skip to Main Content
خوشه‌های خشم، میوه‌های امید
چراغ برق

خوشه‌های خشم، میوه‌های امید

باریکه راه امید، استفان هسل و ادگار مورن، ترجمه سعید انوری‌نژاد، تهران: بان، 1400، چاپ اول. 117 صفحه.

وضعیت عادی نیست. شاید در سراسر تاریخ جهان هیچ زمانی چون اکنون نبوده که چنین سیل مصیبت و آوار مشکل بر زندگی بشر روانه و خراب شده باشد. مصائب جهان انسانی روز به روز بیشتر شده و از حالت مشکل به وضعیت بحران در آمده. بیکاری، تورم، ناکارآمدی سیاست‌های حکومت‌های جهانی برای حل معضلات، فقر فزاینده، ناامیدی، نبود عدالت و … همگی از کلیدواژه‌های تکراری برای شرح وضعیتی است که جهان، فارغ از هر جغرافیا و انسان فارغ از هر نژاد با آن درگیر است. مشکل بیکاری و سرخوردگی اجتماعی در همه جا وجود دارد و فقط از کشوری به کشور دیگر و از منطقه‌ای به منطقۀ دیگر شدت و حدتش فرق می‌کند و نحوۀ روبرو شدن با آن. بحث اصلی هسل و مورن در این کتاب نیز تاکید بر  معضلات اکنون،تحلیل چرایی‌اش و دادن راه‌حل است. این کتاب که در واقع برگرفته از دو رسالۀ کوچک «باریکه راه امید» و «زمان آشوبیدن» است اول بار در اکتبر ۲۰۱۰ منتشر و درست در بحبوحۀ اعتراضات اروپا، آمریکا و شاخ آفریقا و مشخصا اعتراضات اسپانیا و جنبش تسخیر دست به دست شد و به نوعی تبدیل به راهنمای مقاومت مدنی شهروندان معترض گردید. نویسندگان با مفروض گرفتن شکست ایدئولوژی بازار آزاد تلاش دارند تا توجه را دوباره به سمت ارزش‌های انسانی چون ضرورت تعاون، هم‌اندیشی، همدلی و به معنای کلی‌تر به جامعه جلب کنند. دو نکتۀ کلیدی کتاب یکی این است که ما انسان‌ها در خلاء زندگی نمی‌کنیم و دومینووار به یکدیگر وصلیم و رخدادهای زندگی یکی بر زیست دیگری اثر می‌گذارد و دو این که جهان ایستا و راکد نیست و برای شناخت بهتر جهان کنونی باید نگاه پویا، چه به خود و چه بر پیرامون داشت.

جهانی‌سازی کلید اصلی برای ورود به جهان بحث است. چهرۀ ژانوسی آن و رقم زدن بدترین و بهترین اتفاقاتی که در آن به سر می‌بریم؛ بهترین به این معنا که همه را زیر مجموعۀ جهانی واحد و میهنی انسانی گرد آورده و بدترین به این معنا که سواستفاده‌های نظام سرمایه‌داری و نهادهای مالی و بازوهای سیاسی آن سبب این فاجعه‌ای شده‌ که در آن غرقیم. نظام جهانی با ایجاد وضعیت اضطراری سبب شده تا رقابت تا پای نابودی اصل قرار گیرد و بشر برای دستیابی به وسایلِ رفعِ نیازِ ضروریاتِ خود وارد بازی‌ای شود که هر چقدر هم بدود قرار نیست برنده باشد و همواره در برابر نظام سرمایه بازنده است. به زعم کتاب بشر به جایگاهی رسیده که ناگزیر است بین دگرگونی و نابودی (ص ۳۷) یکی را انتخاب کند. انتخاب بین این دوراهی و اساسا قرار گرفتن بر سر آن، زمانی شرایط را دشوارتر می‌کند که دریابیم اکنون هم‌زمان در وضعیت جهانی‌سازی و جهانی‌سازی‌زدایی هستیم و باید رویه‌ای را پیش گرفت که جهانی از نو بباید ساخت و از نو آدمی با این تفاوت که این بار آیندۀ مشترکی را برای همۀ انسان‌ها رقم بزند و شرایط ایده‌آلی را برای همه بسازد.

همچنین بخوانید:  در حاشیه شهرها

اشاره به مباحث مهم و در عین حال ساده‌ای چون کمبود همدلی ( ص ۴۶) بحث کتاب را انضمام بیشتری بخشیده و با بسط دادن مثالی از زندگی روزمره، نه برای تقلیل امر بلکه در راستای تحلیل چراییِ ضرورتِ بازگشت همدلی بحث را شفاف‌تر کرده. مثال نحوۀ رفتار انسان‌ها با همسایگان خود و چگونگی تعامل آن‌ها در ساختمان محل سکونت که هم در ایرانِ اکنون و هم در فرانسۀ نویسندگان به یک گونه است نشان می‌دهد که وقتی با غریبه‌ای آشنا سلام و احوال‌پرسی می‌کنیم در واقع نشان‌دهندۀ آن است که آن فرد از نظرگاه انسانی فردی شایستۀ احترام، همنشینی و همدلی است. و همین مثال کوچکِ کتاب سرنخ فروپاشی اجتماعیِ بشر را دستمان می‌دهد. جهانی فارغ از اجتماع و سراسر پر شده از افراد، جامعه‌ای منفک و مجموعه‌ای جزیره‌وار که هر کدام ساز خودمان را در گوشه‌ای کوک می‌کنیم و می‌زنیم.

