skip to Main Content
پای یک راننده فقط ۴۰ درصد می‌ارزد، درست ۱۹۳ هزار تومان
جامعه

گزارشی از خانه‌نشینیِ کارگرانِ از کار افتاده؛

پای یک راننده فقط ۴۰ درصد می‌ارزد، درست ۱۹۳ هزار تومان

ماده ۷۰ قانون تامین اجتماعی در ارتباط با از موضوع کارافتادگی، همه چیز را برعهده کمیسیون پزشکی گذاشته‌است تا درباره میزان ازکارافتادگی و کامل یا جزئیِ بودن آن تصمیم‌گیری کند اما در موارد بسیاری کارگران از رای نهایی کمیسیون‌های پزشکی رضایت ندارند.

نامش کمال فیضی است. اهل و ساکن مریوان در استان کردستان. او رانندهٔ ماشین سنگینِ نفت‌کش است. به قول خودش زمانی رانندهٔ ماشین سنگینِ نفت‌کش بوده‌است، اما حالا از کارافتاده و زمین‌گیر است:

«داشتم بار نفت رو از عراق به بندر امام می‌بردم که از مقابل، یک تریلی به سمت نفت‌کش منحرف شد. ماشین را کشاندم سمت خاکی اما وقتی برگشتم، یک کامیون ده‌ تُن با سرعت از روبرو می‌آمد؛ در آن لحظه هیچ چیز نفهمیدم. بعد از حادثه به کما رفتم. یک هفته بعد، وقتی به هوش آمدم، کشکک پای چپم خورد شده بود و دیگر نمی‌توانستم رانندگی کنم. حالا بیش از یک سال است که از کار افتاده‌ام. پای چپم بی‌حرکت مانده‌است. با این وجود، برایم فقط ۴۰ درصد از کارافتادگی درنظر گرفته‌اند. با هفت سال سابقه بیمه‌پردازی، کمتر از ۲۰۰ هزار تومان غرامتِ از کارافتادگی می‌گیرم؛ دقیقا ۱۹۳ هزار تومان….»

او که حرفه‌ای به جز رانندگی بلد نیست، پدر سه فرزند است. سه دختر قد و نیم قد دارد که به شدت نگران آینده آنهاست و بیش از یک سال است که دوندگی می‌کند اما به جایی نرسیده.

آقا کمال می‌گوید: از همه مسئولان فقط یک سوال دارم؛ خداوکیلی پای یک راننده در این مملکت فقط ۴۰ درصد می‌ارزد؟ ۱۹۳ هزار تومان؟ من که غیر از رانندگی کار دیگری از پسم برنمی‌آید؛ با پای فلج، چطور رانندگی کنم؟ مگر از کارافتادگی کامل چه معنایی دارد؟ همین خانه‌نشینی‌ست دیگر…. چطور توقع دارند با ماهی ۱۹۳ هزار تومان، زندگی خودم و چهار سر عائله را تامین کنم؟ در مملکتی که حقوق بعضی‌ها از بیت‌المال از صدمیلیون تومان هم بیشتر است، نصیبِ منِ شهروندِ آسیب‌دیده فقط باید ۱۹۳ هزارتومان باشد؟ این عدالت است؟!

روایت دوم: انگشتان قطع شده

اباذر محسنی، کارگری اهل شهرستان خمینِ استان اصفهان است که به علت بیکاری در شهرستان خود، سال‌ها پیش برای کار به یک کارخانه فرش‌بافی واقع در شهرستان آران و بیدگل در شمال اصفهان رفته بود. ۳۱ فرودین ماه سال ۱۳۸۶ حین کار با دستگاه برش فرشی که روی آن حفاظ‌های فاصله کارگر تا محدوده خطر نصب نشده بود، دستش  زیر تیغه‌ای رفت که فرش را برش می‌زد.

او در این حادثه سه انگشت دست راستش را از دست داد و بعد از حادثه به علت شکایت از کارفرما، از کار بیکار شد. غفلت کارفرما از نصب حفاظ روی دستگاه برش فرش، شرایطی را پیش آورد که دست راست اباذر دچار از کارافتادگی کامل شد و در نتیجه، زندگی او برای همیشه تحت‌الشعاع تجهیز نبودن ابزار کارش قرار گرفت.

همچنین بخوانید:  اختلالِ کار شیفتی و عادی‌سازی خستگی

به او نیز فقط ۴۰ درصد از کارافتادگی تعلق گرفت با غرامت ماهانه‌ای کمتر از ۲۰۰ هزار تومان شاید همان ۱۹۳ هزار تومان. درحالی‌که این کارگر فرشباف نیز برای امرار معاش با سه انگشت قطع شده، هیچ راهی ندارد. زندگی او هم به طور کامل مختل شده. خرج خانواده چند نفره را این‌گونه تامین می‌کند: غرامت ۲۰۰ هزار تومانی و یارانه دولت و کمک‌هایی که از این‌طرف و آن‌طرف می‌رسد؛ همین.

قوانین تامین اجتماعی؛ کمیسیون پزشکی و کارگران ناراضی

در ارتباط با از کارافتادگی، ماده ۷۰ قانون تامین اجتماعی همه چیز را برعهده کمیسیون پزشکی گذاشته‌است. کمیسیون پزشکی که مرکب از چهار پزشک است، در ارتباط با از کارافتادگی کامل یا از کارافتادگی جزئیِ کارگر حادثه دیده تصمیم‌گیری می‌کند. تنها در صورتی که براساس نظر کمیسیون، رای به از کارافتادگی کاملِ کارگر داده شود، مستمری کامل به او تعلق خواهد گرفت.

