ماجرای قطع دست پلنگ ایرانی در بشاگرد
تلف شدن گونههای ارزشمند حیات وحش در کشور یا آسیب دیدگی شدید آنها ماجرای تازهای نیست، چرا که سازمان محیط زیست کشور توجه چندانی به حمایت و حفاظت از این گونههای ارزشمند ندارد. این گزارش به ماجرای قطع دست پلنگ ایرانی و نقش محیطزیست در این واقعه میپردازد.
پلنگ ایرانی به لحاظ جثه بزرگترین زیرگونه از پلنگ در تمام جهان بوده و جزو یکی از گونههای در خطر انقراض طبقهبندی میشود. بزرگترین و مهمترین زیستگاه این گونه ایران است و به همین دلیل هم یکی از گونههای بسیار مهم کشورمان است. یوزپلنگ ایرانی نیز از گونههای به شدت در معرض انقراض است.
چند روز پیش یک پلنگ ایرانی ماده در منطقه بشاگرد گرفتار تلهای سخت (بالان) شد، این گونه ارزشمند به گفته افراد محلی ۵ روز و به گفته سازمان محیط زیست ۳ روز در تله ماند و زجر کشید تا اینکه بالاخره دامپزشکی از اداره محیط زیست استان فارس وارد منطقه شد و دست این حیوان را از تله رها کرد. دست این پلنگ روز ۳۰ آذر به صورت کامل قطع شده و او برای همیشه از زندگی در محیط طبیعی خود محروم و به زندگی در قفسهای غیراستاندارد و نامناسب باغوحشهای ایران محکوم شد. اداره محیط زیست بشاگرد نبود امکانات را علت تاخیر در نجات حیوان اعلام کرده بود.
این اولین بار نیست که پلنگ در کشور ما به سرنوشتی تلخ دچار میشود. اواخر آبان ماه یک قلاده پلنگ ماده که زندهگیری و مداوا شده بود، پیش از تکمیل دوره درمان و طی یک هفته تلف شد درحالیکه نه علت بیماری و ناتوانی وی و نه علت مرگ او هیچیک مشخص نشد.
اواخر سال ۹۸ نیز لاشه یک قلاده پلنگ نر در ارتفاعات جنگلی شهرستان عباس آباد در غرب استان مازندران پیدا و علت مرگ او نامعلوم اعلام شد.
مدتی پیش نیز یک قلاده ببر سفید ماده موسوم به کوئین در باغ وحش ارم کشته شد که علت آن از سوی اداره محیط زیست استان تهران حمله ببر نر به ببرماده پس از شکستن و تخریب حصار مجاور محل نگهداری کوئین و نزاع با او عنوان شد. این درحالی است که کارشناسان محیط زیست در آن زمان علت مرگ را اقدام مسئولان باغ وحش برای تکثیرغیر علمی این گونه عنوان کردند.
۱۰ سال پیش هم پلنگ ایرانی دیگری به نام کیجا ۱۸ روز در یک تله گیر کرد و زجر کشید تا اینکه سرانجام بعد از ۱۰ روز نجات یافت و به تهران منتقل شد تا با قطع یک دست برای همیشه اسیر میلههای آهنین ارم باشد.
به گزارش رویداد۲۴ بیتردید مهمترین علت تلف شدن یا نقض عضو پلنگ، یوزپلنگ یا ببر و سایر گونهها در دل حیات وحش یا داخل باغوحشهای کشور، عدم نظارت مناسب سازمان محیط زیست بر حفاظت از حیات وحش کشور و نبود امکانات مناسب برای اقدام در زمانهای ضروری است. سازمانی که عنوان حمایت کننده از محیط زیست کشورمان را یدک میکشد مدتهاست چشم خود را بر روی نیازهای محیط زیست کشور بسته و مشخص نیست بودجه تعیین شده برای آن د قیقا صرف چه اموری میشود که پلنگ بشاگرد به دلیل نبود امکانات در منطقه بعد از چند روز زجر و درد، دست خود را از دست میدهد. این سوالی است که مشخص نیست رئیس سازمان محیط زیست چه زمانی به آن پاسخ خواهد داد.
