«آشفتهبازار ترجمه» بهترین توصیف وضع کتاب و نشر در سالی بود که گذشت. هفتهای نبود که کتاب جدیدی در حوزه نظریه و نقد ادبی روی پیشخوان کتابفروشیها نرود؛ کتابهایی با عنوانهای جذاب و نویسندگانی مهم که مخاطب را ترغیب به خرید میکرد. اما دریغا که این خریداران خیلی زود، و بعد از ورقزدن فقط چند صفحه و خواندن چند پاراگراف کتاب میفهمیدند با ترجمههایی غیرقابل فهم سر و کار دارند. و مترجمانی تازهکار که حتی یکبار کتاب را تا انتها نخواندهاند. در ادامه نقد ترجمههایی که سال گذشته در صفحه اندیشه روزنامه شرق منتشر شد برای بررسی وضع نشر و ترجمه با اکبر معصومبیگی مترجم باسابقه به گفتوگو نشستیم. او فضای فعلی ترجمه را اقیانوسی از رشد میداند که بیش از یک سانتیمتر عمق ندارد و معتقد است ترجمه کتاب در اغلب موارد به معنای تدارک یک رزومه است و نوعی «پز» تلقی میشود. او همچنین اصلیترین معضل فعلی وضع ترجمه را در ایران مدگرایی میداند. معصومبیگی مترجم کتابهای «مارکسیسم و فلسفه» آلکس کالینیکوس، «مارکس و آزادی» تری ایگلتون، «هزاره كدام كس؟ آنها يا ما؟» دانيل سينگر، «زندگی و هنر پیکاسو» لوتار بوخهایم، «پول» امیل زولا و «فوتبال در آفتاب و سایه» ادواردو گالئانو و .. است. آخرین کتابی که از او منتشر شد «چگونه مارکس بخوانیم» پیتر آزبورن در سال ۱۳۸۹ بود. این گفتوگو همچنین به بهانه تجدید چاپ کتابی از او پس از چند سال وقفه اجباری در انتشار آثارش صورت میگیرد: «مارکسیسم و نقد ادبی» تری ایگلتون که پیش از این در سال ۱۳۸۳ توسط نشر اکنون توقیفشده «دیگر» منتشر شده بود و اواخر سال ۱۳۹۳ از سوی نشر بوتیمار تجدید چاپ شد. معصومبیگی نظر خود را نسبت به ایگلتون و این کتاب اینگونه توضیح میدهد: «از ابتدای جوانی علاوه بر سیاست به هنر دلبستگی داشتم. در تفکر ایگلتون این دو به هم میرسند. نثر او رقصان و طنزآمیز و نو است، این کتاب اثری است میانرشتهای که مدام از سینما و تئاتر و ادبیات مثال میآورد. علاوه بر اینها ایگلتون یکی از سر موضعترین مارکسیستهایی است که درباره ادبیات مینویسد.» او همچنین از علاقهاش برای ترجمه کتاب «والتر بنیامین به سوی نقد انقلابی» میگوید که ایگلتون در سال ۱۹۸۱ نوشته است.