اسکان غیررسمی، معضل یا راه حل؟
مؤسسهی نیکان، سازمانی مردم نهاد که در شهر کرج ثبت شده است، هفتهی گذشته در یک رویداد شهری میزبان جمعی از علاقمندان این شهر برای بحث در مورد مشکلات مسکونی شهر کرج و استان البرز با تمرکز بر مبحثِ سکونتگاههای غیررسمی بود. در این گردهمایی همچنین تعدادی از مسئولان استانداری و نمایندگان سابق این شهر در مجلس شورای اسلامی و اعضای رسانههای کرج حضور داشتند. جلسه با پخش فیلم مستند «اینجا زورآباد است» آغاز شد و در ادامه، دکتر پرویز پیران به بسط ماجرایِ شکلگیری و اِمحاء محلهی زورآباد پرداخت و از الزامِ حیاتیِ تغییر رویکردهای غالب به موضوع اِسکان غیررسمی صحبت کرد. رویکردهایی که بعد از پایان جنگ با عراق، وجه مشترک همهی دولتهایی بوده است که زمام امور را در کشور به دست گرفتند. در پایان، برخی از شرکتکنندگان نقطه نظرات خود را بازگو کردند و دکتر پیران به پرسشهای حاضرین پاسخ گفت.
اینجا زورآباد است
موضوع فیلم مستند «اینجا زورآباد است» ساختهی منصور قاسمی، طرح «ساماندهی» تپهی مرادآب کرج یا همان محلهی زورآباد است، که در دهههای ۱۳۷۰ و ۸۰ بخشهای مهمی از آن توسط دولت و شهرداری تخریب شد. دولت موفق شد فقط تعداد اندکی از ساکنان این محل را در محلههای بهتری مجدداً ساکن کند و اکثریت به محلهای دیگری کوچ کردند تا بار دیگر از صفر، سرپناهی برای خود بسازند. فیلم توسط خانم پروین قاسمی تهیه شده است.
موضوع فیلم مستند «اینجا زورآباد است» ساختهی منصور قاسمی، طرح «ساماندهی» تپهی مرادآب کرج یا همان محلهی زورآباد است، که در دهههای ۱۳۷۰ و ۸۰ بخشهای مهمی از آن توسط دولت و شهرداری تخریب شد.در این فیلم یکساعته، تاریخچهی تشکیل این محله در گفتوگو با ساکنان آن بازبینی شدهاست: تلاشهای بیوقفهی اهالیِ آن برای بهدست آوردن امکانات رفاهی تشریح میشود، همراهیِ سخت بهدست آمدهی دولت در سالهای دههی ۶۰ مورد ارزیابی قرار میگیرد تا به پایان جنگ و مداخلهی دولت سازندگی در این حوزه بشویم. فیلم سپس از طریق مصاحبه با مسئولان دفتر ساماندهی تپه و صاحبنظران مسائل شهری، نگاه غالب بر “طرح ساماندهی” که به دولت اصلاحات نیز رسید و به همان شیوه نیز ادامه پیدا کرد را بازگو میکند. در تمامی طول فیلم، این نگاه و عملکرد در کفهی ترازویِ داوریِ افرادی قرار میگیرد که در این محل ساکن بودند و پس از تخریب به نقاط دیگری کوچ داده شدند یا به محلهای دیگری رفتند تا ماجرای اسکان غیررسمی خود را در آنجا مجدداً آغاز کنند.
بخش مهمی از فیلم بیان سختیها و مشکلاتی است که بر سر راه ساکنان محله برای به دست آوردن امکانات رفاهی قرار داشت. اینکه چگونه آنها علیرغم تمامی مشکلات موفق شدند اجتماعی محلی را شکل دهند که در آن همبستگی و همسایگی، آشنایی و وفاق حرف اول را میزد. فیلم همچنان روایت کوتاهِ زنی اکنون سالخورده است از تلاشهای طولانی و مستمرش برای همراه کردن دیگر ساکنان و رساندن آب آشامیدنی و گاز و برق و تلفن به محل. روایتی از پیروزیای سخت بهدست آمده که اکنون باید رها میشد و به صِرف تصمیماتی گرفته شده بهدور از این اجتماع و بیگانه با آن زیرِ پا گذاشته میشد.