۵ روز درد سهم پلنگ ایرانی از حمایت محیط زیست
علیرضا شهرداری فعال محیط زیست درباره ماجرای آسیب دیدگی پلنگ بشاگرد به رویداد۲۴ میگوید: تلهای که پلنگ بشاگرد در آن اسیر شده بود تلهای مخصوص پلنگ بوده و بالان نام دارد که یکی از انواع سخت آن است، زیرا قدرت فنر آن چنان قوی است که در لحظه عضوی که در تله گرفتار میشود را میشکند. رهایی از آن بسیار فاجعهبار است، زیرا به جز خرد کردن استخوان، خونرسانی به عضو آسیب دیده قطع شده و حیوان برای رهایی از تله سعی میکند از دندانهای خود کمک بگیرد که قاعدتا دهان و دندان حیوان هم آسیب میبیند. در نهایت اگر سریع حیوان را رهاسازی نکنند میتواند منجر به اتفاقات جبراننا پذیری مانند مرگ یا قطع عضو حیوان شود. آنچنانکه که در ماجرای پلنگ بشاگرد نیز چنین اتفاقی رخ داد و دست حیوان در تله شکسته شد و بعد هم کاملا قطع شد.
روز اول به محیط زیست گفته شد اما پلنگ ۳ روز در تله بود
این فعال محیط زیست با اشاره به اینکه در گزارشها آمده که این پلنگ ۳ روز در تله گیر افتاده بوده است، ادامه میدهد: فعالان محیط زیست محلی که در محل حادثه حضور داشتهاند به ما گفتهاند که این پلنگ ۴ روز در تله گرفتار بوده و صبح روز پنجم آزاد میشود. در این مدت هیچ فردی از سازمان محیط زیست به وضعیت پلنگ رسیدگی نکرده است. این در حالی است که دامداران وقتی از ماجرا آگاه میشوند همان روز اول مراتب را به اداره محیط زیست بشاگرد و استان هرمزگان اعلام میکنند.
وی تصریح میکند: اداره محیط زیست بشاگرد فاقد امکانات مناسب مانند اسلحه، داروی بیهوشی و دامپزشک متبحر برای حیات وحش بوده و علت تاخیر در نجات پلنگ را نبود این امکانات عنوان کردهاند. دامپزشک حیات وحش با سایر دامپزشکها متفاوت هستند؛ به این معنا که دامپزشک حیات وحش باید علاوه برعلم تواناییهای خاصی داشته و مثلا جسارت نزدیک شدن به حیوان و مهارت شلیک با اسلحه بیهوش کننده را داشته باشد. دامپزشک حیات وحش باید ابزاری که برای حیات وحش به کار میرود را بشناسد و توانایی به کار بردن آن را داشته باشد.
شهرداری با تاکید براینکه که سازمان محیط زیست نیز فاقد ابزار مناسب برای حفاظت از حیات وحش است، خاطرنشان میکند: مساله بعدی آن است که استانهای ما داروهای مناسبی ندارند به عنوان مثال داروهای بیهوشکننده حیات وحش متفاوتتر از آن چیزی است که سالیان قبل استفاده میشده و امروز منسوخ شده است. همچنین داروی بیهوش کننده هر حیوان با حیوان دیگر متفاوت است که باز هم محیط زیست ما برخی داروها را دارد و برخی را ندارد.
او اضافه میکند: اسلحههای بیهوش کننده سازمان هم مناسب و استاندارد نیست. امروز اسلحههای بیهوش کننده به شکلی است که میتوان فشار آن را متناسب به حیوانی که قصد بیهوش کردنش را دارید تنظیم کنید. مثلا فشاری که برای بیهوش کردن یک روباره لازم است با فشاری که برای بیهوش کردن یک خرس نیاز است فرق داشته و اسلحههای امروزی امکان تنظیم این فشار را دارد در حالیکه اسلحههای سازمان حفاظت از محیط زیست فاقد چنین امکانی است. گرچه از همین اسلحهها نیز نمیتوانند از آن استفاده کنند.
