skip to Main Content
کاسبان مهاجرات
جامعه زیراسلایدر

کاسبان مهاجرات

در روزهایی که میل به مهاجرت از ایران مدام رو به رشد است، گرفتن پناهندگی از کشورهای مختلف جهان تبدیل به یک صنعت شده است. این گزارش توضیح می‌دهد که این صنعت در ایران چگونه کار می‌کند.

مهاجرت از ایران در روزهای گذشته بار دیگر خبرساز شده است. معاون علمی و فناوری رئیس جمهور  می‌گوید: در سال‌های گذشته شاهد خروج نخبگان از کشور بودیم که در ۵ سال مهاجرت نخبگان کاهش یافته است. اگر چه نگاهی به شکل‌گیری کسب‌وکارهای پرسود حرف دیگری می‌زند. نخبگان و روزنامه‌نگاران می‌روند و دیگران هم با استفاده از وضعیت آن‌ها با سناریوهایی مشابه عزم رفتن از سرزمین مادری می‌کنند.

دو نفر سپیدپوش سرش را زیر آب کردند. در آن لحظه خاص، در آن زمان گریزپای هیچکس نمی‌دانست چه بر سرش گذشته. یاد نخستین ایمیلی افتاد که به یک موسسه پناهندگی فرستاد و نوشت:«من دیگر طاقت ماندن در کشورم را ندارم. چکار باید بکنم؟ پول زیادی هم ندارم.» به سرعت پاسخ ایملیش آمد و او ساعت های طولانی با موجودی ناشناس و مجازی شروع به چت کرد. دست آخر در همان مکالمه، آب پاکی روی دستش ریخته شد:« اگر هیچ کدام از شرایط پناهندگی را ندارید، دین‌تان را عوض کنید.» حالا در این لحظه عجیب که نفسش در سینه حبس شده، به دو سال گذشته فکر می‌کند. چقدر با خودش کلنجار رفت، معلوم نیست. چقدر در خیابان‌های تهران راه رفت و آهنگ «جبر جغرافیایی» نامجو را  گوش کرد، معلوم نیست. حتی اشک‌هایش را کسی ندید. تلاشی چه طاقت فرسا و غریبانه. چند بار سرش کلاه رفت، خدا می‌داند. چقدر پول به جیب این و آن ریخت، خدا می‌داند. حالا در این لحظه از خودش زیر آب رود مقدس می‌پرسد: آیا همه گناهانم بخشیده می‌شود؟ آیا آینده از آن من می‌شود؟ سرش را از زیر آب بیرون آوردند. باقی سوالاتش زیر آب ماند. عده‌ای کنار رود راین ایستاده بودند و برایش هورا می‌کشیدند. پرده در افتاد. آیا مسیح اقامتش را تضمین می‌کرد؟ نمی‌دانست اما این را خوب می‌دانست که دیگر برای همیشه عطر گل‌های محمدی خانه مادربزرگش بر او حرام شده است.

بر اساس معاهده ژنو، پناهنده به شخصی گفته می‌شود که دچار ترس موجه از آزار و شکنجه و حتی مرگ به دلیل نژاد، مذهب، ملیت، عضویت در گروه‌های اجتماعی مشخص، عقاید سیاسی و یا حتی جنگ باشد و پس از خروج از کشور خود، قادر به بازگشت به آن‌جا نیست. جنسیت و گرایش جنسی هم این روزها جای خود را در قوانین پناهندگی برخی از کشورها چون سوئد باز کرده‌اند. اما طیفی در ایران هستند ناشناخته که نامشان در هیچ معاهده‌ای نیست. آن‌ها ناامیدان، تحریم‌شدگان، ترسندگان از آینده نامعلوم، جویندگان آزادی بیان، بی‌دینان، خستگان، سرخوردگان اجتماعی و شماری دیگر با صفاتی مشابه هستند که تهدید جانی نمی‌شوند اما روحشان در خطر مرگ است و توان ماندن در سرزمین مادری خود را ندارند. فرصت‌طلبان اما آن‌ها را خوب می‌شناسند. آن‌ها بیش از معاهده‌نویس‌های بین‌المللی آمار زیاد این افراد را تخمین زده‌اند و می‌دانند تا چندین سال آینده با پرونده درست کردن برای آن‌ها می‌توانند نانشان را در روغن بزنند.

