skip to Main Content
«درخت انجیر معابد»، واپسین درنگ احمد محمود
۱۹ مهر ۱۳۹۴

«درخت انجیر معابد» آخرین رمان زنده‌یاد احمد محمود را می‌توان واپسین درنگ او بر پابرجایی چیزی از جنس‌‌ همان درخت انجیر معابد، در ذهنیت عمومی جامعه‌ای دانست که به خوبی می‌شناخت. او نزدیک به پنجاه سال نوشت تا کاری را که با داستان کوتاه «صبح می‌شه»، در سال ۱۳۳۴ آغاز کرده بود، با رفتار‌شناسی جامعه‌ای که پرستنده‌ی درخت انجیر معابد است به پایان برساند.

بیشتر بخوانید
به بهانه سالروز درگذشت احمد محمود
به نام زدنِ روایتِ نمادین اهواز
۱۶ مهر ۱۳۹۳
هر چه هم که بخواهیم خود را معاصر نشان دهیم با این حال نمی توانیم جای خالی و فقدان رمان های رئالیستی را در فضای ادبی حال حاضر نادیده بگیریم.حتا نویسندگان بزرگ نسل پیشین هم مانند گلشیری و هدایت و صادقی و چوبک و دولت آبادی و ساعدی هیچکدام کاملاَ رئالیست نبوده اند. اما در این میان یک استثنا وجود دارد. احمد محمود که 12 مهر سالروز درگذشتش بود، با گذر زمان بیش از پیش توان ادبی رئالیستی خود را به رخ می کشد. تکنیک درخشان و زبان روان احمد محمود در آثارش به همراه توصیف دقیق شرایط اجتماعی و سیاسی شهری از خلال اتفاقات پیش روی کاراکترها، می تواند به عنوان سندی موثق از آن دوره مورد استفاده قرار بگیرد. در نوشتار زیر نویسنده، با اشاره به مفاهیمی که گفته شد، بیشتر به مسئله شهر به عنوان یک کاراکتر اصلی در آثار احمد محمود پرداخته است.
بیشتر بخوانید
Back To Top
🌗