او اظهار میکند: درمورد پلنگ بشاگرد اداره محیط زیست منطقه هیچیک از این ابزار را نداشت، اما باز هم توجیهناپذیر است که هیچ فردی از تهران با امکانات لازم به محل اعزام نشده است. آنهم درباره گونه پلنگ ایرانی که بسیار با اهمیت است. چطور ممکن است ۴ تا ۵ روز این حیوان در تله بماند و زجر بکشد و هیچکس به فریاد او نرسد. اینها فاجعه است هیچ توجیهی برای این موضوع وجود ندارد که تازه بعد از ۴ روز دامپزشکی از طرف اداره محیط زیست استان فارس به محل رفته و صبح روز پنجم حیوان را رها و برای درمان به تهران منتقل کند.
شهرداری یادآور میشود: ماه پیش هم هم پلنگی در مازندران جانش را از دست داد و هیچکس هم نمیدانست علت آن چیست. این پلنگ هم با حال بد پیدا شده بود، او را بیهوش کردند و سه روز در حال مداوا بود در حالیکه نمیدانستند مشکل حیوان چیست به او آنتیبیوتیک تزریق کردند بعد هم حیوان تلف شد و گفتند خونریزی داشته است. من انتقاد کردم که چرا نباید از حیوان رادیوگرافی شود یا آزمایش خون از او گرفته شود. منابع کمک تشخیصی برای چیست؟ مگر میشود ۳ روز حیوان را بدون شرح حال مداوا کرد و دارو داد.
این فعال محیط زیست تصریح میکند: این حیوان با قطع دستش از حیات وحش حذف شد و باید از این به بعد در باغوحش زندگی کند، ولی مگر باغوحشهای ما در شرایطی قرار دارند که از این حیوانات ارزشمند و ژن آنها برای تکثیر استفاده کنیم؟ اداره کنندگان باغوحشهای ما عمدتا فاقد تخصص بوده و تنها شعار میدهند، وضعیت سازمان محیط زیست هم که ناخوشایند است.
وی اظهار میکند: تنها واکنش سازمان محیط زیست به قطع دست این حیوان اعلام خبر آن بود. نکته آن است که در عکسهای منتشر شده تمامی دامپزشکهای سازمان در اتاق جراحی بوده و با این پلنگ عکس گرفتهاند، اما هیچیک از آنها ۴ روز قبل به منطقه نرفته تا به داد حیوان برسد، ولی حالا همه آنها در بیمارستان دامپزشکی در کنار او هستند.
ناکارآمدی دامپزشکی حیات وحش در سازمان محیط زیست
دکتر ایمان معماریان دامپزشک و فعال حوزه حیات وحش با اشاره به اهمیت پلنگ ایرانی و قرار داشتن آن در معرض انقراض به رویداد۲۴ میگوید: ما درباه تعداد پلنگهای حاضر در حیات وحش کشورمان آمار دقیقی نداریم، زیرا کار علمی روی آن نشده است، اما در یک تخمین کلی تعداد افراد این گونه در کشور ۵۰۰ قلاده است. اما این تخمینی است که پشتوانه آن مطالعات علمی کافی نیست.
او با اشاره به اینکه ما در ایران به صورت کلی دامپزشک حیات وحش نداریم، ادامه میدهد: طی سالهایی که در جهان دامپزشکی حیات وحش ایجاد شده و رشد کرده است، اما در ایران به کمترین میزان علم دامپزشکی حیات وحش هم دسترسی پیدا نکردهایم. علت اصلی آن است که اولا ما این رشته را در دانشگاهها تدریس نمیکنیم و بعد اینکه دانشجویان معمولا افراد علاقهمند به دامپزشکی نبوده و کسانی هستند که علاقه داشتند دکتر بشوند و آخرین شانس آنها برای دکتر شدن، دامپزشک شدن، بوده است.
