یک میلیون نخل در یک قدمی مرگ
نفرین نخلها اتفاق افتاد. ۴۰۰ هزار نخل سوختند و یک میلیون نخل در انتظار خشک شدن روزشماری میکنند. آب شور شده و ریشههایشان را خشکانده است. نخلهایی که حیات زیستی اروندکنار هستند و رزق و روزی مردم آبادان در محصول آنهاست. مسئولان جهاد کشاورزی هم نبود اعتبار را مطرح میکنند.
چرا ریشههای یک میلیون نخل آبادان در آب شور میسوزد درحالیکه تحقیقات در مورد نخلهای آبادان حکایت از آن دارد که سابقهی نخلداری در این شهر قدمتی هزاران ساله دارد. آبادان سالهاست مهمترین قطب تولید خرمای کشور به شمار میرود و نبض کشاورزی این شهر در گرو کِشت و پرورش این درختها میزند.
بر اساس آمار جهاد کشاورزی چهارمیلیون اصله درخت خرما در آبادان وجود دارد. هر چند منابع غیررسمی و فعالان محیط زیست اعتقاد دارند که تنها یکمیلیونوپانصدهزار اصله خرمای مثمر در آبادان موجود است. این عدد و رقمها در حالی است که باید شش میلیون اصله خرما در این شهر وجود داشته باشد یعنی حداقل به اندازه سالهای قبل از جنگ تحمیلی.
محمد درویش، مهمترین عامل مرگ این درختان را شور شدن آب بر اثر کمآبی میداند. عاملی که باعث مرگ ۴۰۰ هزار اصله نخل شده و تراژدی به وجود آورده است. او هشدار میدهد که بهزودی یک میلیون نخل دیگر هم از پا افتاده و برای همیشه خشک میشوند و باید برای نجات آنها اقدام کرد.حالا نهتنها نخلداران خانهنشین شدند، ارقام تازه خبر از ضرر ملی هم میدهند. چرا که بر اساس آمار جهاد کشاورزی ۱۴۵۰۷۱ تن کل تولید محصول خرمای استان خوزستان بوده که بخش قابل توجهی از آن مربوط به آبادان است. آبادان با داشتن بیشترین سطح زیر کشت نخل در استان خوزستان، شامل ۱۲۲۹۰ هکتار، رتبهی اول را داراست که سالانه ۷۰۶۲۴ تن خرما در این نخلستانها به بار مینشیند. میوهی درخت نخل یا همان (طلای شیرین) دومین محصول تولیدی آبادان بعد از نفت است که تنوعی بیش از ۴۰ گونه دارد. سعمران، برحی، گنطار، حلاوی و بریم و… نام خرماهای این شهر است. خرماهایی که در حاشیهی رودخانهی بهمنشیر، روستاهای منیوحی، اروندکنار و شلحه میرویند.
سدها قاتلاند
چه بر سر نخلهای آبادان آمده است؟ محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست مهمترین عامل مرگ این درختان را شور شدن آب بر اثر کمآبی میداند. عاملی که باعث مرگ ۴۰۰ هزار اصله نخل شده و تراژدی به وجود آورده است. او هشدار میدهد که بهزودی یک میلیون نخل دیگر هم از پا افتاده و برای همیشه خشک میشوند و باید برای نجات آنها اقدام کرد.
درویش از نحوهی آبیاری نخلها در حاشیهی خلیج فارس با استفاده از فرایند مَد میگوید: «این درختها از آب مد بهرهمند میشدند اما سدها باعث شدهاند، دِبی کارون کاهش پیدا کرده و آب شور خلیج فارس به پای نخلها بیاید. نخلها هم این شوری را طاقت نیاورده و خشک میشوند.» حرف این کارشناس محیط زیست این است که مسئولان نباید دست روی دست بگذارند تا دبی کارون در مقطع پل اهواز از ۲۵۰ مترمکعب در ثانیه کمتر بشود. این روند باعث میشود که بقیه نخلها هم خشک شوند.
