آخرین پیام عباس عطار در فیلم ABBAS BY ABBAS
فیلم مستند «عباس اثر عباس» درباره عباس عطار است که عکسهایش روایتگر لحظات بغرنجی از تاریخ معاصر ایران و جهان هستند. این متن نیمنگاهی به عکسهای او و این فیلم انداخته است.
عکاس بزرگ آژانس مگنوم با فیلم مستند کامی پاکدل به چیز بزرگی از زندگیاش شهادت میدهد. در این فیلم مستند، میراث گرانبهای این فتوژورنالیست ایرانی-فرانسوی را مرور میکنیم، کسی که در پنجم اردیبهشتماه ۱۳۹۷ در ۷۴ سالگی از دنیا رفت.
«این جور فیلمها را قبل مرگ ضبط میکنند.» عباس عطار در سال ۲۰۱۸ و وقتی که بیماری ضعیفش کرده بود، آنچه را که همیشه از آن سر باز میزد، پذیرفت: ضبط یک فیلم پرتره دربارهی خودش و کارهایش، فیلمی که ساختنش را کامی پاکدل ۲۰ سال پیش به او پیشنهاد داده بود.
با این که این مرد محجوب همیشه میخواسته محافظهکار باشد، عکسهایش اما حرفهای زیادی برای گفتن دارند. از ایران تا ایرلند شمالی، از اسرائیل تا ویتنام و از سارایوو تا آفریقای جنوبی، عباس عطار برای بیش از ۵۵ سال شاهد بزرگترین مهلکههای جهان بود و بهشکلی خستگیناپذیر آنها را به تصویر کشید.
پردههای عاطفی
عطار در مقابل دوربینهای این فیلم میپذیرد که راه دیگری را پیش بگیرد. او را که همچنان دوربین در دست دارد، در اداره آژانس عکس مگنوم در پاریس میبینیم که صفحات آلبومهای عکسش را ورق میزند. عطار پس از کار برای آژانسهای عکس سیپا و گاما، از سال ۱۹۸۰ به عضویت این آژانس درآمد. عکسهای او در این آژانس بر اساس موضوع فهرستبندی شدهاند: افراطیگری، معنویت، زیبایی، ریشخند و… «خشونت» اولی آنهاست. او میگوید که «شوربختانه بزرگترین فصلم همین است.»
عکس اول از پناهگاه موشه دایان است که طی جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ در مرز سوریه و اسرائیل گرفته شده است. سربازی که در این عکس او را با یک چشمبند در حال دیدبانی با یک دوربین تکچشمی میبینیم، موشه دایان وزیر دفاع اسرائیل بود. این عکس از اولین عکسهای خبری دست اول عباس عطار است.
عطار دربارهی عکسهایش از انقلاب ایران میگوید: «این دغدغهام بود، آنها مردمم بودند.» او با عکسش از زنی که بهاتهام حمایت از شاه در خیابان مورد اذیت و آزار قرار میگیرد، یا عکسش از اجساد فرماندهان در سردخانه، بین سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۸، بهشکلی برآشفته تصویرگر شوریدگی و حال پریشانی است که بر وطنش مستولی شده بود. او در جواب این که چطور با این صحنههای پرخشونت کنار میآمده، گفته است: «من یک پردهی عاطفی میان خودم و صحنه قرار میدهم.» و سپس ادامه داد: «بعداً آنها در کابوسهای شبانهام ظاهر میشوند. مثل بمبهای ساعتی.»
در فتوژورنالیسم معمولاً این سؤال اخلاقی پیش میآید که آیا باید این عکس را منتشر کرد؟ عطار به عکسی که در سال ۱۹۷۸ گرفته بر میگردد، عکسی که بدل به نماد آپارتاید شد. در این عکس یک فرماندهی سفیدپوست را میبینیم که مدیر آکادمی پلیس سیاهپوستان است. او بهشکلی اربابمنشانه در مقابل محصلان این آکادمی که همگی برهنه هستند، ایستاده است. این صحنه را عباس عطار مدیریت کرده. آیا او با این عکس واقعیت را تغییر داده است؟ عطار بیست سال بعد این مرد را دوباره ملاقات کرد. او در این باره گفته: «او مرد خیلی خوبی بود. اصلاً متعصب و افراطی نبود. در اینجا این آن مرد نیست که من عکاسی کردهام، بلکه من یونیفرم و دولتش را عکاسی کردم.»