در سوی دیگرِ این اجتماع خودساخته و خودپا، مسئولانی را مییابیم که در بخشهای دیگری از فیلم به تشریح رویکرد، تصمیمات و اقدامات خود میپردازند. به تشریح مشکلاتی که بدون اتکا به آمار و عددورقم گفته میشود محلهی زورآباد از آنها رنج میبرد. اما هر چه بیشتر این توضیحات را میشنویم کمتر به دلیل این تصمیم پی میبریم. اگر بحث بر سر امکانات بوده است، محلهای جدیدی که این ساکنان به آنجا کوچ داده شدند از امکانات بهمراتب کمتری برخوردار هستند. اگر ادعای گستردگی معضلات اجتماعی (بدون عدد و رقم و مقایسه) مطرح است، به گفتهی ساکنانِ جابجا شده، خطر ابتلا به این معضلات در محلهای جدید بیشتر است. اگر نگرانی از بدساختی مسکنها و زلزله است، تردیدی نمیتوان داشت که در محلهای جدید نیز خانههایی که مردم برای خود ساختند از کمترین حد ایمنی برخوردارند. پرسش مردم، سازندهی فیلم و دکتر پیران که سازندهی به سراغ او رفته تا علت این جابجایی بیمنطق را بیابد جز این نیست که زمینهای زورآباد به دلیل واقع شدن در مرکز شهر و بر روی تپه از ارزشی برخوردار شدهاند که دیگر نمیتواند محل زندگی افراد مستمند باشد. ساکنان باید بروند تا زمینها به ده تا بیست برابر قیمت فروخته شود. امری که فرماندار وقتِ کرج از آن با این جمله یاد میکند: «ما میخواهیم این لکهی سیاه را از دامان شهر پاک کنیم و به جای آن فضای سبزی برای استفادهی همه ایجاد کنیم.»
همه جا زورآباد است
بخش بعدی مراسم به سخنان دکتر پرویز پیران، استاد دانشگاه و جامعهشناس که سالها به تحقیق و پژوهش در حوزهی اسکان غیررسمی پرداخته، اختصاص داشت، که به اختصار به آن میپردازیم.
اولین مسئلهی مطرح شده توسط دکتر پیران، نگاهی است که به نظر وی باید به موضوع اسکان غیررسمی داشت. به گفتهی وی دیدگاه غالب در این زمینه “دیدگاه بولدوزری” بود. یعنی اینکه بولدوزر آورده شود و این مناطق تخریب شوند. به گفتهی وی این دیدگاه زمانی میتواند احیاناً معتبر باشد که این پدیده واقعیتی بسیار جزیی در جامعهای باشد که میتواند تخریب را با اسکان مجدد در محلههایی بهتر تأمین کند. حال آنکه اسکان غیررسمی واقعیت شهرهای ایران است: بالای ۳۵ % جمعیت مشهد، نزدیک به ۴۰ % جمعیت تبریز و نزدیک به ۳۰ % جمعیت تهران در سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند.
اکنون سؤال دیگری مطرح میشود و آن این است که اگر اسکان غیررسمی واقعیتی بسیار گسترده در کشور است، چرا ناگهان این تهاجم به یکی از این صدها محل اسکان غیررسمی؟ دکتر پیران بر این نظر بود که همین پرسش باعث شده بود که مردم هیچگاه باور نکنند که هدف این طرحها کمک به ساکنان زورآباد است. اسکان غیررسمی یک واقعیت است و باید آن را بپذیریم. حال پرسش آن است که چه نگاهی باید به آن داشت؟ دکتر پیران بر این نظر بود که متأسفانه و نه فقط مسئولان، بلکه اکثریت مردم نیز به این پدیده به عنوان حاشیهنشینی نگاه میکنند و آن را نیز به همین نام مینامند. حال آنکه مطالعات نشان دادهاند که افراد ساکن این مناطق، نه از نظر اجتماعی حاشیهنشیناند و نه از نظر اقتصادی و جغرافیایی. حال پرسش اصلی این است که آیا اسکان غیررسمی یک معضل است یا یک راهحل؟
برای پاسخ به این پرسش، پرویز پیران پیشنهاد کرد که یک لحظه از خود بپرسیم که اگر دولت میتوانست جلوی این اسکانهای غیررسمی را بگیرد چه اتفاقی میافتاد؟ پاسخ روشن است:۳۵ درصد جمعیت شهر مشهد باید اجاره بها میپرداخت. حالا در شرایط بیکاری، چه تعدادی از این افراد برای کسب درآمدی که کفاف اجارهشان را بدهد به فحشا روی میآوردند؟ و چه تعداد به فروش مواد مخدر و دزدی. همین امر در مورد تمامی شهرهای ایران صادق است. پس بپذیریم که اسکان غیررسمی راهحل است نه معضل. مطالعات نشان داده این مکانها برای کسانیکه در هیچ شرایطی نمیتوانند اسکان پیدا کنند، سرپناه ایجاد کرده است. حال اگر این سرپناهها در دسترس نبود چه اتفاقی میافتاد؟ چقدر خیابانخواب اضافه میشد؟ در سال ۷۶ دولت ۸ هزار خیابان خواب دائمی در شهر تهران شناسایی کرد. در سال ۱۹۷۴ جان ترنر تعریفی برای اسکان غیررسمی ارائه داد. به گفتهی وی اسکان غیررسمی و اجتماعات حاصل از آن، برنامهریزی مسکن خودجوش مردم تهیدستی است در کشوری که برای تهیدستان برنامهریزی مسکن ندارد.
