مقدمه: محمدجعفر پوینده در سال ۱۳۳۳ در اشکذر (استان یزد) متولد شد. در شش سالگی وارد دبستان شد و از ۱۰ سالگی همراه با تحصیل مشغول به کار شد. در سال ۱۳۴۹ دیپلم گرفت و در همان سال با بهترین نمرات در کنکور رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول شد. طی دوران دانشگاه از فعالان مبارزات دانشجویی در برابر رژیم پهلوی بود. در سال ۱۳۵۳ برای ادامه تحصیل در رشته جامعهشناسی وارد دانشگاه سوربن فرانسه شد و در ساله ۱۳۵۶ مدرک فوق لیسانس خود را از این دانشگاه دریافت کرد. طی دوران تحصیل در فرانسه همراه با دانشجویان خارج از کشور به مبارزه ضد رژیم پهلوی ادامه داد و در شهریور ۱۳۵۷ همزمان با انقلاب به ایران بازگشت. پوینده از ۲۵ سالگی ترجمه آثار مختلف را از زبان فرانسه در زمینه جامعه شناسی ادبیات، فلسفه و اندیشه مارکسیستی شروع کرد و بیش از ۲۰ اثر به فارسی برگرداند. پوینده هم چنین با فعالیت در کانون نویسندگان ایران، یکی از بنیانگذاران دوره سوم فعالیت کانون نویسندگان ایران به شمار می آید. پوینده در ۱۸ آذرماه سال ۱۳۷۷ از خانه خود خارج و دیگر به خانه بازنگشت. پس از دو روز جسد او در روستای بادامک شهریار (نزدیک به کرج) کشف شد. در این یاداشت -گزارش میکوشم اینبار نه به چگونگی و چرایی کشته شدن محمد جعفر پوینده در ۱۸ آذر سال ۱۳۷۷، بلکه به چرایی عدم انتشار آثار او در بازار کتاب بپردازم؛ اینکه چرا آثار او پس از 17 سال جایی در بازار کتاب ایران ندارند؟ آیا این عدم انتشار مجدد آثار او به دلیل ممنوعیت و منع قانونی است یا که دلایل دیگری دارد.
آیا رکود و بیمایگی ادبیات ایران را باید به بیمایگی دوران معاصر نسبت داد؟ نقد مولد چیست و چه تفاوتی با انتقاد صرف دارد؟ آیا مطالب تولیدی در رسانههای جمعی همچون فیسبوک را اساسا میتوان قابل اهمیت دانست؟ اینها بخشی از سوالاتیاند که امیر احمدیآریان در این مصاحبه به آنها میپردازد و البته بیش از آن دعوتی است برای دست گرفتن کتاب تازه منتشر شدهی آریان، یعنی «شعارنویسی بر دیوار کاغذی».