skip to Main Content
وبلاگ

چرا میدان از دستور شهرداری پیروی نمی‌کند

از حدود دو هفته پیش و در آستانه روز جهانی کارگر بیلبوردهایی با شعار «شهروند کوشا» توجهمان را جلب کرد: شهرداری تهران شهروندان را دعوت می‌کرد که در کار کردن جدیت به خرج بدهند.

می‌شود در نگاه اول فکر کرد که «دعوت به سختکوشی چه اشکالی دارد؟» اما وقتی بیشتر به نحوه دعوت و نهاد دعوت‌کننده فکر کنید می‌بینید ماجرا آنقدرها هم بی اشکال نیست.

بیلبوردهای شهرداری به ما نهیب می‌زند که: «مراقب دام تنبلی باشید!»، «پاشو، وقت کاره!» و یا «از همت است هرکه به هرجا رسیده»، در حالی که با نگاه به فسادهای کلان متوجه می شویم کسانی که به جایی رسیده‌اند لزوما پاداش همت خودشان را ندیده‌اند. بیلبورد دیگری می‌گفت: «استراحت ممنوع!» و آخری با لحنی حق به جانب نوشته بود: «کار عار نیست»، حواس شهرداری اما به این نیست که با نرخ بیکاری حدود ۱۰٪ و نرخ بیکاری بالای ۲۰٪ برای جوانان تهرانی، برای خیلی‌ها کار نیست.

شهرداری در نظر نمی‌گیرد بیکاری یک پدیده اجتماعی چندوجهی است و دلیل آن «تنبلی» بیکاران نیست، و سعی کردیم با یادآوری نکته‌هایی درباره بازار کار نشان دهیم این لحن دستوری و یکطرفانه قابل قبول نیست.

یک نظرسنجی هم به صورت طنزآمیز روی توییتر گذاشتیم که می‌پرسید بیلبوردهای شهرداری پیام‌های اخلاقی مفیدتری دارند یا امیرحسین مقصودلو (تتلو)؟ فراموش نکنیم که امیرحسین مقصودلو به قدری چهره موجهی دارد که نیروی دریایی برای کلیپش به او کمک می‌کند.

دیگرانی هم از شهرداری انتقاد کردند و این نهاد عمومی می‌توانست بپذیرد که طراحان سری «شهروند کوشا» اشتباه کرده‌اند. اما شهرداری این کار را نکرد.

همچنین بخوانید:  چرا میدان از Cloudflare استفاده می‌کند؟

پرده آخر مسئولیت پذیری شهرداری در داستان شهروند کوشا حمله توییتری به وبسایت میدان بود که در آن شهرداری از قول اقبال لاهوری به ما گفت: نادان لب ببند!

توضیح‌های بعدی ما هم در این باره که جواب یک انتقاد طنزآمیز توهین نیست با ادامه حملات شهرداری پاسخ گرفت.

این روزها بسیاری از نهادها و مقام‌های رسمی پایشان به توییتر و دیگر شبکه‌های اجتماعی باز شده است و حالا از رییس جمهور و وزیر تا شهرداری از ابزاری برای ارتباط با شهروندان استفاده می‌کنند که دولت استفاده از آن را ممنوع کرده است.

این جهان مجازی چنان موثر بوده که دستگاه‌های مختلف بستن آن را بی‌اثر یافته‌اند و خود به آن آمده‌اند، جهانی که فلسفه آن برای انسان‌ها‌ی مسئول درست خلاف دستور شهرداری به لب بستن است: داناییم و تازه لب گشوده‌ایم.

2 نظر
  1. شهردار و شهرداران را نهیب بگوش و بهوش باد زنید که :
    از زبان بریدنت که نشاید و مصداق طبل رسواییست ! و راهیست ناصواب ! اما ؛

    اما خفه کردن صدای نقد قوه ای قاهره طلب میکند که تو کم داری !
    ای زبان هم درد بیدرمان تویی
    ای زبان هم گنج بی پایان تویی
    که هر دو مصرع در مدح توست یا شهرداری

پاسخ دادن به بهرام قربانی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