حسین عبده‌، اقتصاددان و مشاور وزیر راه و شهرسازی در سال ۹۶،  از آمار ۱/۵ میلیون ایرانی خبر می‌دهد که در صف مهاجرت به کانادا و استرالیا قرار دارند.۱/۵ میلیون نفر تقریبا معادل ۲ درصد جمعیت کل ایران و ۴ درصد جمعیت جوان زیر ۳۰ سال است. یعنی از هر ۱۰۰ جوان ایرانی ۴ نفر در صف مهاجرت به کانادا و استرالیا ایستاده و پرونده باز مهاجرت به این دو کشور دارند. براساس آمارهای ارائه شده در یوروستات، موسسه آمار اروپا در سال ۲۰۱۷، با درخواست پناهندگی قریب ۵۶۲ هزار نفر در کشورهای اروپایی موافقت شده است که سوریه، افغانستان، عراق و ایران بالاترین درصد پذیرش شدگان بودند. در مرکز پژوهش‌های مجلس هم آمده است، سالانه ۱۸۰ هزار تحصیل کرده ایرانی مهاجرت می‌کنند.

اگر همه این آمارها را کناری گذاشته و اساس را بر مشاهدات روزمره بگذاریم. در همین دورهمی‌های خانوادگی و دوستانه می‌بینیم که این روزها چقدر بحث مهاجرت جدی است. «بسیاری از دانشجویانم می‌پرسند چطور می‌شود از ایران رفت؟ آن‌ها از هر راهی شده می‌خواهند از ایران بروند.» بهشید ارفع نیا، وکیل بین‌المللی مهاجرت به ما می‌گوید. پس عجیب نیست که ما هر روز در شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغات مهاجرت را می‌بینیم. موسسه‌های مهاجرت، وکلای مهاجرت، افرادی که به صورت غیرقانونی مرزها را دور می‌زنند و افراد یا گروه‌هایی که ما نامشان را می‌گذاریم؛ پناهندگی بگیرها همه جا دور و بر ما می‌پلکند.

همچنین بخوانید:  نگاهی به یک مرگ مشکوک

سناریوسازان با کت جادویی

شماره به راحتی با چند جستجوی ساده در گوگل به دست می‌آید. پناهندگی بگیرها سناریوهای آماده‌ای برای پناهجوها دارند. با یکی از آن‌ها وارد گفت و گو شدیم. به این بهانه که قصد خارج شدن از ایران را داریم، اما برای پناهنده سیاسی‌شدن مدارک کافی نداریم. از او پرسیدیم: آیا شما در این زمینه می‌توانید کمک کنید؟ او هم برایمان کم نگذاشت و لاتی پاسخمان را داد:«بله حتما برای شما همه کار انجام می‌دهیم. اگر کارت خبرنگاری هم نداشته باشید، ما آن را از باشگاه خبرنگاران جوان برای شما جور می‌کنیم. حکم احضاریه، حکم دادگاه و هر مدرک دیگری که لازم باشد، تهیه می‌شود. حالا اگر نمونه مقاله هم داشته باشید خوبه. ولی ما سناریو کامل به شما می‌دهیم. کیس راه هم می‌دهیم.» او در آخر مکالمه برای اینکه راحت‌تر تصمیم بگیریم و گیج نشویم، مژده می‌دهد:«ما بسته کاملی را برای کسانی که می‌خواهند پناهجو شوند قیمت‌ها تهیه کردیم که برای شما می‌فرستیم، تصمیم گرفتید، تماس بگیرید.» این پکیجی است که برای ما فرستاده شد:

پکیج ۱: سناریو کامل، خلاصه کیس، کیس راه، سوالات کامل، با یک مدرک: ۱۰۰۰ دلار

پکیج۲:سناریو کامل، خلاصه کیس، کیس راه، سوالات کامل با دو مدرک ۱۳۰۰ دلار

پکیج۳: سناریو کامل، خلاصه کیس، کیس راه، سوالات کامل با سه مدرک ۱۵۰۰ دلار

پکیج ۴:سناریو کامل، خلاصه کیس، کیس راه، سوالات کامل، با پنج مدرک ۱۸۰۰ دلار

پکیج ۵: سناریو کامل، خلاصه کیس، کیس راه، سوالات کامل، فول مدرک، این کیس مخصوص وکلا، پزشکان، روزنامه نگاران و خبرنگاران است۲۰۰۰ دلار

