عدم تاریخنگاری در تئاتر ایران و نپرداختن به مسیرکاری و ایدههای اجرایی گروهها و دستاندرکاران تئاتر، مسیر پر چالشی را برای بررسی تئاتر امروز ایران رقم زده است. نبود جریانهای جدی نقد و فقدان توجه به نظریه، در میان کسانی که به کار تئاتر مشغول هستند فضای مبهمی پیرامون تئاتر رقم زده است. دوغ و دوشاب در همآمیخته و معلوم نیست که تئاتر در اینجا چه راهی را می رود؟ در همین زمینه رضا سرور دربارهی حسرتهای یک تاریخنویس تئاتر نوشته است و بر نکتهی مهمی انگشت گذاشته است؛ کاش متقدمان از تجربیات خودشان حرف میزدند و در تدوین آن اهتمام میکردند، کاش شیوههای اجرایی خود و دیگران را نقد میکردند و کاش پایهای میشدند برای برآمدن دیگران.