کتاب در صدد نیست تا برای برون رفت از وضعیت اضطراری، دست به تاسیس حزبی سیاسی بزند بلکه تلاش دارد تا بر اساس منابع الهامِ از پیش موجود که تقویت‌کنندۀ خط مشی چپ بوده و هستند، در برابر جهان تک قطبی، بدیل ارائه دهد و به بازسازی سیاسی جامعه دست بزند و این بازسازی به این معنا نیز نیست که بین احزاب موجود و فعال به شکل دستوری توافقنامه ایجاد شود. بلکه تلاش دارد تا با الهام گرفتن از آزادی‌خواهی، که تمرکزش بر آزادی نوع بشر است؛ سوسیالیسم، که خواهان بهبود اوضاع جامعه است؛ کمونیسم، که تاکیدش بر برادری و خواهری در هر جماعتی است؛ مورد چهارم دیگری را نیز به نام محیط‌زیست‌گرایی اضافه کند تا روند بازگشت به جامعه کامل‌تر شود ( ص ۷۴). کتاب تاکید ویژه‌ای بر نابرابری در تمام زمینه‌ها دارد؛ از آموزش و پرورش گرفته تا پرداخت حقوق و مزایا. و راهکار آن را در ایجاد اقتصادی تکثرگرا و چندجانبه می‌بیند که راه‌حل‌هایش مواردی است چون: کمک به کسب و کارهای کوچک، ضرورت بازنگری در نقش دولت‌ها به عنوان سرمایه‌گذار در جامعه و بازگشت به دولت رفاه، ضرورت احیای اقتصاد سبز، افزایش اختصاص یارانه و پرداخت مستمری به خانواده‌های تنگدست و …

همچنین بخوانید:  زندگی در سرزمین سیم‌خاردارها

نویسندگان جهان نابرابرِ امروز را با محوریت خشم برآورد می‌کنند. بر این اساس خشم مطلقا چیز بدی نیست و حتی می‌تواند به اظهار نظر و اثبات وجود برسد. کتاب با رد کردن اصلِ منسوخ و کلیشه‌ای و خیال‌پردازانۀ خوشبینی، مفهوم امید را برجسته می‌سازد و تلاش می‌کند تا خشم را به امید و سرانجام به تغییر گره بزند. لحن کتاب بویی از ادبیات ناکجاآبادی نبرده و دل در آرمان‌شهر نیز ندارد و فقط تلاش می‌کند ارزش‌های موجود اما فراموش شده در جامعه را به یاد جامعۀ دچار نسیان بیاورد و گریزی بر عصیان نظام‌مند بزند. همان گونه که کوتاه، بُرنده و شفاف در فرازی از کتاب آمده: «امیدوارم تک‌تک‌تان دلیلی برای ابراز خشم پیدا کنید» ( ص ۸۶). زبان کتاب شفاف، مفاهیم آن ساده و راه‌حل‌هایش نیز تماما زمینی و عملی است. کتاب از نظر حجمی کوچک ولی دربردارندۀ مسائل و مباحثی بزرگ. نه بر اساس اصل بکتی و رویکرد ابزوردی تلاش می‌کند تا بگوید مجددا تلاش کن، باز هم شکست بخور، این دفعه بهتر شکست بخور، و نه بر اساس نگاه آنارشیستی و رویاییِ کمونیستی پیش می‌رود. کتاب تاریخ اکنون است، بی‌جا و مکان است، از درد می‌گوید و از درمان، از راه و راه‌حل. باید علیه انفعال بود و این مهم‌ترین درس کتاب است. «که نداشتن خشم همان بی‌اعتنایی است و بی‌اعتنایی بدترین رویکرد است» ( ص ۹۱). کتاب علیه تحمل و در ستایش بردباری و استقامت است تا کم‌کم سد محکم (افراد) فرو ریزد و سیل (جامعه) تمام جهان را فرا گیرد. کتاب خشونت را نفی می‌کند و پذیرفته زمان انقلاب به شکل کلاسیک به علل و دلایل گوناگون گذشته. صحبت بر سر دوام آوردن نیست، بلکه استقامت مهم است؛ و ایستادگی. چرا که «آفرینش ایستادگی است و ایستادگی آفرینش است» ( ص ۱۰۷). خشم جهان را فراگرفته، همه چیز آمادۀ تلاشی است و بشر در یک قدمی فروپاشی؛ نه به معنای آخرالزمانی، اما انهدام نزدیک است. دولت‌ها بر مسیر دیگری می‌روند اما جامعه چیز دیگری می‌خواهد. یادآوری برای جهانِ فراموش‌کار بسیار مهم است. باید قدرت جامعه را باز به یادش آورد، شاید که این خشم سر آخر حاصلش امید باشد.

[۱] – پژوهشگر تاریخ اقتصادی. Tradmanesh@gmail.com

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