چرا مردم سیاهپوست باید دوشادوش فلسطین بایستند؟
بهعنوان روزنامهنگار روزنامهی استانفورد دیلی، شانس این را داشتم که دستگیری و بازداشت فادی قران را پوشش خبری دهم؛ در این فرآیند، چشمانم به روی تعارضی تام گشوده شد که تا آن زمان از آن بیخبر بودم.
دو سال پیش، ویدئویی پربیننده از یک فلسطینی زندانیشده به اسم فادی قران منتشر گردید که در حال انجام اعتراضی غیرخشونتآمیز در کرانه باختری، با اسپری فلفل مورد حمله قرار گرفته و دستگیر شد. من بهعنوان روزنامهنگارِ روزنامهی استانفورد دیلی، شانس این را داشتم که دستگیری و بازداشت او را پوشش خبری دهم، و در این فرآیند، چشمانم به روی تعارضی تام گشوده شد، که از اینکه تا به حال راجع به آن چیزی نمیدانستم شوکه شدم.
فهمیدم او در حال اعتراض به بستهشدنِ خیابان شهدا (جادهی اصلی بزرگترین شهر کرانه باختری) بوده، چرا که ارتش اسرائیل استفاده فلسطینیها از آنرا ممنوع کرده و صرفا به مستعمرهنشینان اسرائیلی و افراد خارجی اجازه عبور میدهد. پی بردم که اسپریِ فلفلی که سربازان به صورت فادی پاشیدند در ایالاتمتحد ساخته شده بود، و دولت آمریکا با تامین مالی معادل سالانه سه میلیارد دلار، ارتش اسرائیل را در این اشغالِ خشونتبار یاری میرساند. هنگامی که پس از آزادی فادی از زندان با او مصاحبه کردم، او اظهار داشت که اگر به خاطر آن ویدئو و حمایت جهانی نبود، دادگاه ارتش اسرائیل احتمالا او را به اتهام ساختگیِ حمله به ده سرباز، به حبس نامحدود محکوم کرده بود.
تابستان گذشته ناگهان خود را دقیقا در همان خیابانی دریافتم که فادی در آن مشغول اعتراض بود. هزاران مایل دورتر از ایالات متحد، من نظارهگر مکانی بودم که اکنون به نماد بدترین جنبههای استعمار و اشغال نظامی در فلسطین بدل شده بود. راهنمای تورِ ما، عیسی، کوشید ما را پیاده به پایین خیابان شهدا ببرد، اما دو سرباز اسرائیلی که بیشتر از ۲۱ سال سن نداشتند او را متوقف کرده و گفتند که او نمیتواند از آنجا عبور کند. عیسی که در خانهای دقیقا مجاورِ همان ایست بازرسی به دنیا آمده و بزرگ شده بود، به دلیل ادامه دادن به مسیرش در خیابان در معرض خطر دستگیری قرار داشت. در ویدئویی که من از این مواجهه تهیه کردم و نمونههای فراوانی از رفتار متمایز و نابرابر نسبت به اسرائیلیها و فلسطینیها که شاهدش بودهام، حس کردم گویی در حال مشاهدهی ملغمهای کابوسوار هستم، ملغمهای از قوانینی که سیاهان در دوران آپارتاید در آفریقای جنوبی با آن روبرو بودند، و تحقیر ظالمانهی [ناشی از] قوانین جیم کرو در بخشهای جنوبی آمریکا.
من آموختم که چگونه بیرحمی پلیس که آمریکاییهای آفریقاییتبار و دیگر اقلیتها در آمریکا با آن مواجه میشوند مستقیما به خشونت در فلسطین گره میخورد.دستگیری فادی در سال ۲۰۱۲ دو روز پیش از قتل ترایون مارتین رخ داد، و هر دوی این رویدادها من را به سمت فعالیت در جنبش سیاهان برای آزادی در سرزمین خودم و عدالت برای فلسطینیان خارج از کشور سوق داد. در فرآیند خودآموزی در خصوص آنچه فلسطینیها تجربه میکنند، شروع به درک ارتباطات درونی مبارزاتمان کردم.
من آموختم که چگونه بیرحمی پلیس که آمریکاییهای آفریقاییتبار و دیگر اقلیتها در آمریکا با آن مواجه میشوند مستقیما به خشونت در فلسطین گره میخورد. از سال ۲۰۰۱، هزاران افسر ارشد پلیس از شهرهایی از سرتاسر ایالات متحد به اسرائیل رفتهاند تا در کنار ارتش اسرائیل آموزش ببینند، یا در آمریکا با هم در تمرینات مشترک مشارکت جستهاند. دقیقا چند هفته پیش از آنکه پلیس اوکلند بهگونهای خشونتبار یک تجمع اشغال را درهم بشکند، آنها همراه با نیروهای سرکوب اسرائیل و بحرین تمرین کرده بودند. در سال ۲۰۰۶ در ایالت جورجیا، یک زن سیاهپوست ۹۲ ساله توسط پلیس آتلانتا مورد شلیک گلوله قرار گرفت و کشته شد؛ پلیسی که در یک برنامه دوجانبه با سربازان اسرائیلی در راستای مقابله با تروریسم و مواد مخدر شرکت کرده بود. دولتهای ما به معنای دقیق کلمه منابع و تاکتیکهایی را با یکدیگر به اشتراک میگذرند که بهصورت مستقیم به اجتماعات هر یک از ما ضربه میزنند.
