پاسخ به مقاله کلید خاموشی بحران حمید چیتچیان
حمید چیتچیان وزیر پیشین نیرو کلید حل بحران برق را گرانسازی آن میداند. این مقاله «کلید خاموشی بحران» در توییتر بسیار خوانده شد و برخی دوستان هم پیشنهادش را جدی و منطقی دانستند. اینها انگیزۀ من شد که درکم را از ماجرا در یادداشت کوتاهی بنویسم.
بحث آقای وزیر سابق نیرو را اگر در حدود آب و برق و گاز نگهداریم، حداقل این استدلالش منطقی به نظر میرسد: انرژی در ایران از بیشتر کشورها ارزانتر است و این باعث میشود صنعت انرژی نتواند خود را بازسازی کند و توسعه دهد و مصرفکنندۀ خانگی هم انگیزهای برای صرفهجویی ندارد. راهحل ایشان گرانکردنِ قیمت انرژی است یعنی از مردم پول بیشتر بگیرند. حالا چرا پیشنهاد ایشان را نمیتوانیم قبول کنیم؟ چون در دیدگاه ایشان و نیز اقتصاددانهای دستراستی که در کشور حاکماند است ارزانکردن کالاها و خدمات جایی ندارد، همیشه همه چیز را باید گران کرد. برای صرفهجویی در مصرف بنزین طرفدار گران کردنِ آناند. برای کنترل مصرفِ آب در کشاورزی قیمتگذاری بر آن را پیشنهاد میکنند. برای افزایش کیفیتِ آموزشِ عالی پولیکردن کاملِ تحصیل را پیشنهاد میکنند.
استدلالهایی را که در هر شرایط و با هر دروندادی نتیجه و برونداد ثابت دارد منطقاً نمیتوان جدی گرفت. اگر ایشان در یک مورد هم طرفدار ارزانسازی بودند مثلاً در مورد مسکن یا زمین شهری یا قیمت خودرو در آن صورت مباحثشان در طرفداریهای موردی از گرانسازی را میتوانستیم جدی بگیریم. برای روشنشدن مثالِ قیمت انرژی را ادامه بدهیم:
چیتچیان در مقالۀ خود نشان میدهد رشد قیمت انرژی در دو دهۀ گذشته کمتر از تورم بوده است. انرژی در ایران نسبت به کشورهای دیگر بسیار ارزان است. این درست! شهروندان آب و برق را در خانههاشان مصرف میکنند. آیا مسکن هم مثل انرژی در ایران ارزان است؟ خیر. تورمِ زمین و مسکن از تورم عمومی بسیار بیشتر است. از سال ۱۳۷۲ تا سال ۱۳۹۲ سطح عمومی قیمتها (تورم) ۳۹ برابر شده است. در همین زمان قیمت مسکن در تهران ۷۶ برابر شده است! سوال: چرا جریاناتی که طرفدارِ گرانکردنِ انرژی اند از ارزانسازی زمین و مسکن حرف نمیزنند؟ یک گام جلوتر برویم: آیا دولت و نظام در برابر رشد قیمت مسکن منفعل بودهاند؟ بررسیهای مختلفی نشان میدهد دولت و نظام عموماً منفعل نبوده و فعالانه در گرانسازی مسکن و زمینِ شهری دست دارد. دولت جدای از سرمایهداری مستغلاتی نیست.
در ادبیات دولتیها رکود در بخش مسکن یعنی مسکن در حال گرانشدن نیست و این یعنی شهروندِ غیرِمالک که در تلاش برای خانهدارشدنِ است دسترسیاش به مسکن ممکن است بیشتر شود. بهخلافِ تبلیغات رسانهای دولت و صداوسیما که عمدۀ تقصیرِ گرانی مسکن را به گردن بنگاههای معاملات ملکی میاندازند، تصمیماتِ کلانِ دولت است که عاملِ اصلی گرانی مسکن است. البته بنگاهها هم حداکثر استفاده را از این شرایط میبرند.
حال بخش بزرگی از مردم که به سختی خانهدار میشوند و هزینۀ مسکن بهشدت به آنها فشار وارد میکند چگونه میتوانند مصرف انرژیشان را بهینه کنند؟ مصرف بهینۀ گاز به معنی سادۀ تحمل سرما در زمستان نیست، بلکه تغییر تکنولوژی و مصالح ساختمانی و کاربرد عایقها و غیره است که هم هزینهبردار است و هم مستلزمِ برنامهریزی و حمایت دولت است. در مورد آب و برق هم خیلی چیزها باید تغییر کند که تغییرشان منوط به تصمیم دولت و تغییر سیاستهای دولت و نظام است. اما اقتصادخواندۀ دستراستی فقط بلد است بگوید گرانترش کنید.
از سویی حق با وزیر نیروی سابق است و از سویی حق با شما.
اگر نگاه به قیمت ارزان انرژی در ایران بکنیم و بخواهیم دست به گران کردن مستقیم انرژی بزنیم بیشک یک طرفه به قاضی رفتهایم، زیرا اگر قرار است قیمت انرژی در ایران و خارج را باهم مقایسه کنیم باید قدرت خرید مردم ایران و خارج را نیز باهم مقایسه کنیم که در اقتصاد به آن Purchasing power parity (قدرت برابری خرید) میگویند.
اما از حق هم نگذریم قیمت پایین انرژی در ایران باعث شده تا مردم در زمینه اصلاح الگوی مصرف حتی قدمی هم بر ندارند. برای مثال میتوان به پوشیدن زیرپوش در سرمای زمستان و زیاد کردن بخاری یا شوفاژ تا اخرین درجه اشاره کرد.
بهترین راهکار تقسیمبندی مصرف بر اساس نیاز معمول هر فرد در چند حد مختلف و بر اساس مقایسه قیمت انرژی با قدرت خرید در ایران و خارج است.
ممنون از نوشته شما.
من فکر می کنم برقراری قانون تنها شکل کلی برای ساخت وجوه مختلف جامعه است.
خدا خیرتون بده که یه جوری حرف زده اید توی این مقاله که ما دیپلمهها هم بفهمیم. تازه دارم سر در میارم چی به چیه.