سعید مدنی در این گفتگو، که پیش از نتیجه بررسی صلاحیتهای انتخابات ریاست جمهوری انجام شده، به مسأله کاهش اعتماد عمومی به نهادهای سیاسی در ایران میپردازد تا پاسخ دهد چه بر سر سرمایههای اجتماعی و امید به آینده آمده است.
دردورانی زیست میکنیم سرشار از فراخوانی به امید در وضعیتی که درد و رنج ما را فراگرفته است. ما تنها زمانی میتوانیم قدمی فراتر بگذاریم که بپذیریم درد و رنج ما را احاطه کرده است و امیدی به آینده نیست.
رابطه امید و ناامیدی با اراده برای پذیرفتن جهان و یا شوریدن بر آن چیست؟ شجاعت مواجهه با واقعیت چه نسبتی با این اراده دارد؟
تحصن آرام، مدنی، دموکراتیک و مسالمت آمیز معلمان با مطالبات محدود، در کنار بسیاری اعتراضات تشکلهای کارگری و صنفی این روزها در سکوت همه جریانهای عمده سیاسی در جریان است و برخورد با کنشگران آنها دیری است آغاز شده است. آنها که نه برانداز اند و نه خشن و نه عامل بیگانه. معلمان و کارگران و دانشجویان همین آب و خاک.
پژوهشهای تجربی میگویند ما آنقدرها هم که فکر میکنیم، در تشخیص یاوهگویی مهارت نداریم. هری فرانکفورت، استاد ممتاز فلسفه در دانشگاه پرینستون، در کتاب خود، در باب مزخرفگویی، میگوید: «اکثر مردم به توانایی خود دربارۀ تشخیص چرندوپرند و اجتناب از آن اطمینان دارند.» بااینوجود، بیش از ۹۸درصد شرکتکنندگان در آزمون چرندوپرندپذیریِ ما حداقل به یک مورد چرندوپرند بهعنوان موضوعی عمیق رأی دادند. اما چرندوپرند موضوع خندهداری نیست. ممکن است برخی مزخرفات شاعرانه در توییتر آنقدرها هم مسئلهساز نباشد؛ اما فقدان احترام به حقیقت که مشخصه یاوهگویی است، پیامدهای مهمی به دنبال دارد.
این نوشتار بخشی از کتاب جدید تری ایگلتون، روشنفکر عمومی، نظریهپرداز و منتقد ادبی است که در سپتامبر ۲۰۱۵ توسط انتشارات دانشگاه ویرجینیا منتشر شده است. او در این کتاب تأکید ویژهای بر «امیدواری بدون خوشبینی» دارد. به باور ایگلتون، خوشبینی دشمن امید است؛ یعنی همان چیزی که بدان احتیاج داریم. آن هم درست به این دلیل که با امید میتوانیم اعتراف کنیم که شرایط چقدر وخیم است. در حالیکه خوشبینی در این خلاصه میشود که موانع پیشرو دست کم گرفته شود و در نهایت اعتماد به نفسی کاذب و بیهوده به فرد خوشبین دست میدهد.