آیا ارتباطات جمعی دائمی و تعاملی فراجغرافیایی انسان از طریق شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای ارتباط جمعی با خود همآمیزی فرهنگی و حتی تنشهای سازنده فرهنگی به ارمغان آورده است یا بیشتر آلودگی فرهنگی، ناامنی و بیهویتی اجتماعی ایجاد کرده؟
نام «امیر نادری» با موج نوی سینمای ایران پیوند خورده؛ درسخوانده سینما نیست و فیلمسازی را خودجوش در آشوبهای درون خود یافته است؛ به قول خودش سمجبودنش عامل مؤثری در شناخت سینما، مهاجرت و یادگرفتن زبان انگلیسی شد. او برای باقیماندن در جهان سینما ریسکهای زیادی انجام داد و در این راه دوستان، کشور و جوانیاش را از دست داد؛ امسال نیز «جشنواره ونیز» فیلم «چراغ جادو»، آخرین ساخته او، را نمایش داد. شور و عشق بیپایان نادری به جهان سینما در این فیلم موج میزند. آخرین فیلم او به قول خودش شبیه بقیه آثارش نیست. اثری که ریشه در علائق او به سینماگران محبوبش «کنجی میزوگوچی» و «ماکس افولس» دارد، اما دلیل اصلی ساخت آن نگاهی دوباره به یکی از فیلمهای قدیمیاش؛ «انتظار» است؛ فیلم کوتاهی که هیچگاه فرصت نفسکشیدن پیدا نکرد، اما سرانجام این انتظار 43 ساله با فیلم «چراغ جادو» به ثمر نشست. در خلال جشنواره فرصتی شد تا گفتوگویی خصوصی درباره دنیای این سینماگر بزرگ صورت گیرد. مردی که ناگهان با گفتن «کات» مکالمه را تمام میکند.
اگر انقلاب صنعتی بخش عظیم نیروی کار آن زمان را با «اجتماعیکردنِ کار» از حوزه کارِ آزادِ فردیِ («کارگری که برای خود کار میکند») به حوزه اجتماعی با «وسایل تولیدِ مشترک» کشاند، حال انقلاب دیجیتال بهنوعی عکس این جریان عمل میکند و بخش وسیعی از نیروی کار را به کارِ فردی منتقل میکند.