مصرف گوشت کمتر؛ شکستگی استخوان بیشتر
افرادی که به دلایل مختلف گوشت مصرف نمیکنند، بیش از سایر مردم در خطر شکستگی استخوان هستند. این نتایج پژوهشی بزرگ است که توسط دانشگاه آکسفورد انجام شده است.
در این مطالعه که بر اساس دادههای پژوهش بزرگ EPIC-Oxford انجام شده است، عادات غذایی ۶۵هزار نفر، نزدیک به ۳۰سال بررسی شده است. نتیجه این بررسی نشان میدهد که افرادی که از رژیم غذایی وگن (بدون گوشت و سایر فرآوردههای حیوانی) پیروی میکردند، ۲۵درصد نسبت به سایرین بیشتر دچار شکستگی استخوان شدهاند. گوشت و شیر منابع غنی از کلسیم و پروتئین هستند و اگر از سفره غذایی حذف شوند، بدن برای تامین کلسیم و جذب آن حتی در غذاهای دیگر دچار مشکل میشود.
سرانه مصرف گوشت و شیر در ایران در سالهای اخیر هر سال به دلیل گرانی، کمتر و کمتر شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که افرادی که دسترسی به این محصولات غذایی ندارند، با مشکل سلامتی جدی مواجه خواهند شد. البته با کمک مکملهای غذایی و مراقبت و آموزش میتوان حتی بدون مصرف گوشت هم استخوانهایی سالم داشت اما این کار معمولا هزینهای بیشتر دارد و فرصت و توجه بیشتری میطلبد که برای کسانی که در تامین غذای مناسب مشکل دارند، ناممکن به نظر میرسد.
در حالی که پانزده سال پیش هر خانواده ایرانی به طور متوسط ۵۷کیلوگرم گوشت مصرف میکرد، این میزان در سال گذشته به ۱۲کیلوگرم در آبان سال ۹۹ به ۸کیلوگرم رسیده است. این در حالی است که خانوادههای بسیاری دیگر امکان تهیه گوشت را ندارند و کمتر از یک کیلو در سال گوشت مصرف میکنند. با هر بار گرانتر شدن مواد غذایی، امکان تامین نیازهای غذایی برای افراد بیشتری ناممکن شده، جمعیت بیشتری برای تامین انرژی مورد نیاز برای زندگی به غذاهای با کالری بالا و ارزش غذایی پایین دست میبرند که در طولانی مدت به گرسنگی سلولی و مشکلات متعدد سلامتی منجر خواهد شد.
کاهش امکان تهیه فرآوردههای مغذی و سالم در کنار افزایش آلودگی هوا و اضافه شدن همهگیری کرونا به نگرانی درباره سلامت عموم مردم ایران دامن زده است.
در این بین مسئولان کشور با توصیه به مردم که کمتر مصرف کنند و قناعت به خرج دهند، وعده بهبودی اوضاع در آیندهای نامعلوم را میدهند. آن هم در حالی که هر روز زنان، مردان و کودکان بیشتری بر اثر گرسنگی دچار مشکلات جدی سلامتی شده و رنج میبرند.
با درود؛
از منظر سلامتی، یکی از الگوهای تکرارشوندهی غذاهای حیوانی این است که در کوتاهمدت خوب عمل میکنند، اما در بلندمدت با انواعواقسامِ بیماریها، از جمله انواعِ سرطانها، بیماریهای قلبی-عروقی، و دیابت، گریبانِ بشر را میگیرند. شیر نیز از این قاعده مستثنی نیست.
مصرف شیر منبع خوبی برای تأمین کلسیم است، اما منبع خوبی برای ابتلا به سرطان نیز هست:
مثلاً پژوهشی (https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/32095830/) حدوداً هشتساله، با حمایتِ مالیِ مؤسسۀ ملیِ سرطانِ آمریکا (بخشی از مؤسسۀ سلامتِ آمریکا) و صندوقِ بینالمللیِ تحقیقاتِ جهانیِ سرطان، در فوریهی ۲۰۲۰ در مجلۀ بینالمللیِ اپیدومولوژی، که مجلۀ رسمیِ انجمنِ بینالمللیِ اپیدومولوژی است و اتفاقاً انتشاراتِ آکسفورد آن را به چاپ میرسانَد، دریافت زنانی که روزانه ۱ لیوان شیرِ گاو مینوشند ۵۰ درصد و زنانی که روزانه ۲ تا ۳ لیوان شیرِ گاو مینوشند ۸۰ درصد احتمالِ ابتلایِ خودشان به سرطانِ پستان را افزایش میدهند و، از این لحاظ، تفاوتی بین نوشیدن شیرهای پرچرب و کمچرب دیده نشد. نوشیدنِ همین مقدار شیرِ سویا هیچ ارتباطی با احتمالِ افزایشِ سرطانِ پستان در زنان نشان نداد.
