جایگاه اقتصادی زنان، جنبشها و کنشگری زنان در فضای شهری که برای مردان ساخته شده، رابطه میان سرمایهداری و مردسالاری، شکل ارتباط زنان با دیگر افراد جامعه همگی از جمله موضوعاتی هستند که با برنامهریزی شهری رابطهای دوسویه دارند. این مقاله به موضوعاتی میپردازد که نقد فمینیستی میتواند آنها را برای نظریه برنامهریزی شهری تبدیل به مساله کند.
اصلاحطلبها در دورههای مدیریتیشان، به سیاست رهاسازی توسعه شهری و سپردن آن به مکانیزم بازار تن دادند. به نظر میرسد آنها در مورد سیاستهای اقتصادیـ اجتماعی اداره شهر دارای تفکر مدونی نیستند. آیا وقتی از اقتصاد شهری حرف میزنند منظورشان فقط توسعه مالهاست؟