تجارب آمریکاییهای آفریقاییتبار و فلسطینیها در خصوص حبس تودهوارِ سیستماتیک نیز شباهت چشمگیری به یکدیگر دارند. چهل درصد از مردان فلسطینی جایی در زندگانیشان توسط اسرائیل دستگیر شده و به حبس افکنده شدهاند (به منظور ترسیم یک دورنما، این رقم برای سیاهان در سال ۲۰۰۸ معادل ۱ نفر به ازای هر ۱۱ نفر بوده است). اسرائیل از سیاستهایی برای دستگیری و بازجویی از کودکان فلسطینی پیروی میکند که مشابه سیاست توقیف و تفتیش و دستگیریها و یورشهای نامتناسبی است که بسیاری از جوانان ما (در آمریکا) با آن مواجه میشوند.
ما فلسطینیها، سیاهان، و دیگر گروهها، در کشورهای استعمارگر به صرف ادامهی بقا تحت سیستمهایی که بهدنبال نابودی ماست، “تهدیدهای امنیتی” محسوب میشویم.بازدید ۵ هفتهایِ من از فلسطین در تابستان گذشته، کمتر از یک ماه پس از صدور رایِ جورج زیمرمن اتفاق افتاد. خارج از بیتالحم، از دیدن یادوارهای از ترایون مارتین که بر روی دیوار حائل نقاشی شده بود شوکه شدم. آنچه مرا بیشتر شگفتزده کرد این بود که بهگونهای غریزی متوجه شباهتهای میان قوانین “دفاع از خود” (Stand Your Ground) در آمریکا و توجیه اسرائیل برای برخوردش با فلسطینیها شدم. من روایتهای فراوانی در این مورد شنیده بودم که چگونه ارتش اسرائیل از استدلال “تهدید امنیتی” برای توجیه بستنِ خیابان شهدا، شلیک گاز اشکآور به درون خانهای پر از زنان و کودکان، و بازداشتنِ دوست فلسطینی-آمریکایی من از ورود مجدد به کشور برای ادامه تحصیلش بهره جسته بود. ما فلسطینیها، سیاهان، و دیگر گروهها، در کشورهای استعمارگر به صرف ادامهی بقا تحت سیستمهایی که بهدنبال نابودی ماست، “تهدیدهای امنیتی” محسوب میشویم.
از نظر من، در قرن حاضر این اتحاد بهمپیوسته با مردم به حاشیه راندهشده در سرتاسر جهان است که میتواند سرمنشاء امیدهای ما باشد.«امنیت» چیست، وقتی چیزی که مردم از آن در امان هستند خودِ ما هستیم؟ مراقبت از حیاتِ فادیها یا ترایونها برای چه کسی اهمیت دارد؟ چرا جوامع ما حکایتهای ما را نادیده میگیرند؟ و هنگامی که دلارهای مالیاتی ما برای تامین مالیِ سیستمهای پلیسی و نظامیای بکار بسته میشود که اجتماعات ما در اینجا و خارج از کشور را به کام مرگ میکشاند، ما به منظور مطالبه امنیت و محافظت از خودمان چه میتوانیم بکنیم؟
از نظر من، در قرن حاضر این اتحاد بهمپیوسته با مردم به حاشیه راندهشده در سرتاسر جهان است که میتواند سرمنشاء امیدهای ما باشد. فلسطینیها، نه به دولتی که آنها را به تصرف خویش درآورده و بر آنها ستم میکند، بلکه به سازمانهای بینالمللی و اصول جهانشمول حقوق بشر برای آزادی، متوسل میشوند. مشابه درخواست فلسطینیها از مردمِ باوجدان برای تحریم و بیرون کشیدن سرمایههایشان از شرکتهایی که از ستم بر مردم فلسطین پشتیبانی میکنند، ما نیز میتوانیم مردم خارج از آمریکا را فرا بخوانیم تا فشار بیاورند و به “جیم کروی جدید” (یعنی حبس تودهوار) خاتمه دهند. جنبشهای سیاهان تاریخی غنی از اتحاد با کسانی دارد که با نژادپرستی و امپریالیسم در سرتاسر جهان میجنگند، از الجزایر تا آفریقای جنوبی، از السالوادور تا کوبا.
پس از دههها مقاومت سرسختانه علیه تبعیض و ستمگری در آمریکا و خارج از آن، به نظر میرسد تصادفی نیست که حرکت رو به پیشرفتِ ما در گذشته، اکنون توسط افیونهای دربندسازی و ایزولهکردن از مابقیِ جهان تضعیف گردیده است. اکثر ما خیلی کم در مورد مبارزه فلسطینیها میدانیم و به نظر میرسد که جریان غالب در جامعهی فلسطین نیز تصور میکند که در زمینهی نژادی در آمریکای امروز، همه چیز روبهراه است. تا هنگامی که این جدایی برقرار است، هر دو مبارزهی ما بهعنوان سیاهان و فلسطینیها، توسط جامعهی بزرگتر کماکان نادیده گرفته میشود. زمان آن رسیده که آن پیوندها را از نو بسازیم. اتحاد محکمِ سیاهان با منازعهی فلسطینیها به نظر ضروری و دارای فوریت میرسد. ما باید همراه با یکدیگر برای از میان برداشتن اثرات پول، کنترل پلیسی و نظامیگری در آمریکا و در اسرائیل/فلسطین بکوشیم.