این دامپزشک عنوان میکند: دامپزشکی حیات وحش یکی از سختترین بخش اقدامات بالینی دامپزشکی است که با گونههای مختلفی سر و کار دارند. مهمترین مساله دیگر آن است که این دانشجویان بعد از فارغالتحصیل شدن اگر بخواهند در زمینه دامپزشکی حیات وحش فعالیت کنند کاری برای آنها وجود ندارد. اینکه کاری برای آنها وجود ندارد دقیقا به این دلیل است که سازمان محیط زیست بستری را فراهم نکرده است که دامپزشکها بتوانند در این حوزه فعالیت کنند. در حال حاضر در سازمان محیط زیست دامپزشکان مختلفی استخدام شدهاند، اما به عنوان کارشناس کارهای دفتری انجام مید هند و کارشان دامپزشکی حیات وحش نیست گرچه که توانایی و تخصص آن را هم ندارند.
پلنگ ایرانی به لحاظ جثه بزرگترین زیرگونه از پلنگ در تمام جهان بوده و جزو یکی از گونههای در خطر انقراض طبقهبندی میشود. بزرگترین و مهمترین زیستگاه این گونه ایران است و به همین دلیل هم یکی از گونههای بسیار مهم کشورمان است. یوزپلنگ ایرانی نیز از گونههای به شدت در معرض انقراض است.
چند روز پیش یک پلنگ ایرانی ماده در منطقه بشاگرد گرفتار تلهای سخت (بالان) شد، این گونه ارزشمند به گفته افراد محلی ۵ روز و به گفته سازمان محیط زیست ۳ روز در تله ماند و زجر کشید تا اینکه بالاخره دامپزشکی از اداره محیط زیست استان فارس وارد منطقه شد و دست این حیوان را از تله رها کرد. دست این پلنگ روز ۳۰ آذر به صورت کامل قطع شده و او برای همیشه از زندگی در محیط طبیعی خود محروم و به زندگی در قفسهای غیراستاندارد و نامناسب باغوحشهای ایران محکوم شد. اداره محیط زیست بشاگرد نبود امکانات را علت تاخیر در نجات حیوان اعلام کرده بود.
این اولین بار نیست که پلنگ در کشور ما به سرنوشتی تلخ دچار میشود. اواخر آبان ماه یک قلاده پلنگ ماده که زندهگیری و مداوا شده بود، پیش از تکمیل دوره درمان و طی یک هفته تلف شد درحالیکه نه علت بیماری و ناتوانی وی و نه علت مرگ او هیچیک مشخص نشد.
اواخر سال ۹۸ نیز لاشه یک قلاده پلنگ نر در ارتفاعات جنگلی شهرستان عباس آباد در غرب استان مازندران پیدا و علت مرگ او نامعلوم اعلام شد.
مدتی پیش نیز یک قلاده ببر سفید ماده موسوم به کوئین در باغ وحش ارم کشته شد که علت آن از سوی اداره محیط زیست استان تهران حمله ببر نر به ببرماده پس از شکستن و تخریب حصار مجاور محل نگهداری کوئین و نزاع با او عنوان شد. این درحالی است که کارشناسان محیط زیست در آن زمان علت مرگ را اقدام مسئولان باغ وحش برای تکثیرغیر علمی این گونه عنوان کردند.
۱۰ سال پیش هم پلنگ ایرانی دیگری به نام کیجا ۱۸ روز در یک تله گیر کرد و زجر کشید تا اینکه سرانجام بعد از ۱۰ روز نجات یافت و به تهران منتقل شد تا با قطع یک دست برای همیشه اسیر میلههای آهنین ارم باشد.