ثبت لحظات معلق جهان
عکسهای سیاه و سفید عباس عطار تصویری از انسانیت هستند. تحقیر و رنج: زنی که در ایرلند شمالی میان چند سرباز احاطه شده و از شدت درد جراحتش در اثر بمباران ارتش جمهوری ایرلند در ژوئن ۱۹۷۲، فریاد برآورده. یا آن سرباز بوسنیایی که در سال ۱۹۹۳ هر روز در قبرستانی در سارایوو برای همسر از دست رفتهاش سوگواری میکند…
در هر عکس و هر گزارش، جزئیات نگاه عباس ما را تحت تأثیر قرار میدهد. او بهشوخی گفته: «حتی هنگام عکاسی در میان هرج و مرج و آشوب، تلاش داشتم به آن نظمی بدهم.» او در استفاده از بکلایت (backlight) تبحر خاصی دارد، عکسهای سیاه و سفیدش پرمایه و غنی هستند و ترکیببندیهایش بسیار روشمند. او هنگام قدم زدن در خیابانهای پاریس میگفت که «عکاس کسی است که با نور مینویسد.» در پس هر عکس، عطار در جستوجوی «ثبت لحظهای معلق» است، یعنی بهشکلی که این احساس را منتقل کند که سوژهها پس از گرفته شدن عکس به فعالیتشان ادامه میدهند.
عباس عطار که دربارهی همه چیز کنجکاو بود، برای مدتی طولانی نگاهش را معطوف به مذاهب کرد. این از مهمترین موضوعات دوران کاری او بهعنوان یک گزارشگر بزرگ است. اسلام، مسیحیت، مذهب قبطیها و هندوها و الخ، عطار میان جهانِ ایمان و تعصب را پیمود و «رابطهی حرفهای صمیمانهای را با خدا» حفظ کرد. مذهب برای او بهانهای بود برای «دیدن این جوامع.» او ۳۰ سال از عمرش را صرف این کار کرد.
بعد از بیش از ۵۵ سال عکاسی، چه چیزی باقی میماند؟
این عکاس پس از ۷۴ سال دیگر آن ریش پرپشت جوانیاش را ندارد. بیماری و خستگی مفرط گاهی او را مجبور میکرد فیلمبرداری را متوقف کند. اما به هر حال، او نه شوخطبعیاش را از دست داد و نه بدجنسیاش را. عکاسی او نیز همین ویژگی طعنهآمیز را دارد. ما به بیمعنایی برخی صحنهها میخندیدیم: آن مجاهد با یک کلاشنیکف در دستش که در کنار یک جاده در افغانستان روی تختی دوطبقه نشسته، یا آن مکزیکی میان صحرا که همچون اسطوره اطلس که جهان را به دوش میکشد، میزی را روی دوشش حمل میکند. از عکسهای مورد علاقهی عباس عطار.
کامی پاکدل طی چند روز مصاحبه با عباس عطار موفق شده پرترهای بسیار تأثیرگذار از یکی از بزرگان عکاسی و میراثش باقی نهد. عطار از همصحبتش در این فیلم میپرسد: «با نزدیک شدن به پایان عمرم، کمکم دارم به انتهای عمرم بهعنوان یک عکاس نزدیک میشوم. بعد از ۵۵ سال عکاسی، چه چیزی باقی میماند؟» او در اینجا به چیز بزرگی شهادت میدهد. عطار هیچ گاه موفق نشد نتیجهی نهایی این فیلم را ببیند. او در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ از دنیا رفت، یک هفته پس از پایان فیلمبرداری. پایانی برای یک چشم جهاننما.
تیزر فیلم Abbas by Abbas به کارگردانی کامی پاکدل:
ABBAS by Abbas / Teaser from Bellota Films on Vimeo.
برای دیدن آثار بیشتری از عباس عطار و آشنایی بیشتر با او به وبسایت عباس عطار مراجعه کنید.
پینوشت:
عکسهای این مقاله بهانتخاب مترجم هستند. منبع زیرنویس اکثر عکسها از آژانس عکس مگنوم است.