زبان اشاره؛ زبانی برای دیدن
در باور عمومی، زبان گفتاری تنها راه ارتباط و اندیشه است. اما زبان اشارۀ ناشنوایان امکانات کاملی در خود دارد و با آنکه از اساس دارای ساختاری مستقل از زبان گفتاری است، ارزش زبانی برابر با گفتار دارد.
زبانهای اشاره زبانهایی طبیعی هستند که زبان اصلی یا اول ناشنوایان در مناطق مختلف دنیا محسوب میشوند. گرچه هیچ تحقیق رسمیای تاکنون دربارۀ تعداد زبانهای اشارۀ دنیا منتشر نشده است، اما در تحقیقات مختلف از بیش از صد زبان اشارۀ گوناگون نام برده شده است. در این نوشتار به طور مختصر به دستور زبان اشاره ایرانی و دیگر ویژگیهای اصلی این زبان پرداخته میشود.
حرکت، فضا و اجزای صورت؛ گرامر دیداری
ویژگی مشترک زبانهای اشاره خصلت بصری-فضایی این زبانهاست. استفاده از فضای اطراف بالای تنۀ انسان در این زبانها منشأ دستور زبان است. مثلاً تطابق اغلب افعال با فاعل تنها از طریق جهت حرکت دست در فضا مشخص میشود و به این ترتیب در دو جملۀ «کتاب را به او دادم» و «کتاب را به من دادی» تنها جهت حرکت دست در اشارۀ دادن متفاوت است (در اولی حرکت دست از گوینده به سمت سوم شخص و در دومی از دوم شخص به سمت گوینده است). علاوه بر دستها حالت چهره در این زبانها نقش اساسی در دستور زبان دارد. بسیاری از اطلاعات دستوری مثل استفهام، مبتداسازی، قید و شرطیسازی از طریق حالات چشم، ابرو و لبها بیان میشود. حرکات صورت، اجزاء اجباری دستور زبان اشاره هستند برای همین افراد شنوا وقتی به مکالمات ناشنوایان نگاه میکنند، به نظرشان میرسد که آنها در حال ابراز احساسات با صورتشان هستند، در حالیکه آنها خیلی ساده در حال ادای جملات زبان هستند و حالات صورت کارکردی شبیه نقشنماهای دستوری در زبان گفتاری دارد (نقشنماهای دستوری مانند «اگر» در جملات شرطی، یا «که» موصولی و… ).
بسیاری زبان اشارۀ ایرانی را نمود تصویری فارسی میدانند. در حالیکه زبانهای اشاره زبانهایی مستقل از (و البته تحت تأثیر) زبانهای گفتاری پیرامون خود هستند و واژگان و دستور زبان خود را دارند.در زبان اشاره؛ برای نشان دادن زمان افعال نیز از امکانات فضا استفاده میشود. افعالی که هنگام ادای آنها به پشت سر گوینده اشاره شود یا اینکه اشاره از محل عادی تولیدش به سمت عقب متمایل شود، مربوط به زمان گذشتهاند. به همین ترتیب اشاراتی که از محل اشاره به سمت جلوتر متمایل شوند مفهوم آینده را میرسانند. در این حالت کمر و گردن نیز از حالت خنثی به سمت جلوی بدن متمایل میشوند.
هر چه زمان مورد نظر از زمان حال دورتر باشد، یعنی به آینده یا گذشته دورتر مربوط باشد اشاره نیز با انحراف بیشتری از محل اصلی بیان میشود. در واقع میتوان یک خط فرضی به نام «خط زمان» (تصویر ۱) را در نظر گرفت که حوزه وسط آن خط مربوط به محل طبیعی تولید اشارات یعنی جلوی بدن گوینده است. این ناحیه به زمان حال مربوط است و هرچه از این ناحیه به عقبتر یا یه جلوتر برویم به ترتیب زمان گذشته و آینده مشخص میشوند.