ن علت تلف شدن یا نقض عضو پلنگ، یوزپلنگ یا ببر و سایر گونهها در دل حیات وحش یا داخل باغوحشهای کشور، عدم نظارت مناسب سازمان محیط زیست بر حفاظت از حیات وحش کشور و نبود امکانات مناسب برای اقدام در زمانهای ضروری است. سازمانی که عنوان حمایت کننده از محیط زیست کشورمان را یدک میکشد مدتهاست چشم خود را بر روی نیازهای محیط زیست کشور بسته و مشخص نیست بودجه تعیین شده برای آن د قیقا صرف چه اموری میشود که پلنگ بشاگرد به دلیل نبود امکانات در منطقه بعد از چند روز زجر و درد، دست خود را از دست میدهد. این سوالی است که مشخص نیست رئیس سازمان محیط زیست چه زمانی به آن پاسخ خواهد داد.
۵ روز درد سهم پلنگ ایرانی از حمایت محیط زیست
علیرضا شهرداری فعال محیط زیست درباره ماجرای آسیب دیدگی پلنگ بشاگرد به رویداد۲۴ میگوید: تلهای که پلنگ بشاگرد در آن اسیر شده بود تلهای مخصوص پلنگ بوده و بالان نام دارد که یکی از انواع سخت آن است، زیرا قدرت فنر آن چنان قوی است که در لحظه عضوی که در تله گرفتار میشود را میشکند. رهایی از آن بسیار فاجعهبار است، زیرا به جز خرد کردن استخوان، خونرسانی به عضو آسیب دیده قطع شده و حیوان برای رهایی از تله سعی میکند از دندانهای خود کمک بگیرد که قاعدتا دهان و دندان حیوان هم آسیب میبیند. در نهایت اگر سریع حیوان را رهاسازی نکنند میتواند منجر به اتفاقات جبراننا پذیری مانند مرگ یا قطع عضو حیوان شود. آنچنانکه که در ماجرای پلنگ بشاگرد نیز چنین اتفاقی رخ داد و دست حیوان در تله شکسته شد و بعد هم کاملا قطع شد.
روز اول به محیط زیست گفته شد اما پلنگ ۳ روز در تله بود
این فعال محیط زیست با اشاره به اینکه در گزارشها آمده که این پلنگ ۳ روز در تله گیر افتاده بوده است، ادامه میدهد: فعالان محیط زیست محلی که در محل حادثه حضور داشتهاند به ما گفتهاند که این پلنگ ۴ روز در تله گرفتار بوده و صبح روز پنجم آزاد میشود. در این مدت هیچ فردی از سازمان محیط زیست به وضعیت پلنگ رسیدگی نکرده است. این در حالی است که دامداران وقتی از ماجرا آگاه میشوند همان روز اول مراتب را به اداره محیط زیست بشاگرد و استان هرمزگان اعلام میکنند.
وی تصریح میکند: اداره محیط زیست بشاگرد فاقد امکانات مناسب مانند اسلحه، داروی بیهوشی و دامپزشک متبحر برای حیات وحش بوده و علت تاخیر در نجات پلنگ را نبود این امکانات عنوان کردهاند. دامپزشک حیات وحش با سایر دامپزشکها متفاوت هستند؛ به این معنا که دامپزشک حیات وحش باید علاوه برعلم تواناییهای خاصی داشته و مثلا جسارت نزدیک شدن به حیوان و مهارت شلیک با اسلحه بیهوش کننده را داشته باشد. دامپزشک حیات وحش باید ابزاری که برای حیات وحش به کار میرود را بشناسد و توانایی به کار بردن آن را داشته باشد.