بالای ۳۵ % جمعیت مشهد، نزدیک به ۴۰ % جمعیت تبریز و نزدیک به ۳۰ % جمعیت تهران در سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند.نکتهی بعدی در سخنان دکتر پیران شهرسازی توسط مردم بود. وی تأکید داشت که تنها راهحل، استفاده از توانمندی مردم است. وی برای اثبات حرف خویش به همین نمونهی زورآباد اشاره کرد و گفت که همانطور که در فیلم دیده شد، یک اکثریت تهیدست در زورآباد با دست خالی، ۱۶۰ هزار نفر را اسکان دادند. کدام برنامهی دولتی توانسته در یک فاصلهی زمانی کوتاه برای ۱۶۰ هزار نفر سرپناه ایجاد کند. وی سپس به تجربهای اشاره کرد: در دههی ۱۳۷۰ وزارت مسکن و شهرسازی تصمیم گرفت ۱۷ شهر جدید در اطراف تهران بسازد. بعد این رقم به ۲۵ شهر رسید. قرار بود این شهرهای جدید ۵۰۰ هزار نفر جمعیت داشته باشد. تمام دانش شهرسازی ایران پشت این پروژه بود، پول نفت پشت این پروژه بود، تمام دستگاههای دولتی موظف بودند همکاری کنند اما یکی از این ۱۷ شهر، شهر نشد. ولی در همین فاصله مردم تهیدست در همین اطراف تهران ۱۶ شهر ساختند. محمدشهر را ساختند بالای ۱۰۰ هزار نفر جمعیت، مشکیندشت را ساختند بالای ۱۰۰ هزار نفر جمعیت، ماهدشت را ساختند بالای ۱۶۰ هزار نفر جمعیت و غیره و غیره. این توانمندی مردم است و از آن باید بهره گرفت برای خودِ مردم. نه آنکه نتیجهی کار را لکهی سیاه بنامیم. چه کسی میتواند به محل زندگی ۱۶۰ هزار نفر بگوید لکهی سیاه.
ما اگر نمیتوانیم جایگزینی در اختیار مردم قرار دهیم حق نداریم محل زندگی محترمانه و امنی که خودشان ساختهاند را تخریب کنیم. مواجهه با این پدیدهها راههای زورمحور ندارد.در پایان سخنرانی، دکتر پیران به مسئلهی رفتار دوگانهی ما با آنچه ساختوساز “غیرقانونی” میدانیم اشاره کرد. او گفت که ساختو سازها در فرمانیه و الهیه که از گرانترین محلههای تهران هستند هم بسیاری از اوقات غیرقانونیاند. اما آنجا ثروتمندها استفاده کردهاند و در نتیجه احترامشان میکنیم و امکانات در اختیارشان میگذاریم، حال آنکه اینجا تهیدستان هستند و در نتیجه بولدوزر میآوریم و خرابش میکنیم. این تناقض و نابرابری باعث ایجاد معضل میشود. کشورهایی هستند که توانستهاند اسکان غیررسمی را از بین ببرند و به مردمشان مکان آبرومند و محترمانه بدهند. ما اگر نمیتوانیم جایگزینی در اختیار مردم قرار دهیم حق نداریم محل زندگی محترمانه و امنی که خودشان ساختهاند را تخریب کنیم. مواجهه با این پدیدهها راههای زورمحور ندارد.بخش انتهای مراسم هم به پرسش و پاسخ اختصاص داشت. دکتر پیران در پاسخ به پرسشهای حاضرین، با بررسی تجارب کشورهای مختلف در ریشهکن کردن این مسئله و الگوی توسعهی آنها، راهحل را در تشکیل سازمانهای محلی و مشارکت مردم در تصمیمگیریها و آموزش و آگاهی مردم و الگوهای مشارکتی در کنار دانش و تخصص مسئولین دانست.