دوست داشتنیهایی که آسیب میبینند و آسیب میزنند
ورود گونههای جدید به یک زیستگاه، هم میتواند در داخل مرزهای جغرافیایی یک کشور و هم بین دو کشور یا دو قاره مختلف رخ دهد. در تمام این موارد، انتقال گونههای غیربومی به یک منطقه میتواند باعث آسیب به زیستبوم طبیعی و فعالیتهایی نظیر کشاورزی و دامپروری شود.
حدود دو دهه قبل در نخستین دورههای نمایشگاه بینالمللی محیط زیست، «انجمن حمایت از حیوانات» آکواریومی را در غرفه خود قرار داده بود که حاوی یک جفت ماهی «پیرانای قرمز» (بومی آمریکای جنوبی) بود و روی آکواریوم نوشته شده بود: «هشدار!» نگرانی این انجمن از آن بابت بود که این ماهی گوشتخوار و به شدت تهاجمی به عنوان ماهی آکواریومی وارد ایران شده است و اگر این هشدار جدی گرفته نشود، ممکن است این ماهی به تالابها و زیستگاههای طبیعی ایران راه پیدا کند. شاید آن زمان کمتر کسی چنین هشداری را جدی میگرفت و به غیر از سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان دیگری چندان اهمیتی به این موضوع نشان نداد.
اما حدود دو هفته قبل، اداره کل حفاظت محیط زیست استان گیلان اعلام کرد که یک ماهی پیرانا را از تالاب انزلی صید کرده است! معلوم نیست به غیر از این ماهی صید شده، چند پیرانای دیگر در این تالاب و سایر تالابهای شمال کشور وجود دارند؛ ماهیهایی که عمداً یا سهواً به زیستگاههای طبیعی راه پیدا کردهاند.
علاوه بر پیرانا، حمله دو میمون از گونه «رِزوس» (بومی جنوب شرق آسیا) در جنگلهای گیلان نیز در چند روز گذشته خبرساز شد. همچنین مشاهده لاکپشتهای گوش قرمز (بومی قاره امریکا) در تالابها و آبگیرهای بعضی نقاط کشور نیز از دیگر مشاهدات گونههای غیربومی رها شده در طبیعت ایران است.
حیوانات غیربومی چگونه به زیستگاههای جدید راه مییابند؟
تجارت غیرقانونی گونهها از طرفی و بیدقتی در نگهداری از حیوانات غیربومی، در کنار برخی اقدامات و باورهای نادرست در جامعه از مهمترین دلایل ورود گونههای غیربومی به زیستگاههای طبیعی هستند. برخی گونهها با هدف خرید فروش به عنوان حیوان خانگی و برخی دیگر با اهداف تجاری، همچون پرورش برای به دست آوردن گوشت، پوست، شاخ یا خز آنها از کشوری به کشور دیگر منتقل میشوند و این آغاز ماجراست.
شاید قدیمیترین جابهجاییهای گونههای وحشی زنده، مربوط به روم باستان باشد. گفته میشود که در آن دوران گونههایی همچون ببر و شیر برای مبارزه گلادیاتورها از طبیعت زندهگیری میشدند و به روم انتقال مییافتند. نزدیکترین زیستگاههای این گونهها نیز ایران بوده است. جنگلهای هیرکانی محل مناسبی برای زندهگیری ببر هیرکانی و دشتهای جنوب غرب فلات ایران نیز محل مناسبی برای زندهگیری شیر ایرانی بوده است. اما شاید مهمترین گونههای حیوانات وحشی که با اهداف مختلف به ایران وارد شدهاند، فیلها (برای سواره نظام و تشریفات) و پرندگان زینتی همچون طوطیها و مرغ مینا باشند. فیلها تا اواخر دوران قاجار در ایران وجود داشتند و از آنها فقط بنای «فیلخانه» در محلهی سنگلج باقی ماند. اما «طوطی طوق صورتی» و «شاه طوطی» و «مینا» پرندگانی بودند که خود را با اقلیم ایران تطبیق دادند و ماندگار شدند. در تهران، باغها و بوستانهایی که درختان قدیمی بلند دارند از نقاطی هستند که میتوان به راحتی این پرندگان را مشاهده کرد.
