skip to Main Content
در مورد دست‌های مشت‌کرده هیچکس و مهدیار آقاجانی
جامعه فرهنگ یادداشت روز

در مورد دست‌های مشت‌کرده هیچکس و مهدیار آقاجانی

هواداران هیچکس (سروش لشکری) سال‌هاست منتظر انتشار آلبوم جدید او «مجاز» هستند، اما او به تازگی برخلاف وسواسی که موجب تاخیر چندساله در انتشار آلبومش شده، تک‌آهنگی ضربتی‌ منتشر کرد که به احتمال زیاد از فاصله‌ ساخت تا انتشار آن تنها در حدود سه هفته طول کشیده است؛ یعنی از اواخر آبان ۹۸ تا ۲۰ آذر.

آخرین تک‌آهنگ زوج آشنای هیپ‌هاپ فارسی، هیچکس و مهدیار آقاجانی، نه فقط به صرف محتوا و موضوع، که از حیث «تکنیک‌های موسیقی» و «کیفیت» هم بحث‌ساز شد. این تک‌آهنگ از نظر تکنیک با دیگر کارهای این دو تفاوت بسیاری دارد؛ «دستاشو مشت کرده» ریتم و بیت ندارد و بیشتر به دکلمه‌ای می‌ماند که بر زمینه موسیقی‌ای اندوه‌بار سوار شده. همین ویژگی خیلی‌ها را شاکی کرد. حال اگر اهمیت محتوایی و معیار سنجش آن با وقایع زمانش را در نظر نگیریم، آیا این آهنگ را اصلا باید در زمینه موسیقی هیپ‌هاپ داوری کرد؟

من هنوز رویایی دارم

«دستاشو مشت کرده» بیش از هرچیز سنت spoken words یا «اجرای شعر» را به یاد می‌آورد. شعرخوانی یا خواندن شعر در ملا عام البته قدمتی طولانی در فرهنگ‌های متفاوت دارد. در ایران هم علاوه بر سنت‌ شعرخوانی در مناطق عرب‌نشین، شب‌های شعرخوانی اعتراضی گوته از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

اما پیوند شعرخوانی با مبارزات سیاسی به طور خاص در قرن بیستم به یکی از مهم‌ترین شیوه‌های بیان اعتراض‌آمیز به تبعیض‌های اجتماعی و سیاسی بدل شد؛ به انتقاد تند و صریح به سیاست‌های مسلط و تحریک و ترغیب گروه‌های اجتماعی تحت انقیاد و فشار.

سیاهان آمریکا و آفریقا در مبارزه با فراموشی، قصه‌های ستم خود را به شعر می‌آوردند و با اجراهای پرشور طیف وسیعی از مردم را در جهت مبارزه با تبعیض‌های موجود برمی‌انگیختند. از معروف‌ترین اجراهای شعر، سخنان قدرت‌مند مارتین لوتر کینگ در ۱۹۶۳ است که به عنوان «من رویایی دارم» شهرت گرفت. لوتر کینگ به جای یک سخنرانی معمولی، متنی ادبی برانگیزاننده‌ای بین نثر و شعر خواند که به یکی از ماندگارترین کلام‌های مبارزاتی بدل شد.

او گفت:

«من امروز رویایی دارم

رویای من اینست که سرانجام روزی دره‌ها بالا خواهند آمد و تپه‌ها و کوه‌ها پایین خواهند رفت، ناهمواری‌ها هموار خواهند شد و ناراستی‌ها راست؛ جلال خداوند آشکار خواهد شد و همه ابنای بشر با هم به تماشای آن خواهند نشست.