راساس این قانون، چنانچه میزان کاهش قدرت کار بیمه شده بین ۳۳ تا ۶۶ درصد و به علت حادثه ناشی از کار باشد، از کارافتاده جزئی شناخته می‌شود.همچنین اگر درجه کاهش قدرت کار بیمه شده بین ۱۰ تا ۳۳ درصد و موجب آن حادثه ناشی از کار باشد، استحقاق دریافت غرامت نقص مقطوع را خواهد داشت. و هرگاه درجه کاهش قدرت کار بیمه شده ۶۶ درصد و بیشتر باشد از کارافتاده کلی شناخته می‌شود. بیمه شده‌ای که در اثر حادثه ناشی از کار یا بیماری حرفه‌ای از کارافتاده کلی شناخته شود، بدون درنظر گرفتن مدت پرداخت حق بیمه، استحقاق دریافت مستمری از کارافتادگی کلی ناشی از کار را خواهد داشت.

همانطور که در متن قانون آمده، همه چیز بستگی به «میزان کاهش قدرت کار بیمه‌شده» دارد و در صورتی که قدرت کار بیمه‌شده بیش از ۶۶ درصد کاهش پیدا کند، بایستی او را از کارافتاده کلی در نظر گرفت و طبعا به او مستمری کامل تعلق می‌گیرد. حال پرسش اساسی اینجاست که آیا راننده‌ای که پای چپش کاملا بی‌حرکت است و پس از چند بار مراجعه به پزشکان متخصص مشخص شده که هیچ راهی برای مداوا وجود ندارد، کاهش قدرت کار او بیشتر از ۶۶ درصد نیست؟ نباید از کارافتاده کامل تلقی شود؟ یا کارگر فرشبافی که انگشتان دست ندارد و بسیاری موارد مشابه دیگر. با این حساب با چه استدلالی، کمیسیون پزشکی استان کردستان برای کمال فیضی فقط ۴۰ درصد از کارافتادگی در نظر گرفته‌است؟ چرا او فقط ماهی ۱۹۳ هزارتومان به عنوان غرامت دریافت می‌کند؟ چه فرقی است میان حادثه‌دیدگی در صنایعی که در آن‌ها کار‌شناسان ایمنی مستقرند با حادثه‌دیدن کارگرانی که برای خودشان یا در کارگاه‌های کوچک مشغول به کارند؟

همچنین بخوانید:  اخراج ۱۸۲ نفر از پرسنل «علی‌ بابا»

آیا راننده‌ای که پای چپش کاملا بی‌حرکت است و پس از چند بار مراجعه به پزشکان متخصص مشخص شده که هیچ راهی برای مداوا وجود ندارد، کاهش قدرت کار او بیشتر از ۶۶ درصد نیست؟ نباید از کارافتاده کامل تلقی شود؟ یا کارگر فرشبافی که انگشتان دست ندارد و بسیاری موارد مشابه دیگر.

شهرام غریب، کار‌شناس ارشد ایمنی و بهداشت کار در ارتباط با روندی که پس از حادثه‌دیدگی کارگر در صنعت طی می‌شود؛ می‌گوید: در این زمینه یکسری قوانین وجود دارد. ما کار‌شناسان ایمنی بعد از اینکه کارگری دچار حادثه شد، دو گزارش حادثه تنظیم می‌کنیم. گزارش حادثه اولیه و گزارش حادثه نهایی. این گزارش‌ها به کمیسیون‌های پزشکی داده می‌شود و در آنجا درصد از کارافتادگی مشخص می‌شود.

او همچنین تاکید می‌کند: در این گزارش‌ها، براساس یکسری جداول مشخص، تعداد روز کاری از دست رفته کارگرِ حادثه‌دیده مشخص می‌شود. برای نمونه اگر کارگری حین کار دچار شکستگی دست شود، کار‌شناس ایمنی براساس جداول، تعیین می‌کند که کارگر چند روز کاری را قرار است از دست بدهد و طبیعی‌ست که کمیسیون پزشکی این گزارش‌ها را مبنای تصمیم‌گیری قرار می‌دهد.

این کار‌شناس ایمنی در ادامه می‌گوید: درست است که در کمیسیون‌های پزشکی، گزارش‌های فنی را می‌خوانند؛ اما جداول مخصوص به خود را هم دارند. اما قضیه در مورد کارگری که برای خودش کار می‌کند یا در کارگاه خانگی و کوچکی که فاقد کار‌شناس ایمنی است، مشغول به کار است فرق می‌کند. در آنجا گزارش‌های حادثهٔ تنظیم‌شده توسط کار‌شناس ایمنی وجود ندارد و کار کاملا برعهده کمیسیون پزشکی است.

طبیعی‌ست که حادثه‌دیدگی کارگر در بازار کار فعلی، امری دور از ذهن نیست؛ چه محل کار، یک کارگاه صنعتیِ بزرگ و ملزم به رعایت ایمنی و استقرار کار‌شناس باشد و چه بیمه شده خویش‌فرما باشد یا در یک کارگاه کوچک کار کند. اما این سوال همواره مطرح است که کمیسیون‌های پزشکی با چه مکانیسمی در موارد مختلف درصد «کاهش قدرت کار بیمه‌شده» را تعیین می‌کنند که نتیجه‌اش نارضایتی کارگرانی از قبیل کمال فیضی است؟ چرا در شرایطی که قوانین به اندازه کافی صراحت دارد،  باید این تصور در ذهن کارگر به وجود بیاید، که در حق او اجحاف شده‌ است و در ‌‌نهایت، چرا زمین‌گیر شدن و خانه نشینی، از کارافتادگی کامل تلقی نمی‌شود؟

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