از دیگر مثالها برای گونههای غیربومی وارد شده به ایران، «راکون» است. راکونها بومی امریکای شمالی هستند و بعد از پخش انیمیشن «رامکال» در بسیاری از کشورها طرفداران زیادی پیدا کردند. اما در دوران شوروی سابق، مراکزی با هدف تولید و صادرات خز تاسیس شد که راکون پرورش میدادند. در همان دوران تعدادی راکون از این مراکز راه به بیرون یافتند. به دلیل آنکه راکونها از طیف گستردهای از مواد تغذیه میکنند (همهچیز خوارند) و قابلیت سازگاری بالایی با شرایط محیطی دارند، راکونهای راه یافته به جنگلهای طبیعی توانستند دوام آورند و زادآوری کنند. به نظر میرسد که این پستانداران از شمال غرب کشور به ایران وارد شدهاند و نخستین گزارش کارشناسی از مشاهده راکون در سال ۱۳۷۵ در منطقه تالش استان گیلان به ثبت رسید.
در کنار این گونهها، گزارشهایی از مشاهده برخی گونههای دیگر مانند سنجابها، میمونها، ماهیهای غیربومی و برخی پرندگان و خزندگان در زیستگاههایی گزارش شده که زیستگاههای اصلی آنها نیست. بسیاری از این گونهها بر اثر بیمبالاتی یا به عمد توسط خریداران این حیوانات در طبیعت رها شده است. برخی از مردم با انگیزه رهایی حیوان در اسارت، بدون مطالعه اقدام به آزادسازی این حیوانات در طبیعت میکنند. ماهیهای قرمز سفره هفتسین نمونه آشنای این قبیل رهاسازی هستند؛ رهاسازیهایی که میتوانند تبعات گستردهای برای زیستبوم میزبان داشته باشند.
چرا وجود گونههای غیربومی خطرناک است؟
گونههای بومی هر منطقه طی صدها هزار سال خود را با طبیعت، اقلیم و سایر گونههای یک منطقه تطابق دادهاند. این تطابق باعث شده تا زیستبوم یک منطقه از نظر پوشش گیاهی و جانوری به تعادل و پایداری برسد. مثلا جمعیت گیاهخواران یک منطقه و میزان غذایی که هر سال مصرف میکنند، در تعادل با پوشش گیاهی آن منطقه قرار گرفته است. همچنین جمعیت گوشتخواران نیز با توجه به میزان غذایی که احتیاج دارند و جمعیت گیاهخواران (که غذای گوشتخواران را تشکیل میدهند) به تعادل رسیده است. حالا تصور کنید، گیاهخواری جدید به این مجموعه متعادل اضافه شود که قادر است بیش از گیاهخواران بومی منطقه غذا بخورد و بیش از آنها نیز تولید مثل کند. ممکن است حضور این گیاهخوار جدید باعث شود تا گوشتخواران غذای بیشتری در دسترس داشته باشند اما از آن طرف، پوشش گیاهی منطقه قادر نیست به سرعت خود را با میزان مصرف این گیاهخوار تطابق دهد و در نتیجه پوشش گیاهی رفتهرفته فقیر میشود. این فقر پوشش گیاهی هم روی جمعیت گیاهخواران بومی و هم بر جمعیت گیاهخوار جدید تاثیر میگذارد و چون این میهمان ناخوانده، قادر است بیشتر غذا بخورد و تولید مثل کند، میتواند در رقابت با گیاهخواران جدید، پیروز میدان باشد. به این ترتیب ممکن است گیاهخواران بومی برای همیشه در آن منطقه منقرض شوند و از طرفی چون پوشش گیاهی نیز حسابی فقیر شده، جمعیت این گیاهخوار جدید نیز کاهش مییابد و این کاهش نیز به معنای کاهش جمعیت گوشتخواران است؛ چون دیگر غذای کافی وجود ندارد. به این ترتیب، یک گونه جدید (که در ادبیات بومشناسان به آن «گونه مهاجم» گفته میشود) هم جمعیت حیاتوحش را به شدت کاهش میدهد و هم روی پوشش گیاهی، فرسایش خاک و حتی منابع آب منطقه تاثیر منفی میگذارد!