همچنین بخوانید:  جلوگیری از کاندیداتوری نابینایان نقض اصل تساوی انسان‌ها

این امید ماست. این باوری است که با خود به جنوب می‌برم. با این باور ما خواهیم توانست از کوه‌های ناامیدی سنگ امید بتراشیم. با این باور خواهیم توانست هیاهوی ناسازگاری کشورمان را به همنوایی زیبایی از برادری بدل کنیم. با این باور خواهیم توانست با هم کار کنیم، با هم دعا کنیم، با هم مبارزه کنیم، با هم به زندان رویم، با هم از آزادی دفاع کنیم، مطمئن از اینکه سرانجام روز آزادی‌مان فراخواهد رسید…» (۱)

شعرخوانی اعتراضی در ادامه الهام‌بخش جنبش‌های اعتراضی و گروه‌های دیگر از جمله زنان شد (۲). رفیف زیاده شاعر فلسطینی در اجرای «ما زندگی درس می‌دهیم» سرگذشت رنج سرزمینش را با اجرای شعر قدرتمندی به شعر می‌خواند.

 

«او از من پرسید: خانم زیاده، فکر نمی‌کنید اگر به کودکانتان انقدر نفرت یاد ندهید همه چیز درست می‌شود؟

مکث.

در خودم دنبال قدرتی می‌گردم که صبور نگهم دارد،

اما صبر آن چیزی نیست که وقتی بمب‌ها بر غزه فرو می‌ریزند بر زبانم جاری می‌شود.

صبر از من گریخته است.

مکث.

ما زندگی درس می‌دهیم آقا،

ما فلسطینی‌ها از همان زمانی که آخرین آسمان‌های غزه را اشغال کردند زندگی درس می‌دهیم.

…»

 

برخی اجراهای شعری مانند آثار هنرمند انگلیسی کیت‌ تمپست با موسیقی پس‌زمینه اجرا می‌شوند:

«اروپا از دست رفته

آمریکا از دست رفته،

لندن هم.

اما ما هنوز سرخوشیم از پیروزی.

همه‌ی این قانون‌های بی‌معنی.

از تاریخ یاد نگرفتیم.

آرام راه می‌روم و متوجه‌ می‌شوم، لیاقت‌ ما همین است

خطاهای گذشته‌‌مان سربرآورده‌اند

با همه‌ی تلاشی که کردیم تا ردشان را پاک کنیم

همین زبان من، این هم آلوده است

با هرآنچه غارت کردیم تا این زبان [انگلیسی] را جایگزینش کنیم.

ساکتم.

بارقه‌های شورش را حس می‌کنم.

اما شورش‌ها ناچیزند،

سیستم‌ها عظیم.

ماشین‌ها در ترافیک جلو می‌روند و ثابت می‌کنند که هیچ‌کاری نمی‌توان کرد…»

اسپوکن وردز گاهی حالت تئاتری پیدا می‌کند و توسط دو یا چند نفر اجرا می‌شود، یا گاه در slam poetry یا dub poetry، چیزی شبیه رپ‌بتل اما با تمرکز بر شعر و اجرای آن، در رقابت‌های خیابانی یا رسمی‌تر اجرا می‌شود.

در هر حالت، در این سنت شعرخوانی، قدرتِ یک اجرا در ادای رسا و نیرومند کلمات، تاثیرگذاری شعر، و توانایی اجراگر در انتقال معنا و احساس آن است.

بدین‌ترتیب اسپوکن وردز بیش از اینکه با پرسش «آیا این یک اثر هنری است؟» قابل بحث باشد، در زمینه اینکه چه می‌گوید و چه می‌کند مورد بحث قرار می‌گیرد. اسپوکن وردز می‌خواهد کاری کند، می‌خواهد چیزی را شدت دهد،‌ نهیب بزند و به یاد بیاورد. کاری که به نظر می‌رسد بیش از هر چیز دیگر مدنظر و خواست هیچکس و مهدیار در تک‌آهنگ «دست‌هاش رو مشت کرده» بوده است. خشم و اندوه جاری در آهنگ نیازی به شرح و یادآوری ندارد. «دستاشو مشت کرده» خود شاهد و مرثیه‌ای‌ست علیه روند طبیعی‌ای که ممکن است رنج‌ جمعی آبان‌ نود و هشت را به فراموشی بسپارد. هیچکس با همان زهری که مشخصه کلامش است، صریح‌تر از همیشه هم از ظلم ظالم می‌گوید و هم از درد و داد مردم، و میان این دو بی‌تعارف مرز روشنی می‌کشد.

