از دستمزد بگو
اسفندماه که میشود رسانههای رسمی و غیررسمی پر میشوند از حرفهای مسئولین دولتی، نمایندگان بخش خصوصی و فعالان کارگری دربارهی دستمزدها، عیدی، سنوات و اینجور چیزها. ما مزدبگیران هم هر سال چشم میدوزیم به دهانها و تریبونهایی که یا خلاف منافع ما حرف میزنند و یا اگر سخنی در دفاع از حقوق ما میگویند در بهترین حالت فقط شنیده میشود و تأثیر عملیِ مثبتی بر وضعیت زندگی ما ندارد. اما در شرایطی که دولت و کارفرماهای بخش خصوصی مزد کارمان را نمیدهند یا اگر میدهند کم و ناکافی است، از ما مزدبگیران که کار میکنیم تا با مزدش یک زندگی باکیفیت داشته باشیم چه کاری برمیآید؟ این سوالی است که پاسخش را خیلیها دادهاند؛ از دانشگاهیان گرفته تا فعالان اجتماعی، روزنامهنگاران و خلاصه تمام کسانی که قلم و تریبونی دارند، به این سوال پاسخهای متنوعی دادهاند که حتی ذکر فهرستوار عناوینش هم از حوصله این یادداشت خارج است.
من برای شنیدن حرف تازه و به امید دستیابی به نتیجهی عملیِ بهتر از آنچه که قدرتمندان برای ما در نظر گرفتهاند، به سراغ همکارانم و دوستانم رفتم تا ببینم چه میشود کرد. چند روز پیش به یکی از همکارانم گفتم به نظرت با توجه به این تورم و گرانیها برای افزایش دستمزدمان باید چه کار کنیم؟ گفت ما به جای پیگیری افزایش دستمزد باید دنبال ارتقای شرایط قراردادمان باشیم که بتوانیم بیمه، سنوات، عیدی و اینجور چیزها را از کارفرمایمان طلب کنیم. با یکی دیگر از همکارانم صحبت کردم و پیشنهاد دادم با یک نامهی دستهجمعی به کارفرما خواهان افزایش حقوق شویم. او گفت باید بخواهیم طبق تورم دستمزدمان را زیاد کنند. در خلال این گفتوگوها با همکارانم متوجه شدم همهی ما خواهان تغییر در شرایط حقوق و قراردادمان هستیم، اما با هم دربارهاش حرفی نمیزنیم. فهمیدم بعضی از ما ناامید از هر تغییری و با ترس از بیکار شدن پیگیر ماجرا نمیشوند و بعضی هم امیدشان به خودشان است و کاری با بقیه ندارند؛ انگار با خودشان گفته باشند «وقتش که بشود خودم با مدیر صحبت میکنم تا حقوقم را زیاد کند».
سپس با دوستانم صحبت کردم تا بفهمم آنها در محل کارشان چه کار میکنند؟ یکی از رفقایم گفت اخیراً هر روز با همکارانش دربارهی ماجرا صحبت کرده ولی هیچ کار مشترک یا گروهیای دربارهی افزایش دستمزدهایشان نکردهاند و خودش به تنهایی از مدیرش پیگیر افزایش حقوق شده و دستآخر مدیرش پیشنهاد داده چیزی حدود ۵۰۰ هزار تومان به حقوقش اضافه کند، یعنی نهایتاً ۲۰ درصد که در مقایسه با تورم و گرانیها شبیه شوخی است.
بعد از این پرسوجوها احساس کردم صدای ما مزدبگیران نه تنها به گوش مسئولین و کارفرماها، بلکه به گوش همکارانمان که یک میز یا یک اتاق با ما فاصله دارند هم نمیرسد. ما باید دربارهی خیلی چیزهایی که مسئلهی مشترکمان هستند با هم حرف بزنیم: از حقوق و عیدی و سنوات گرفته تا بیمه و ساعت کار و تنبیه و تشویق و هر چیزی که در محیط کار با آن روبرو میشویم. کمترین دستاورد این گپزدنها، رسیدن به فهمی مشترک از وضعیتی است که با همکارانمان در آن شریک هستیم. با این فهم مشترک و فارغ از تصمیماتی که دولت یا نهادهای به اصطلاح کارگری میگیرند و معمولاً هم به نفع ما مزدبگیران نیستند، شاید بتوانیم راهی برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاعمان پیدا کنیم. ما باید با هم حرف بزنیم تا بتوانیم با هم کاری کنیم.