نابرابریها و ظلم و ستمها تنها با زور ممکن نمیشوند. و حاکم ساختن و مشروعیتبخشیدن نظامهای تبعیضآلود نیازمند ایدئولوژی و تصوراتی است که انسانها را قانع سازد آنچه رخ میدهد نه تنها نابرابری، بیعدالتی و ظلم و ستم نیست که عین عدالت، منطق و عقلانیت است.
آیا از درستی و نادرستی جملاتی قصاری که در شبکههای اجتماعی لایک میکنیم و یا با دیگران به اشتراک میگذاریم، آگاهی داریم؟
این نوشته برگردانی است آزاد از سخنرانی جزف بردسکی در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان کالج Dartmouth در سال ۱۹۸۹، صورتبندی درخشان وی از ملالت در این نوشته، بارها در متون روانشناسی ارجاع داده شده است.
تاریخ به خوبی نشان داده است وقتی کشوری وارد یک بحرانِ سیاسیِ جهانی میشود، هنر آن جغرافیا، بهطور ناگهانی برای غرب اهمیت پیدا میکند؛ نمایشگاههایی از هنرمندان کشور مربوطه به راه میافتد و اقتصاد هنر آن منطقه شکوفا میشود . حال اگر این جغرافیا، شرقِ رازآلود و خاورمیانهی پُر تنش باشد، اهمیت ماجرا دوچندان میشود. اما چقدر این آثار هنری به خصوص عکاسی به زندگی روزمره ما شباهت دارد؟
نیوشا توکلیان عکاس خبری ایرانی در متنی که در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده است به وصف ماجرایی میپردازد که منجر به تصمیم وی مبتنی بر نپذیرفتن جایزه ۵۰ هزار یورویی و پا پسکشیدن از مسابقه بنیاد کارمینیاک شده است. وی توضیح میدهد که چگونه رئیس این بنیاد با اصرار بر تغییر در شرحها، نام، و گزینش عکسهای این مجموعه، قصد داشته آن را، برخلاف نگرش و خواست توکلیان، در جهت کلیشههای متعارف در مورد ایران هدایت کند. متن پیش رو یادداشتی است که غزل گلشیری در صفحه فیسبوکش در شرح این ماجرا منتشر کرده است.