بعضی به اشتباه گمان میکنند که زبانهای اشاره نمود تصویری زبانهای گفتاری هستند. مثلاً بسیاری زبان اشارۀ ایرانی را نمود تصویری فارسی میدانند. در حالیکه زبانهای اشاره زبانهایی مستقل از (و البته تحت تأثیر) زبانهای گفتاری پیرامون خود هستند و واژگان و دستور زبان خود را دارند. مثلاً بر خلاف فارسی که ترتیب کلمات آن به صورت فاعل – مفعول – فعل است، در زبان اشارۀ ایرانی ترتیب کلمات جمله بیشتر به صورت فاعل – فعل – مفعول است. مثال دیگر ترکیبات ملکی است؛ در فارسی ترتیب ترکیبات ملکی به صورت متعلق + مالک ساخته میشود: کتابِ من؛ در حالیکه در زبان اشاره این ترتیب به عکس است: من + کتاب.
در زبانهای گفتاری هیچ شباهتی بین آوای واژۀ توپ و شکل واقعی یک توپ وجود ندارد. محققان، امروز تصویرگونگی را صفت خاص زبانهای اشاره میدانند که زبانهای گفتاری به دلیل صوتی بودن فاقد آنند.اشارات در زبان اشاره از ترکیب چهار عنصر ساخته میشوند: شکل پنجۀ دست، جهت پنجه، حرکت دست و محل دست. و هر واژه در این زبان با این چهار عنصر تعریف میشود. اگر هر کدام از این عناصر تغییر کند، یا واژه بیمعنا میشود یا معنای جدیدی میگیرد. (درست همانطور که اگر حروف یک کلمه در زبان گفتاری را عوض کنیم آن کلمه یا بی معنی میشود یا به یک کلمۀ دیگر تبدیل میشود). مثلاً در اشارۀ ایرانی دو واژۀ فحش و بدآمدن تنها در محل دست با هم تفاوت دارند. بقیۀ مؤلفههای آنها شبیه هم است.
تصویرگونگی
یکی از ویژگیهای متمایزکنندۀ زبان اشاره از زبان گفتاری تصویرگونگی است. منظور از تصویرگونگی این است که در زبان اشاره بسیاری از اشارات شباهت تصویری به مصداق واقعی خود در جهان خارج دارند. مثلاً اشارۀ توپ همواره به گردی آن مربوط میشود و اشارات غذا و خوردن حتماً به سمت دهان تولید میشوند. این ویژگی باعث شده بود که زبانشناسان تا مدتها در زبان بودن زبان اشاره تردید کنند. چون در زبانهای گفتاری هیچ شباهتی بین آوای واژۀ توپ و شکل واقعی یک توپ وجود ندارد. اما محققان، امروز تصویرگونگی را صفت خاص زبانهای اشاره میدانند که زبانهای گفتاری به دلیل صوتی بودن فاقد آنند. درواقع، پژوهش دربارۀ زبانهای اشاره باعث شد دایرۀ دید دانش زبانشناسی گسترش یابد و زبانشناسان دریابند تا پیش از قرن بیستم دانش محدودی دربارۀ ویژگیهای زبان انسانی داشتهایم.
همخانوادگی در زبانهای اشاره
همچون زبانهای گفتاری، زبانهای اشاره هم تاریخچه و خانوادۀ زبانی دارند. ولی از آنجا که این زبانها شکل نوشتاری ندارند و فیلم و تصویر هم از گذشتۀ دور این زبانها وجود ندارد، و نیز به این دلیل که محققان تا به حال چندان علاقهای به جمعآوری و ثبت این زبانها نداشتهاند، اطلاعات تاریخی زیادی از این زبانها در دسترس نیست. درمورد زبان اشارۀ آمریکایی – که اولین زبان اشارۀ مطالعه شده در جهان است – میدانیم که این زبان از زبان اشارۀ فرانسوی مشتق شده است، چون اولین مدرسۀ ناشنوایان در آمریکا به دست معلمی فرانسوی تأسیس شد.
مثال دیگر ترکیبات ملکی است؛ در فارسی ترتیب ترکیبات ملکی به صورت متعلق + مالک ساخته میشود: کتابِ من؛ در حالیکه در زبان اشاره این ترتیب به عکس است: من + کتاب.
