تصویر بسیاری از مردم در پایین جامعه ضرورتا همان تصویر کسانی نیست که صدایشان شنیده میشود؛ بنابراین این موضوع قضیه را پیچیده میکند. چرا این نوع تجربیات در تاریخ کمتر دیده میشود و ما کمتر درباره آنها میشنویم؟ همه میدانند، تاریخنویسی معمولا از بالاست و نخبگان و کسانی که سواد دارند و دانشگاه رفتهاند، آن را مینویسند. بسیاری از آنها از نظر طبقاتی در وضعیتی هستند که شاید چندان نمیدانند در طبقات پایین جامعه چه میگذرد و این به نظر من نقطه ضعف بزرگی است.
در زمان بحران مالی آرژانتین در سال ۲۰۰۱ که منجر به بیکاری و بیخانمانی هزاران هزار شهروند شد، کارگران، بسیاری از کارخانجات ورشکسته را بازگشایی کردند. با تشکیل کمیتههای محلات، ساکنین شرکتهای تعاونی، نانوایی و درمانگاهها برپا کردند. این نوع ابتکارات نه تنها آنها را از فقر و گرسنگی نجات داد، بلکه قدرت نوینی به آنها اعطا کرد.
در آبان ۹۸ یک تغییر کیفی در اعتراضات ظهور کرد. بهطوریکه این برهه را به خیزش نزدیک کرد. در آبان ۹۸ گروههای مختلف اجتماعی شامل (فرودستان، زنان، دانشجویان، جوانان، طبقه متوسط فقیر و...) با وجود نگرانیها و درخواستهای مخصوص خودشان، به طرح درخواستهای عمومیتر و سیاسیتر اقدام کردند.
آصف بیات، جامعهشناس و متفکر، در گفتگو با میدان پیش از موج جدید اعتراضات و به بهانه انتشار کتاب «انقلاب بدون انقلابیون» از تجربههای شخصی و نگاهش به جوامع در خاورمیانه میگوید.
بیات باور دارد كه جنبش تهیدستان در ایران، بازیگر نقش پررنگی بوده است لیكن وقوع پدیدهای به نام انقلاب اسلامی مانعی شد برای شناخت این جنبشها. وی حتی مدعی شد كه «تنها در مقاطع پایانی حیات رژیم شاه بود كه جوانان بسیجی تجربه انقلاب را به محلات طبقات پایین جامعه بردند.»
آیا آنطور که روایتهای رسمی ادعا میکنند، انقلاب سال ۵۷ ایران، انقلاب تهیدستان بوده است. نویسنده این یادداشت معتقد است آصف بيات نشان میدهد جنبش تهیدستان برخلاف آنچه رهبران انقلاب میگفتند، حركتی موازی با جريان انقلاب بود تا تغييری در زندگی خود و جامعه مستقلشان ايجاد كنند.