افسانه نجمآبادی در بخشی از کتاب «زنان سیبیلو و مردان بیریش» به تغییر مفهوم ازدواج در فرایند مدرنیته ایرانی میپردازد. او متعارف بودن دوگانهی زن-مرد را در فرهنگ سنتی ایران زیر سئوال میبرد و نشان میدهد فرهنگ ایرانیان قرن نوزدهم، مردان را صرفاً در یک چارچوب بسته که در تقابل با زنان تعریف میشوند، قرار نمیداد اما با ورود مفاهیم مدرن به ایران این دوگانه شکل میگیرد. سئوال این است که تغییر در مفاهیم جنسیت و عشق چه تاثیری در مفهوم ازدواج گذاشته است؟