در مورد زبان اشارۀ ایرانی میدانیم که عناصر زیادی از زبان اشارۀ امریکایی در آن وجود دارد. چون در آغاز دهۀ پنجاه شمسی روابط آموزشی میان سازمانهای مرتبط با امور ناشنوایان و معلمان آمریکایی برای آموزش کودکان ناشنوا برقرار شد (با فعالیتهای خانم ثمینه باغچهبان). اما قبل از این ارتباط هم مدارس ناشنوایان در ایران دایر بوده است و همچنین نوعی اشاره که به اشارۀ قهوهخانهای معروف است خارج از فضای مدرسه در میان ناشنوایان ایرانی استفاده میشده است. در مورد ریشۀ زبان اشارۀ ایرانی پیش از تأثیر اشارۀ امریکایی تاکنون پژوهشی انجام نشده است.
حروف الفبای گفتار در زبان اشاره
یک اشتباه دیگر درمورد ماهیت زبان اشاره این است که بعضی گمان میکنند زبان اشاره، هجی دستی کلمات فارسی است. درحالیکه چنین نیست. درست است که ناشنوایان برای ۳۲ حرف الفبای فارسی و سه واکۀ ــَ ــِ ــُ علامتهای دستی دارند. اما اغلب از هجی دستی فقط برای نامیدن اسامی خاص مانند اسم محلها، اشخاص و اشیا و کلماتی که اشارهای برای آنها در زبان وجود ندارد استفاده میشود. تقریباً تمام ناشنوایان از روش هجی دستی حروف استفادههای مؤثری در برقراری ارتباط میکنند. اغلب همراه با اشاره دستی حروف، لبها نیز حروف را ادا میکنند و مخاطب نیز به دستها و لبها همزمان نگاه میکند. برای همین در هجی دستی فاصله دست و لبها تا حد ممکن کم است و دستها نباید لبها را بپوشانند. در زبان اشاره از الفبای دستی استفادههای گستردهای، فراتر از صرفاً هجی کردن میشود. مثلاً حرکت مربوط به یک اشاره را با شکل پنجۀ مربوط به یک حرف الفبا با هم ترکیب کرده و یک اشارۀ ترکیبی میسازند. مثلاً اشارۀ رنگ اگر با شکل دست «ط» ادا شود، به معنای رنگ طوسی است.
قبل از خانم ثمینه باغچهبان هم مدارس ناشنوایان در ایران دایر بوده است و همچنین نوعی اشاره که به اشارۀ قهوهخانهای معروف است خارج از فضای مدرسه در میان ناشنوایان ایرانی استفاده میشده است.
با آنکه در ابتدا مطالعۀ زبانهای اشاره با کار زبانشناسان آغاز شد، اما امروز دامنۀ علاقمندی به کشف سازوکارهای ارتباطی ناشنوایان به محققان رشتههای دیگر هم رسیده است. محققان علوم شناختی، انسانشناسان، پژوهشگران تکامل (فرگشت) مغز و اعصاب و دیگر رشتهها به مطالعۀ زبانهای اشاره روی آوردهاند، یا نتایج تحقیقات زبانشناسان در این حوزه را دنبال میکنند. آنها دریافتهاند که مطالعۀ زبانِ انسانهایی که بدون تولید آوا با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، برای کشف ظرفیتهای ذهنی، شناختی، تکاملی بشر بسیار راهگشاست.
زبان اشاره سخت ه یادگرفتنش یا زبان انگلیسی؟
سلام بسیار عالیکاش همه تلاش کنیم زبان اشاره رو یادبگیریم برای ارتباط بهتر باعزیزان ناشنوا،البته من درحال تلاشم
سلام. خیلی ممنون بابت توضیحات من خیلی دوست دارم زبان اشاره رو یاد بگیرم. و خیلی بیشتر از اون دوست دارم با بچه های خاص کار کنم. حس خوب ارتباط و کمک به همنوع. البته ابتدای کار هستم. ممنون که بسترش رو حتی اندک ایجاد کردید.
با آرزوی موفقیت.