شهرداری با تاکید براینکه که سازمان محیط زیست نیز فاقد ابزار مناسب برای حفاظت از حیات وحش است، خاطرنشان میکند: مساله بعدی آن است که استانهای ما داروهای مناسبی ندارند به عنوان مثال داروهای بیهوشکننده حیات وحش متفاوتتر از آن چیزی است که سالیان قبل استفاده میشده و امروز منسوخ شده است. همچنین داروی بیهوش کننده هر حیوان با حیوان دیگر متفاوت است که باز هم محیط زیست ما برخی داروها را دارد و برخی را ندارد.
او اضافه میکند: اسلحههای بیهوش کننده سازمان هم مناسب و استاندارد نیست. امروز اسلحههای بیهوش کننده به شکلی است که میتوان فشار آن را متناسب به حیوانی که قصد بیهوش کردنش را دارید تنظیم کنید. مثلا فشاری که برای بیهوش کردن یک روباره لازم است با فشاری که برای بیهوش کردن یک خرس نیاز است فرق داشته و اسلحههای امروزی امکان تنظیم این فشار را دارد در حالیکه اسلحههای سازمان حفاظت از محیط زیست فاقد چنین امکانی است. گرچه از همین اسلحهها نیز نمیتوانند از آن استفاده کنند.
او اظهار میکند: درمورد پلنگ بشاگرد اداره محیط زیست منطقه هیچیک از این ابزار را نداشت، اما باز هم توجیهناپذیر است که هیچ فردی از تهران با امکانات لازم به محل اعزام نشده است. آنهم درباره گونه پلنگ ایرانی که بسیار با اهمیت است. چطور ممکن است ۴ تا ۵ روز این حیوان در تله بماند و زجر بکشد و هیچکس به فریاد او نرسد. اینها فاجعه است هیچ توجیهی برای این موضوع وجود ندارد که تازه بعد از ۴ روز دامپزشکی از طرف اداره محیط زیست استان فارس به محل رفته و صبح روز پنجم حیوان را رها و برای درمان به تهران منتقل کند.
شهرداری یادآور میشود: ماه پیش هم هم پلنگی در مازندران جانش را از دست داد و هیچکس هم نمیدانست علت آن چیست. این پلنگ هم با حال بد پیدا شده بود، او را بیهوش کردند و سه روز در حال مداوا بود در حالیکه نمیدانستند مشکل حیوان چیست به او آنتیبیوتیک تزریق کردند بعد هم حیوان تلف شد و گفتند خونریزی داشته است. من انتقاد کردم که چرا نباید از حیوان رادیوگرافی شود یا آزمایش خون از او گرفته شود. منابع کمک تشخیصی برای چیست؟ مگر میشود ۳ روز حیوان را بدون شرح حال مداوا کرد و دارو داد.
این فعال محیط زیست تصریح میکند: این حیوان با قطع دستش از حیات وحش حذف شد و باید از این به بعد در باغوحش زندگی کند، ولی مگر باغوحشهای ما در شرایطی قرار دارند که از این حیوانات ارزشمند و ژن آنها برای تکثیر استفاده کنیم؟ اداره کنندگان باغوحشهای ما عمدتا فاقد تخصص بوده و تنها شعار میدهند، وضعیت سازمان محیط زیست هم که ناخوشایند است.
وی اظهار میکند: تنها واکنش سازمان محیط زیست به قطع دست این حیوان اعلام خبر آن بود. نکته آن است که در عکسهای منتشر شده تمامی دامپزشکهای سازمان در اتاق جراحی بوده و با این پلنگ عکس گرفتهاند، اما هیچیک از آنها ۴ روز قبل به منطقه نرفته تا به داد حیوان برسد، ولی حالا همه آنها در بیمارستان دامپزشکی در کنار او هستند.
ناکارآمدی دامپزشکی حیات وحش در سازمان محیط زیست
دکتر ایمان معماریان دامپزشک و فعال حوزه حیات وحش با اشاره به اهمیت پلنگ ایرانی و قرار داشتن آن در معرض انقراض به رویداد۲۴ میگوید: ما درباه تعداد پلنگهای حاضر در حیات وحش کشورمان آمار دقیقی نداریم، زیرا کار علمی روی آن نشده است، اما در یک تخمین کلی تعداد افراد این گونه در کشور ۵۰۰ قلاده است. اما این تخمینی است که پشتوانه آن مطالعات علمی کافی نیست.