پکیج ۶:این پکیج فقط مدارک است. احضاریه، جلب، دادنامه، حکم دادگاه، نامه وثیقه گذار ۸۵۰ دلار

در این بسته پیشنهادی آمده، قوی‌ترین کیس، کیسی است که امنیت جانی ندارد. ما برای این کیس هم مدارک اصلی و لازم را خواهیم داد. قسمتی هم در این بسته برای افرادی هست که کیس را از این موسسه دریافت نکرده‌اند و نمره منفی دارند:

احضاریه دادگاه:۲۰۰ دلار

نامه سندگذار:۱۵۰ دلار

حکم جلب ها:۱۵۰ دلار

حکم دادگاه:۴۵۰ دلار

پلمپ:۱۰۰ دلار

نامه اخراجی محل کار یا دانشگاه:۲۰۰ دلار

هزینه پست جهت ارسال مدارک:۳۵ دلار

پناهندگی‌بگیرها معمولا روال کارشان را اینگونه شرح می‌دهند: «ما ابتدا با شما مصاحبه می‌کنیم. بعد سناریو شما را می‌نویسیم و بعد همکارانمان ما، شما را تا لحظه مصاحبه با اداره مهاجرت آماده می‌کنند. پرداخت اول پیش از هر اقدامی است چون باید هزینه وکیل بدهیم. آخرین بخش پول را هم بعد از مصاحبه اصلی دریافت می‌کنیم.»

میانگین سناریوسازی و خدماتی که این شرکت‌ها می‌دهند؛ از حدود ۵ میلیون تومان شروع شده و تا حدود ۵۰ میلیون تومان هم می‌رسد که با بالا و پایین شدن ارز تغییرات فاحشی می‌کند. اغلب این شرکت‌ها و افراد هزینه‌ها را به صورت ارزی و از مبلغ پایه ۲۰۰۰ دلار تا ۱۵ هزار دلار اعلام می‌کنند. مشاوره در این شرکت‌ها معمولا ساعتی و از ساعتی ۱۲۰ هزار تومان تا ۱۸۰ هزار تومان شروع می‌شود.

شرکت‌ها به ندرت افراد را پس از مشاوره رد می‌کنند و همه را به بهانه‌هایی واجد شرایط می‌دانند تا بتوانند از آن‌ها پول بگیرند اما در بیشتر موارد پس از چند ماه آن‌ها را با دادن اطلاعات متنوع و پیچیده قانع می‌کنند که امکان انجام کارشان وجود نداشته است.

بخش مطبوعاتی اداره سراسری مهاجران و آوارگان آلمان BAMF  پیشتر در گزارشی به دویچه وله گفته است: «حدود ۱۱ هزار درخواست پناهندگی ایرانیان در سال گذشته میلادی بررسی شده است. از این‌ها حدود  ۷ هزار نفر پاسخ مثبت گرفته‌اند و بسیاری هم فرجام داده یا به دادگاه‌ها رجوع کرده‌اند که حکم‌شان هنوز معلوم نیست.»

برخی می‌گویند به تازگی سناریوهای جعلی دستشان رو شده و محدودیت‌ها بیشتر شده است. بخش مطبوعاتی اداره سراسری مهاجران و آوارگان آلمان BAMF  تاکید می‌کند:«حدود یک هزار آواره که خود را ایرانی معرفی کرده‌اند در سال گذشته میلادی یا در مرزها اجازه ورود به آلمان را نیافته و بازگردانده و یا از کشور اخراج شده‌اند. از سوی دیگر در همین بازه زمانی، بیش از سه هزار ایرانی به علت دگرکیشی به عنوان پناهنده در آلمان به رسمیت شناخته شده‌اند. هم‌زمان ۱۵۷۸ نفر به خواست خود و با دریافت کمک مالی از دولت آلمان به ایران بازگشته‌اند.»

همچنین بخوانید:  زنان ترنس اوکراینی؛ اسیر جنگ‌های تودرتو

البته سرنوشت پناهجوها هر چه شود، چندان فرقی به حال کاسبان این راه نمی‌کند. آن‌ها در هر حالتی برنده‌اند و پولی به جیب زده‌اند.

