واژگون» ربط میدهد. تو گویی آلودگی هوا جفای دلبری است بر دلداری و قضا و قدر چنین حکم کرده که هوای تهران چرکین شود و دل حداد عادل در انتظار باران بشکند و حال او رو به آسمان تیره لب به گلایه گشوده است.
وقتی همه مقامهای مرتبط تاکید دارند که منبع حدود ۸۰ درصد آلودگی هوای تهران ماشینها و موتورهای سرگردان در خیابانها هستند چه طور بالاترین مقام محیط زیستی کشور بخاریها و شوفاژهای خانهها را مقصر آلودگی جلوه میدهد؟ او آلودگی هوا را، که میشود دید و با هر نفسش در بدن کشید و به یمن آن ریه را به بدسگالی سرطان درید و قلب را به سکته کشاند از فرط مونوکسید، به عنصر نالهانگیز و موهوم «غبار غم روزگار» تشبیه میکند، درد ناموجودی که اگر اهل طرب باشید به راحتی میشود از آن رهید. اما گرمایش زمین و آلودگی تهران تصادفهایی طبیعی نیستند که بخواهیم از وقوعشان به دامن باران و آسمان مویه کنیم، بلکه این مشکلات نتیجه مستقیم سیاستگذاریهای کلان زندگی شهری در دهههای اخیر هستند. نه متوسط دمای زمین با بارانی رو به خنکی میگذارد و نه میتوان به این امید بود که باران آلودگی را از هوای تهران خواهد شست. همه مشکلات این چنینی با تغییر سیاستهای مرتبط با صنایع، حمل و نقل و… قابل حل هستند، نه امید به مهربانی باران. باید از حداد عادل پرسید که در مقام یک نماینده پرنفوذ مجلس، که در قبال مردم مسئول است، ورای دعای باران در قالب شعر چه برنامه مشخصی برای رفع آلودگی تهران دارد؟
البته حداد عادل تنها یک نماینده مجلس است و نمیتوان کاهلی تمام قوه مقننه در قبال مشکل مزمن آلودگی را به عهده او دانست. اما ابتکار، که در نزدیک به دو دهه اخیر به طور تقریبا بی وقفه در مقام رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست یا عضو شورای شهر تهران مستقیما مسئول رفع آلودگی تهران بوده، چه طور میخواهد با یک توییت مسئولیت مبارزه با آلودگی را به دوش همه بیندازد و از نقش مشخص خودش در این زمینه شانه خالی کند؟
چرا دولت بدون بهبود کیفیت صنایع خودروسازی ایران میخواهد آنها را هر طور که شده سر پا نگه دارد و میلیاردها ریال وام برای خرید هزاران خودروی آلاینده به بازار میریزد؟
وقتی همه مقامهای مرتبط تاکید دارند که منبع حدود ۸۰ درصد آلودگی هوای تهران ماشینها و موتورهای سرگردان در خیابانها هستند چه طور بالاترین مقام محیط زیستی کشور بخاریها و شوفاژهای خانهها را مقصر آلودگی جلوه میدهد؟ نگاه طبقاتی غلط او هم در این بین روشن است، تصور اینکه همه تهرانیها چیلر و شوفاژخانه مجهزی دارند که میتوان دما را به کمک آن دقیقا روی ۱۸ درجه تنظیم کرد.
معصومه ابتکار باید بداند که دمای خانه شهروندان به دولت مربوط نیست، البته که دولت میتواند برای تنظیم مصرف انرژی قیمتگذاری سوخت خانهها را به شکلی تصاعدی انجام دهد، اما ابتکار باید به جای درخواست از مردم برای کم کردن درجه شوفاژ و بخاری از همکاران خودش در هیات دولت بپرسد چرا هنوز ماشینهایی با آلایندگی بالا تولید میشود؟ چرا دولت بدون بهبود کیفیت صنایع خودروسازی ایران میخواهد آنها را هر طور که شده سر پا نگه دارد و میلیاردها ریال وام برای خرید هزاران خودروی آلاینده به بازار میریزد؟ چرا دولت ناتوان از مقابله با تراکم فروشی شهرداری و بالا رفتن برجهایی است که شریان حیاتی شهر را میبندند؟ چرا باید حمل و نقل عمومی طوری باشد که اول و آخر روز کاری هیچ مترو و اتوبوسی جا نداشته باشد و مردم مجبور باشند با ماشینهای شخصی سر کار بروند؟
ممکن است پاسخ معصومه ابتکار این باشد که او به عنوان رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست اختیارات محدودی دارد و نمیتواند همه این مشکلات را حل کند. بسیار خب، اگر او از عهده حل یک قلم مشکل آلودگی هوای تهران و اهواز و اراک و… بر نمیآید، فلسفه ادامه ریاستش بر سازمان محیط زیست چیست؟