او با اشاره به اینکه ما در ایران به صورت کلی دامپزشک حیات وحش نداریم، ادامه میدهد: طی سالهایی که در جهان دامپزشکی حیات وحش ایجاد شده و رشد کرده است، اما در ایران به کمترین میزان علم دامپزشکی حیات وحش هم دسترسی پیدا نکردهایم. علت اصلی آن است که اولا ما این رشته را در دانشگاهها تدریس نمیکنیم و بعد اینکه دانشجویان معمولا افراد علاقهمند به دامپزشکی نبوده و کسانی هستند که علاقه داشتند دکتر بشوند و آخرین شانس آنها برای دکتر شدن، دامپزشک شدن، بوده است.
این دامپزشک عنوان میکند: دامپزشکی حیات وحش یکی از سختترین بخش اقدامات بالینی دامپزشکی است که با گونههای مختلفی سر و کار دارند. مهمترین مساله دیگر آن است که این دانشجویان بعد از فارغالتحصیل شدن اگر بخواهند در زمینه دامپزشکی حیات وحش فعالیت کنند کاری برای آنها وجود ندارد. اینکه کاری برای آنها وجود ندارد دقیقا به این دلیل است که سازمان محیط زیست بستری را فراهم نکرده است که دامپزشکها بتوانند در این حوزه فعالیت کنند. در حال حاضر در سازمان محیط زیست دامپزشکان مختلفی استخدام شدهاند، اما به عنوان کارشناس کارهای دفتری انجام مید هند و کارشان دامپزشکی حیات وحش نیست گرچه که توانایی و تخصص آن را هم ندارند.
وی با تاکید براینکه، اما در تمامی استانها امکانات پایه برای کار در حوزه حیات وحش را دارند، توضیح میدهد: مثلا اسلحه و دارت در تمام استانها موجود است. در تصویری که از پلنگ زمان اسارت در تله منتشر شده چند دارت هم وجود دارد که به دیوارههای اطراف وی اصابت کرده است. این نشان میدهد که سعی کردهاند حیوان را نجات بدهند، اما توانایی لازم را نداشتند. بدون شک دلیل اصلی این که پلنگ دست خود را از دست داده آن بوده که به گفته محلیها حدود ۵ روز و به گفته محیط زیست ۳ روز دست این حیوان در تله بوده است. این درحالی است که اگر کسی میتوانست به این حیوان کمک کند باید همان روز اول اعزام میشد نه اینکه ۵ روز تا اعزام وی از فارس به محل طول بکشد.
معماریان تصریح میکند: در واقع میزان شکستگی آنقدر مهم نبوده که به قطع دست منجر شود مساله اصلی عدم خونرسانی به عضو بوده که قاعدتا باعث مرگ بافتهای آن قسمت شده است. این در حالی است که اگر در ساعات اولیه یا همان روز اول پلنگ نجات پیدا میکرد دست خود را از دست نمیداد. در منطقه بشاگرد تعداد کمی از پلنگ ایرانی وجود دارد و با قطع دست این فرد، در واقع او از حیات وحش منطقه حذف شده است. از بین رفتن هر یک از این افراد میتواند روی جمعیت پلنگهای منطقه اثر منفی بگذارد.
وی با بیان اینکه مشکل را سازمان محیط زیست برای این پلنگ ایجاد کرده است، میگوید: اولین مشکل ما کار گذاشتن چنین تلههایی در طبیعت است که علت آن هم به د لیل وجود تعارض است؛ یعنی دامدار یا باغداری که تله را کار گذاشته با پلنگ تعارض داشته و احتمالا این حیوان، دام او را از بین میبرده است. حل کردن این تعارض بر عهده سازمان محیط زیست است. این سازمان باید با مردم محلی صحبت کرده و به آنها اطمینان خاطر میداد که اگر دام شما توسط حیوان زده شد، خسارت آن پرداخت میشود و شما نباید خودتان وارد عمل شوید و تله کار بگذارید. برای حل کردن مشکل تعارض راهحلهای علمی وجود دارد در حالیکه همچنان این معضل در کشور ما حل نشده است.