ورود گونههای جدید به یک زیستگاه، هم میتواند در داخل مرزهای جغرافیایی یک کشور رخ دهد و هم میتواند بین دو کشور یا دو قاره مختلف رخ دهد. در تمام این موارد، انتقال گونههای غیربومی به یک منطقه هم میتواند باعث آسیب به زیستبوم طبیعی شود و هم باعث آسیب به فعالیتهایی نظیر کشاورزی و دامپروری شود.
امروزه قوانین متعددی درباره جابهجایی گونههای زنده در کشورهای مختلف وجود دارد. از طرفی کنوانسیونهای بینالمللی مختلفی سعی دارند تا از جابهجایی گونههای مختلف زنده جلوگیری کنند. مشهورترین آنها «کنوانسیون منع تجارت گونههای گیاهی و جانوری» با نام اختصاری «سایتیس» (CITES) است که گونههای زنده را در سه پیوست خود طبقهبندی میکند و برای جابهجایی جانوران ذکر شده در هر یک از این پیوستها ممنوعیت یا مقرراتی را در نظر گرفته است.
با حیوانات وحشی چه کنیم؟
پیش از هر چیز باید فرق بین حیوانات خانگی و حیوانات وحشی را بدانیم. فهرستهایی که اینترنت و شبکههای اجتماعی را میتوانید بیابید که حیوانات خانگی را معرفی کردهاند و اگر علاقه دارید از حیوان خانگی نگهداری کنید، حتما یکی از همین گونهها را انتخاب کنید. مهمتر از همه، پیش از انتخاب یک حیوان برای نگهداری، حتما درباره نحوه نگهداری، تغذیه، عادات و بیماریهای آن گونه و هزینههای مرتبط با نگهداری آن اطلاعات کاملی را کسب کنید. حیوانات «موجود زنده» هستند و تمام لحظههای زندگی آنها، لحظات جذاب و دوستداشتنی که در شبکههای اجتماعی میبینیم، نیست! آنها هم مانند انسان بیمار میشوند، پرخاشجو میشوند، نیاز به حرکت در فضای مناسب دارند، کنجکاو هستند و رفتارهایی طبیعی دارند که ممکن است از نظر ما انسانها، رفتار زشت یا غیرقابل تحملی باشد. باید پیشبینی تمام این مسایل را انجام دهید.
متاسفانه در سالهای اخیر خرید و فروش گونههای وحشی (اصلاحا اگزوتیک) رشد داشته است. پیش از هر چیز بدانید که اگرچه در ظاهر حیوانات اگزوتیک غذای مناسبی دریافت میکنند، در شرایط پایدارتری زندگی میکنند، چکاپهای دامپزشکی مرتب را از سر میگذرانند و ممکن است عمر طولانیتری نسبت به همنوعان خود در طبیعت داشته باشند، اما در هر صورت در شرایطی زندگی میکنند که شرایط طبیعی زندگی آنها نیست و از این بابت تحت فشار هستند. بدون تعارف، در حال آزار دیدن هستند! پس از خرید این گونهها اجتناب کنید.