این نوع کسب و کار چون به صورت غیرقانونی است، حاشیه امن هم دارد. اگر آن‌ها که بیشتر هم به صورت مجازی فعالیت می‌کنند، پول پناهجو را بالا بکشند بدون اینکه اقامتش را به نتیجه برسانند، در کدام دادگاه محاکمه می‌شوند؟ اگر یک روز سناریوسازها دلشان خواست پایان کار پناهجو را در همان مرحله دوم و سوم پایان بدهند در حالی که پناهجو مثلا در ترکیه است و پولش تمام شده، آیا راهی برای اعتراض هست؟ چه فرصتی بهتر از این تا سودجویان از استیصال مردم بهره ببرند و کت‌های جادویی بسیار برای خودشان بدوزند. تضمین کننده بهترین سناریوها در یک کلام پول است.

تجارت عظیم میلیاردی و ماتم عظیم راحیل 

اگر چه از میزان درآمد این تجارت اطلاعات دقیقی نمی‌توان ارائه داد اما بررسی‌های ما نشان می‌دهد؛ دست‌کم ۳۰ شرکت یا موسسه حقوقی فعال در زمینه مهاجرت ایرانی‌ها به سایر کشورها مشغول فعالیت هستند.این موسسات روز به روز گسترده‌تر و زیر شاخه‌هایشان در بیشتر مراکز استان‌ها و شهرها فعالتر می‌شود.

هاشم امینی که مدت ها در زمینه مهاجرت تحقیق کرده می‌گوید:«برخی از شرکت‌ها و موسسات مهاجرت در داخل ایران کار می‌کنند، اما آنها معمولا کارگزار شرکت‌ها و وکلای ایرانی مستقر در خارج از کشور هستند. ترکیه، آمریکا و کانادا در صدر فهرست این کشورها قرار دارند.»

او سرایت این کسب و کار جدید به  اغلب شرکت‌های ساختمانی در ترکیه و پرتغال را نشانه‌ای از میزان بالای درآمد این کسب و کار می‌داند:«چند سالی است که شرکت‌های ساختمانی هم مدعی ارائه خدمات مهاجرت شده‌اند. آن‌ها در تبلیغات خود معمولا یک موسسه حقوقی و وکالت مهاجرت را همکار خود معرفی کرده و مهاجران را ترغیب به خرید مسکن در دیگر کشورها می‌کنند و معلوم نیست چقدر رویاهایی که می‌سازند به واقعیت بدل می‌شود.»

در این میان، ما حتی چشم روی تجارت سمینارهای توجیهی برخی شرکت‌ها که معمولا بین ۳۰ تا ۵۰ تومان دریافت می‌کنند، می بندیم. مسئله اصلی این است که این نوع فعالیت چنان عمومیت یافته که حتی در سایت‌های خبری داخلی مانند تابناک هم سال‌هاست که تبلیغات آن‌ها منتشر می‌شود.

به نظر می‌رسد یکی از سردمداران این شبکه‌های تبلیغاتی مهاجرت شبکه جم است، هولدینگی که توانسته چندین شبکه ماهواره ای را با این درآمد پیش ببرد. امینی بر این باور است که این شبکه از ابتدا بخش اقتصادی خود را حول شرکت‌های فعال خودش شکل داده و برای داشتن امکان تبلیغاتی شبکه سرگرمی را تشکیل داده است. شرکت Visa24 و Viza4U  برای مدت‌های طولانی از این شبکه‌ها تبلیغ شده و دفاتر آنها برای تبلیغات و سایر خدمات در تهران فعال هستند. تعدادی از این وکلا در آمریکا و کانادا مدعی هستند که بیش از ۲۰ سال در این زمینه فعالیت موفق دارند.

امروز این کسب و کار چنان پر سود شده که برخی آژانس های گردشگری هم وسوسه شدند به آن ورود پیدا کنند. رونق این تجارت در سایر شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های تلگرامی که دیگر امری بدیهی است. تجارتی که تا ناامیدان، فقیران، ترسندگان از آینده نامعلوم، جویندگان آزادی بیان، بی‌دینان، خستگان، سرخوردگان اجتماعی هستند، پایدار می‌ماند و هیچ کس صدایی را نمی‌شوند که از دور می‌آید؛ آوازی که در رامه شنیده می‌شود، گریه و زاری و ماتم عظیم که راحیل برای فرزندان خود گریه می‌کرد و تسلی نمی پذیرفت زیرا که آن‌ها دیگر در وطن خود نبودند یا اگر بودند روحشان مرده بود.۱

  1. برگرفته از انجیل متی
This Post Has One Comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