این حامی حیات وحش اظهار میکند: سال گذشته در معتبرترین مجله تخصصی گربهسانان در جهان مقالهای چاپ کردیم که در آن عنوان شده بود پلنگهایی که طی ۱۰ سال گذشته در تلههای سیمی یا در تلههای بالان (مانند تلهای که در این ماجرا وجود داشت)، گیر افتادهاند هیچیک نجات پیدا نکردند و سلامت نماندند که به طبیعت بازگردند و تنها راه حل آن هم حل کردن مساله تعارض است. عدم حل کردن مشکل تعارض وتوجه به آن اولین انتقاد وارد به سازمان محیط زیست است.
معماریان اضافه میکند: مساله بعدی آن است که چرا روز اول این پلنگ نجات پیدا نکرد درحالیکه مردم محلی به محیطبانها اعلام کرده و آنها هم مراتب را به سازمان محیط زیست اطلاع دادند. چرا باید این موضوع ۵ روز طول بکشد؟
وی با بیان اینکه این پلنگ دیگر قادر به ادامه حیات در طبیعت نبوده و باید به باغ وحش منتقل شود، عنوان میکند: این حیوان ۴ ساله است گرچه که به این موضوع هم اطمینان ندارم، زیرا در اکثر موارد سن را اشتباه تشخیص میدهند. با این حال او اگر چه از طبیعت حذف شده است، اما او یک ژن باارزش بوده میتواند به تقویت ژن پلنگها ایرانی که در دنیا در اسارت هستند کمک کند.
معماریان میافزاید: پروژههای مختلفی برای معرفی مجدد پلنگ ایرانی به زیستگاههایی که در آنها منقرض شدهاند تعریف شده است و از ژن این حیوانات میتوان استفاده کند. اما سازمان محیط زیست ایران تا به حال برنامهای برای این مساله نداشته است و هرگز از مراکزی که به این منظور ساخته شده استفاده نشده و باغ وحشهای ما هم شرایط مناسبی برای نگهداری از این حیوانات فراهم نکرده است به جز باغ وحش تهران که در حال حاضر دیگر ظرفیتی برای نگهداری از پلنگ ندارد، زیرا به تعهدات خود در این باره عمل نکرده است. تمام این موارد نشاندهنده ناکارآمد بودن دامپزشکی حیات وحش در سازمان محیط زیست است.
این دامپزشک توضیح میدهد: باغ وحش ارم در برابر اتحادیه جهانی باغوحشها متعهد شده بود که جایگاه ببرها را (که یکی از آنها به تازگی کشته شده است) تبدیل به جایگاه پلنگ کرده و برای ببرها جایگاه جدیدی بسازد. این اتحادیه در قبال گرفتن چنین تعهدی یک قلاده پلنگ ایرانی به کشور ما منتقل کرد، اما متاسفانه ایران به تعهد خود عمل نکرد و در باغ وحش ارم هم به اندازه کافی جایگاه برای نگهداری از پلنگ وجود ندارد. سایر باغوحشها هم شرایطشان به مراتب بدتر است و جریان حفاظت از حیات وحش در باغوحشهای ما وجود ندارد و شرایط نگهداری از حیوانات هم در این باغوحشها مناسب نیست.
معماریان یادآور میشود: در حال حاضر یک پلنگ ایرانی نر به نام ارس در باغ وحش مشهد وجود دارد که مشکل صرع دارد، ۲ پلنگ در قزوین و ۳ قلاده هم در تهران که دو ماده و یک نر هستند.