اما اگر بدون آگاهی نسبت به خرید یا نگهداری یک گونه اگزوتیک اقدام کردهاید، پیش از هر چیز اطلاعات خود را درباره آن گونه افزایش دهید تا حیوان کمتر آزار ببیند. همچنین این را بدانید اگر حیوان مشمول مقررات سایتیس است، تا زمانی که اسناد و مدارک قانونی مورد قبول سایتیس را نداشته باشید، نمیتوانید حیوان را از مرزهای کشور خارج کنید و در داخل کشور نیز، مرتکب عمل خلاف قانون شدهاید. این اسناد و مدارک شامل مدارک انتقال حیوان به شما، محل تولد حیوان در شرایط اسارت، مدارک قانونی والدین حیوان و… است که اگر چنین مدارکی را در اختیار ندارید، در قریب به اتفاق موارد قادر نخواهید بود این مدارک را تکمیل کنید. (از چک لیست سایتیس به نشانی http://checklist.cites.org/ میتوانید اطلاعات مربوط به حیوان اگزوتیک را چک کنید.)
نگهداری حیوانات وحشی در شرایط اسارت نسبتا دشوار و پرهزینه است. به همین دلیل بسیاری از افراد پس از مدتی دیگر علاقهای به نگهداری از حیوان ندارند. بدترین راه خلاص شدن از مسئولیت نگهداری حیوان، رهاسازی آنها در طبیعت است! اگر قصد دارید دیگر از حیوانی نگهداری نکنید، یا آن را به اداره حفاظت محیط زیست شهرستان محل سکونت خود تحویل دهید، یا به باغوحش و محلهای نگهداری قانونی حیوانات منتقل کنید. در بسیاری موارد ممکن است این مراکز از تحویل گرفتن این حیوانات امتناع کنند، در چنین شرایطی، یا حیوان را به فردی مطمئن و علاقهمند به نگهداری تحویل دهید یا آنکه سعی کنید خودتان آن را تا پایان عمرش نگهداری کنید.
بعضی سازمانهای غیردولتی بینالمللی نیز برای برخی گونههای شدیدا در معرض خطر انقراض اقداماتی نظیر بازگرداندن حیوان به کشور و زیستگاه اصلیاش را انجام میدهند اما این اقدام تنها برای برخی گونههای خاص انجام میشود و از طرفی ممکن است انجام این خدمات برای کشور ما بسیار دشوار باشد.
پس پیش از آنکه با دیدن عکسها و ویدئوهای فضای مجازی از رفتار جالب یک حیوان، برای نگهداری آن در خانهتان اقدام کنید، درباره اقدام خود، عواقب آن برای حیوان مورد نظر و مسایل مختلف آن فکر کنید تا ناخواسته باعث آزار یک حیوان و آسیب به زیستبومهای طبیعی نشوید!
*باکس ۱
وحشی بودن یک حیوان، لزوماً به معنای درندهخویی و تهاجمی بودن آن نیست. منظور از «وحشی»، استقلال یک موجود زنده است که میتواند با قرار گرفتن در زیستگاه طبیعی، بدون نیاز به انسان به زندگی خود ادامه دهد. مثلاً هزاران گونه از پروانهها که هیچ ابزار تهاجمی ندارند اما در طبیعت زندگی میکنند جزء حیوانات وحشی هستند اما برخی سگهای گله که ممکن است با حمله به افراد ناشناس باعث جراحت و آسیب آنها شوند، جزء حیوانات اهلی محسوب میشوند.
*باکس ۲
در جانورشناسی، برای جلوگیری از اشتباه در شناسایی گونهها هر موجود زنده دارای یک اسم علمی (Scientific Name) است. (مثلاً «گرگ خاکستری» در زبان انگلیسی «Grey Wolf» نام دارد و نام علمی آن «Canis lupus» است.) برای آنکه نام جانوری را در فهرست سایتیس جستجو کنید، لازم است نام علمی آن حیوان را جستجو کنید. برای یافتن نام علمی، میتوانید از جستجوی نام انگلیسی یک حیوان در ویکیپدیا بهره ببرید یا از افراد متخصص کمک بگیرید.