او از اهمیت این نخلها سخن میگوید و اینکه این درختان به اندازهای در فرهنگ ایرانیها ارزشمند هستند که واحد شمارش انسان یعنی نفر را روی آنها گذاشتهاند. نخل، گونهی گیاهی قابل توجهی است. دهها مادهی غذایی، مواد مغذی و بسیار سالم در میوهی آن است و جزو رژیم غذایی مردم بهشمار میرود.
«قرار بود نخلهایی که در جنگ از بین رفتهاند با نخلهای جدید جایگزین یا احیا شوند اما بعد از این همه سال این اتفاق نیافتاده است. نخلستانهای آبادان و خرمشهر مانند قبرستانی بزرگ هستند. تنها خود مردم هستند که تاکنون چندین نخل را نجات دادهاند در حالی که جهاد کشاورزی تاکنون اقدام منسجمی در این زمینه انجام نداده است»نسرین جودکی، مردمشناس، اما در پژوهش خود نهتنها از نقش مهم خرما در اقتصاد مردم یاد میکند، بلکه از تأثیراتی میگوید که نخلها بر باورهای دینی، مناسک اجتماعی و باورهای عامه گذاشتهاند. توصیف او از نخلهای آبادان این است: «نخلهای آبادان از اروند و بهمنشیر جان میگیرند و قد میکشند. هر فروردین نخلستانها عروسیِ نخلها را به خود میبینند، و در شرجیِ هر تابستان، خرما ثمرهی شیرین نخل پاداش این خاک است. هر سال راکوبها کنار تنهی نخل مادر متولد میشوند و مهرماه فصیلشان از مادر جدا شده و سالها بعد همین نهالهای کوچک نخلیهایی تنومند خواهند بود در دامن آبادان. و اینگونه نخل در کنار مردمان این سرزمین در کمآبی، شوری آب و گرد و غبار، مقاوم و همیشه سبز میزید تا نماد سرزمین جنوب باشند و بخوانندشان: «نخل: درخت زندگی.»
جهاد کشاورزی: اعتبار نداریم
درخت زندگی در بستر مرگ است. شاکر هندالی، رییس صنف کشاوزی و منابع طبیعی آبادان در گفتوگو با وبسایت شبکه آفتاب این اتفاق را مصیبت بزرگ میخواند. او برای بررسی مصیبت امروز نخلها به سالهای جنگ برمیگردد. سالهایی که بسیاری از کشاورزان بر اثر جنگ تحمیلی مهاجرت کردند و رفتند. بسیاری از نخلها سر بریده شدند و آنها که ماندند، تلاششان برای زیستن قابل قدردانی و ستایش بود.
او میگوید که برای زندگی نخلهای باقی مانده، در ۱۳۶۹، طرح نجات نخلستانهای آبادان مطرح شد. این طرح اجرایی شد اما مکانیزه نبود یعنی کانالهای آن به شیوهی سنتیِ گِلی ساخته شدند. این کانالها به مرور زمان چون از جنس خاک بودند، رسوب کردند. این رسوب باعث رشد نیزارها در کانالها و زمینهای کشاورزی شد و آنها را بهصورت جنگلی عظیم درآورد. حرکت آب را نیز مسدود کرد و تبدیل به آفت بزرگی برای نخلستانها شد.
هندالی عامل دوم این مصیبت را ساخت سدها بر بستر رودخانهها در طی این سالها میداند که باعث شده کارون آب شیرین نداشته باشد و آب شور بر پای نخلها جاری شود.
این روزها که اروندکنار منطقهی آزاد اعلام شده و قیمت زمینها هم بالا کشیده، درد نخلها بیشتر هم شده است. برخی از مردم نخلها را قطع میکنند تا زمینهای آن را بفروشند. وقتی که نخلها به مرور زمان میمیرند، آیا مردم چارهی دیگری برایشان میماند؟حالا این آب شور را بگذارید کنار حیوانات وحشی که به مزارع حمله میکنند، آفتزداها و سمها دیر به دست کشاورزها میرسد و … همه این مشکلات دستبهدست هم داده تا کشاورزی منطقه نابود شود.
