skip to Main Content
خندیدن به خلاء
چراغ برق

خندیدن به خلاء

آلبوم «برآمدن تایتانیک» | ویس بلاد | ۲۰۱۹ | ناشر: ساب‌پاپ

«برآمدن تایتانیک» در اتفاق ‌نظری بین منتقدان و مخاطبان موسیقی یکی از بهترین آلبوم‌های سال ۲۰۱۹ به حساب می‌آید. آلبومی که از قضا از خط جریان‌های روز موسیقی و دنبال‌کنندگان جدی‌اش که این روزها بیشتر به موسیقی الکترونیک و هیپ‌هاپ اقبال نشان می‌دهند فاصله دارد و به سادگی یک آلبوم پاپ است، آن هم یک پاپ ملودرام. این چهارمین آلبوم ناتالی مرینگِ خواننده‌ و ترانه‌نویس یا همان Wyes Blood است (اسمی گرفته‌شده از رمان فلانری اوکانر) و اولین آلبومی‌ست که با ناشر معروف موسیقی Sub Pop بیرون داده. جلد آلبوم که ناتالی را در اتاقی زیرآب‌رفته نشان می‌دهد و اسم آن که اشاره به کشتی تایتانیک دارد، تا حدی به ما نشان می‌دهد که قرار است وارد چه جهانی شویم و ناتالی با صدای مسحورکننده‌اش از همان آهنگ اول «خیلی چیزها قرار است عوض شود» دست شما را می‌گیرد و مرثیه‌خوان به زیر آب می‌کشدتان. آلبوم در فضاسازی سینمایی‌‌اش گویی با لنزی پانورامیک ترکیبی از صداهای سایکدلیک، امبینت، فولک و دریم پاپ را با زیبایی‌شناسی‌ای نوستالژیک در هم می‌آمیزد. ترکیب سازها و ترانه‌های آلبوم تا حد زیادی یادآور موسیقی‌های فولک پاپ و چمبر پاپ دهه‌ی شصت و هفتاد میلادی‌ست و ردی از تجربه‌‌گرایی کارهای اولیه‌ی کیت بوش یا بیورک را هم در خود دارد، اگرچه بدون شک می‌شود در آن با هنرمندان ایندی ‌هم‌عصرش مثل Beach House هم نزدیکی‌هایی پیدا کرد.
گوش دادن به آلبوم نه چالش‌برانگیز است و نه حتی غافلگیر‌کننده (مگر از این بابت که هنوز هم آلبوم‌های پاپ خوب پیدا می‌شوند). آهنگ‌ها بلافاصله حسی آشنا در وجودتان بیدار می‌کند، انگار که ملودی‌هایش از قبل جایی در ناخودآگاه‌تان غرق و ته‌نشین شده بودند و حالا این آلبوم لاروبی‌شان می‌کند، عجیب نیست که اسمش برآمدن تایتانیک است. با این‌حال نمی‌شود گفت که آلبوم هیچ بداعتی ندارد، درست است که صدایش یادآور خیلی از سبک‌ها و هنرمندان دیگر است، اما هیچ‌‌کدامشان دقیقا صدای این آلبوم را نمی‌دهند. در چشم‌انداز جهانی‌شده‌ی موسیقی در سال ۲۰۱۹ که به‌نظر می‌رسد جایی نمانده باشد که پای موسیقی پاپ به آن نرسیده، خیلی‌ها سراغ سبک‌های قدیمی می‌روند و آرشیوهای گذشته را می‌کاوند، اما ناتالی غریزه‌ای بی‌نظیر در این کاوش دارد، چیزی که او را به یک نابغه بدل می‌کند، استعدادش در درهم‌آمیزی تاثیر‌گذاری‌های مختلف و شاید حتی نامتجانس و قرار دادنشان در چشم‌اندازی باشکوه و یکپارچه است.
ترانه‌های به‌نظر ساده‌ و خوش‌دل و رومانتیک ناتالی به مرور به غم و تردید می‌رسند و به موجی از بدبینی راه می‌دهند، می‌توان گفت آلبوم به سادگی جدا از زمانه و غرق در احساسات غمگین رومانتیک و گذشته‌گرایانه نیست، بلکه درواقع با لنزی احساس‌گرایانه و باروکی به مسائل روز نزدیک می‌شود. به بیان دیگر با آلبومی درباره‌ی مرگ موسیقی پاپ (یا شاید مرگ همه‌چیز) روبه‌روییم، آهنگ‌های عاشقانه‌ای برای آدم‌هایی که دیگر به عشق باور ندارند و موسیقی فیلمی برای فیلمی که وجود ندارد. ده آهنگ آلبوم، ده قصیده‌ی زیبا در رسای عدم قطعیت‌اند، و زیبایی موسیقیایی‌اش شاید نوعی به صلح رسیدن با این تردید‌ها و عدم قطعیت‌ها باشد، شبیه نگاه کردن به خلائی که آن بیرون هست و لبخند زدن به آن. خوشبینی‌اش شاید در این باشد که می‌پذیرد اوضاع خراب است اما به‌نظرش دلیلی ندارد از تلاش دست برداریم.

همچنین بخوانید:  پشت خطوط، مشغول مردنت بودی

آهنگ آندرومدا

اینجا می‌توانید آلبوم را در اسپاتیفای پیدا کنید.

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