سرنوشت محتوم این است: جنگ، اشغالگری و نابرابریها انسان را مهاجر میسازد و مهاجرت انسان را سرگشته و بیهویت، لذا خوشبختی همچنان که در جنگ میسر نیست در دنیای مهاجرت هم به سراغ یک مهاجر نمیآید.
این مقاله عزم آن دارد که خوانشی سیاسی از رمان «بار هستی» میلان کوندرا به دست دهد؛ تا نشان دهد نویسندهای که دغدغۀ آزادی دارد چطور مینویسد و در سطحی بالاتر، روایت در یک رمانِ مدرن (غیرکلاسیک) چه کارکرد سیاسیای دارد.
مطلب پیش رو، متن سخنرانی یوسف اباذری در همایش عدالت از نگاهی دیگر است که در خردادماه ۱۳۸۶ برگزار گردید. وی برای صحبت از مسالهی عدالت، وضعیت مهاجران افغان در ایران را دستمایه سخنرانی خود قرار داده است؛ مهاجرانی که نسل نخست آنها در روزهایی سخت به بازسازی ایران پس از جنگ یاری رساندند و نسل دوم و سوم آنها در کنار ما چشم به جهان گشوده و رشد کردهاند، اما کماکان با مصائبی دردناک دست و پنجه نرم میکنند.