«در حال حاضر یکمیلیونوپانصد اصل نخل بالغ هستند که باردهی مثبتی دارد در حالی که ما باید ۶ میلیون اصله داشته باشیم. غیر از این هم گرازها و حیوانات وحشی هم به کشاورزی و نخلهای پاجوشخورده صدمه میزنند. کشاورزان آبادان خانهنشین شدند. دیگر برای کشاورزان امنیت پایدار وجود ندارد. آنها بعد از این همه خون دل محصول را برداشت میکنند اما متأسفانه امسال تا ۲۰ روز بعد از برداشت محصول نمیدانستند، قیمت خرما برای فروش چقدر است.» این را هندالی میگوید و از نامهنگاری با مسئولان جهاد کشاورزی خبر میدهد. با این حال آخرین پاسخی که دریافت کرده این است: «اعتبار نداریم.»
خاکستانِ نخلستان
حالا ۴۰۰ هزار اصله نخل به مجموعه قبرستان نخلهای مردهی جنگ اضافه شدهاند. جودکی میگوید قرار بود نخلهایی که در جنگ از بین رفتهاند با نخلهای جدید جایگزین یا احیا شوند اما بعد از این همه سال این اتفاق نیافتاده است. نخلستانهای آبادان و خرمشهر مانند قبرستانی بزرگ هستند. تنها خود مردم هستند که تاکنون چندین نخل را نجات دادهاند در حالی که جهاد کشاورزی تاکنون اقدام منسجمی در این زمینه انجام نداده است.
این روزها که اروندکنار منطقهی آزاد اعلام شده و قیمت زمینها هم بالا کشیده، درد نخلها بیشتر هم شده است. برخی از مردم نخلها را قطع میکنند تا زمینهای آن را بفروشند. وقتی که نخلها به مرور زمان میمیرند، آیا مردم چارهی دیگری برایشان میماند؟
این اتفاقات اما در حالی میافتد که در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی قطع درختان همواره مذموم بوده و هر فردی که نخلی را قطع میکرده، مجازات میشد و در ازای از بین بردن درخت باید درختی دیگر میکاشت.
«نفرین نخل» اتفاق افتاده؛ نخلداران روزگار سختی را میگذرانند. نخلستانهای شهر بدون هیچ تدبیر و برنامهای برای نجاتشان روزبهروز به مرگ و نیستی نزدیکتر میشوند و بهزودی تنها قبرستان بزرگی از نخلهای سربریده بر جای میماند.در متون و اسناد آمده که در اعتقاد مردم آبادان از بین بردن نخل همواره کاری ناپسند است. وقتی درخت نخلی قطع میشود گویی انسانی به قتل رسیده. مردم بر این باورند که از بین بردن یا فروختن نخل با مجازات «نفرین نخل» همراه است و برای نخل، روح قائلند. کشاورزان از افرادی که نخلستان را فروختند یا نخلستانها را به حال خود گذاشته و رها کردند و با بلایای بسیاری روبهرو شدند، داستانها نقل میکنند.
باور به مذموم بودن فروختن نخل نیز ریشه در اعتقادات نهفته در داستانهای مذهبی دارد. نقل شده که «از حضرت (پیامبر) پرسیدند کدام مال بهتر است؟» فرمودند: «آن مال که پا در گل و بار (میوه) در دل دارد. بهترین چیز نخل است. کسی که نخل را فروخت مثل این است که پولش خاکستری است بر قلهی کوه بلندی در روزگار طوفانزا؛ مگر پولش را جایگزین نخل دیگر قرار دهد.»
«نفرین نخل» اتفاق افتاده؛ نخلداران روزگار سختی را میگذرانند. نخلستانهای شهر بدون هیچ تدبیر و برنامهای برای نجاتشان روزبهروز به مرگ و نیستی نزدیکتر میشوند و بهزودی تنها قبرستان بزرگی از نخلهای سربریده بر جای میماند.