همچنین بخوانید:  برگزاری کارگاه بررسی سرمایه‌های اجتماعی زنان در دوره قاجار

اما این روایت شعری علاوه بر جامعیت و برندگی کلامش یک ویژگی دیگر مهم دارد که به آن کارکردی بیش از یک «اثر» می‌دهد؛ و آن زاویه «شاهد» وضعیت است. هیچکس نه درباره -یا از زبان- خود، که در تمام شعر درمورد کسی دیگر حرف می‌زند. از «او» می‌گوید. هیچکس دانای کلی‌ست که هم شاهد یک سرگذشت است و هم حاضر در صحنه زندگی او. این «او» اما یک انسان خاص نیست. نه زن است و نه مرد، نه تهرانی است و نه شهرستانی، نه دین‌دار است و نه بی‌دین، همه است و هیچ‌کدام نیست. «او» ملتی است. ملتی که داد می‌زند و از یاد نمی‌برد. ملتی در میانه‌ی قصه‌ای خونبار، به تاراج رفته‌، کشته‌ شده‌، که جز شرف و انسانیتش چیزی ندارد، و فریاد می‌زند «ما همه با هم‌ هستیم».

هیچکس داستانی را می‌‌گوید که متعلق به یک «همه» است. او توانسته در زمانی از هم‌گسیخته و متلاشی، این «همه»‌ی متکثر را کنار هم بیاورد و از «او» یک «ما» بسازد.

شاعرانگی این شعر کم است، تقریبا تمثیل و استعاره ندارد. به همین‌دلیل قابل تحریف نیست، مسامحه‌پذیر نیست و خطوط روشنی می‌کشد. جسارت و توانایی هیچکس در یکی‌کردن «داد» مردم، «دستاشو مشت کرده» را از یک تک‌آهنگ یا شعرخوانی معمولی، نه تنها به مرثیه‌ای زنده و مستند، که به متنی عمومی و پیوند‌‌ دهنده بدل کرده است.

 

پی‌نوشت:

۱. ترجمه سخنرانی از اینجا برداشته شده.

۲. پنج نمونه اسپوکن وردز از زنان عرب را اینجا ببینید.

 

4 نظر
  1. بنظر من هیچکس بر خلاف بقیه خیلی مستند و واقعیه.دستهاشو مشت کرده جز کارایی بود که فوق العاده احساسی و محتوا محور بود و مهدیار هم ثابت کرد علاوه بر ساخت ضرب های نو و خلاقانه از لحاظ انتقال احساس مهارت داره که بخاطر ساخت موسیقی فیلم این تجربه رو به مهارت تبدیل کرده

  2. دستاشو مشت کرده در ادامه روند و بینش جدیدی به هیپ هاپِ که با اشتباه خوب شروع شد و در ادامه با البوم خط سوم پلاک،نگار سورنا،رند فرشاد جای پاشو محکم کرد.در این جنبش رایم،فلو،قافیه و وزن جای خودشو به محتوا ،مفهوم و هدف میده،از نظر بیت هم نوع بیت با اولد اسکول و نیو اسکول فرق داره.پیچیدگی و استعاره و نماد جای خودشو به حرفای ساده و مسقیم میده.یکی از امتیازات رپر نسبت به هنرمندای دیگه اینه که می تونه درباره همه مسائل،بدون محدودیت و مرز حرف بزنه،پس درست نیست که حرف و هدفش رو با محدودیت های دستو پا گیر تکنیکی مواجهه کنه. مخاطب هم در زمان حال با پنج سال پیش یا ده سال پیش خیلی تفاوت کرده.در نتیجه باید به این پوست اندازی عادت کنیم.

پاسخ دادن به عادل لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