درواقع، به گفتۀ انجمنِ سرطانِ آمریکا (https://www.cancer.org/latest-news/soy-and-cancer-risk-our-experts-advice.html)، «شواهدِ روزافزونی وجود دارد که خوردنِ محصولاتِ سنتیِ سویا مثل توفو (پنیرسویا)، تِمپه، اِدامامِه، میسو (خمیرِ سویا)، و شیرِ سویا میتوانند احتمالِ ابتلایِ زنان به سرطانِ پستان را کاهش دهد، مخصوصاً در زنانِ کشورهایِ آسیایی … که در طول عمرشان بیش از آمریکاییان از این محصولات مصرف میکنند.»
بنابراین، کسی که مخصوصاً در ایران در پیِ یافتنِ سالمترین رژیم غذایی است با چنین دوراهیای روبهرو میشود: تأمین کلسیم با شیر و بهجانخریدنِ خطرِ ابتلا به سرطان یا فاصلهگرفتن از شیر و آشنایی با مواد غذاییِ غیرلبنی برای تأمین آن، که در متنِ گزارشتان از آن تحت عنوانِ «آموزش» یاد کردید و بهدرستی اشاره کردید که چنین چیزی عمدتاً برای گروههای کمبرخوردارترِ جامعه امکانپذیر نیست یا دستکم دشوار است.
با توجه به آلایندگیِ بیش از حد صنعت دامداری، نقشش در گرسنگیِ جهانی (از طریق بلعیدنِ زمینهای زراعی و محصولاتش برای تغذیهی نابهینهی دامها، به طوری که )، مسائلی که در درازمدت بر سلامتیِ انسان و هزینههای بهداشتودرمانِ کشورها به واسطهی بیماریهای مزمن به جای میگذارد، ستمی که به حیواناتِ دامداریها میکند، ستمی که با تصرف زیستگاههای حیوانات وحشی به آنان میکند، نقشی که در نابودی تنوع زیستی دارد، و همچنین نقش مرکزیاش در ایجاد و/یا تشدید دنیاگیریها و نیز مقاومتِ آنتیبیوتیکی، چندان معقولانه به نظر نمیرسد که از چنین رویهای حمایت کنیم. انتظار حسابشدهتری که میتوانیم از دولت داشته باشیم این است که، به جای حمایت از این صنایع و صرف منابعِ مردمی برای کاهش حتیالامکانِ هزینههایش، هزینه و انرژیاش را روی جایگزینهای سالمتر، اخلاقیتر، و محیطزیستیتر صرف کند (مثلاً، طبق تحقیقات، میزان جذب کلسیم شیرهای سویای غنیشده با کلسیم برابر با شیر گاو است، بی آن که باعث بروز مسائل گفتهشده شود) و دسترسی به این مواد غذایی را آسانتر سازد تا تأمین کلسیم به طرق دیگر، چه به دلیل اطلاعنداشتن مردم از منابع در دسترس چه به دلیل دردسترسنبودنِ این منابع، دشوار نباشد، زیرا چنین دشواریهایی، برخلاف آن چه ممکن از متنِ گزارشِ شما برآید، ذاتیِ رژیمهای گیاهی نیست؛ برای مثال، آکادمی تغذیه و رژیمشناسیِ آمریکا، که میتوان گفت بزرگترین و البته باسابقهترین مرجع تغذیهای در دنیا ست، سلامتِ رژیمهای گیاهی، از جمله رژیمهایِ تمامگیاهیِ وگان را (به شرط مصرف مکمل ب۱۲ یا مواد غذاییِ غنیشده با آن) برای تمام سنین و تمام دورههای زندگی تأیید کرده است. (https://doi.org/10.1016/j.jand.2016.09.025) انجمنهای تغذیهایِ بریتانیا، کانادا، استرالیا، و ایتالیا نیز از دیگر مراجعی هستند که سلامت رژیمِ تمامگیاهیِ وگان را تأیید کردهاند.
منابع دیگر:
https://doi.org/10.1596/0-8213-5691-7
https://doi.org/10.1126/science.aaq0216
https://www.who.int/news-room/detail/07-11-2017-stop-using-antibiotics-in-healthy-animals-to-prevent-the-spread-of-antibiotic-resistance
Goodland, R., Anhang, J., 2009. Livestock and Climate Change. WorldWatch.
https://www.iatp.org/emissions-impossible
در حال حاضر، مثلاً در ایران مکمل ویتامین دی به صورت رایگان در مراکز بهداشت کشور عرضه میشود و یُد را نیز خودبهخود به نمک افزودهاند. اتخاذ رویکرد مشابهی در قبال کلسیم نیز از دولت انتظار میرود، که بهراحتی میتوان مواد غذایی از جمله نان را با آن غنی کرد و پژوهشهای نویدبخشی از تأثیر آن بر حلِ بحرانِ کلسیمِ ایران صورت گرفته است (مثلاً: https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=91969).
پس اگر مطالبه میکنیم، درست مطالبه کنیم.