ما به بخش اعلام کردیم که این دختر قادر به پرداخت این هزینه نیست و کسی را هم ندارد و تا پیش از این در پارک زندگی میکرده است. بخش ما را به مددکاری ارجاع داد. مددکاری هم اعلام کرد تا هزینه درمان شمیم پرداخت نشود اجازه ترخیص وی بههیچعنوان داده نخواهد شد.
چندی پیش «فاطمه دانشور» رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران از فروش نوزادان در اطراف برخی بیمارستانهای جنوب تهران خبر داد. «زنان کارتن خواب و روسپی به هنگام زایمان در برخی از بیمارستانهای جنوب و مرکز شهر مراجعه و پس از به دنیا آمدن نوزاد با دریافت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان بچه خود را میفروشند.» مددکار بیمارستان میپرسد: « آمدهاید نوزاد را بخرید؟» میگوییم: «آره» میگوید: «پس صدایش را درنیاورید.» مأمور پارک میگوید: «خرید و فروش خیلی زیاده؛ همین دختر رعنا را 210 هزار تومان خریدند برای گدایی». کمتر از یکماه پیش بود که فاطمه دانشور رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر در یک برنامه زنده تلویزیونی گفته بود: «متأسفانه گزارشهایی نشان میدهد خانمهای کارتن خواب و زنان خیابانی به هنگام زایمان در برخی از بیمارستانهای جنوب و مرکز شهر پس از به دنیا آمدن نوزاد با دریافت 100 تا 200 هزار تومان بچه خود را میفروشند.» بعد از آن پلیس گفت: «برخورد میکنیم» و سید شهابالدین چاوشی معاون سیاسی و اجتماعی استانداری تهران هم گفت: «ما در این خصوص گزارش مستندی نداریم، اما اگر یک مورد هم وجود داشته باشد، این وظیفه دستگاههای ذیربط است که آن را پیگیری کنند.» اما مشاهدات سه روزه ما ثابت میکند که خرید و فروش نوزاد یک واقعیت غیرقابل کتمان است.
معصومه اصغری در گزارش زیر روایت کوتاهی از زندگی دخترانی نقل میکند که سالها گرفتار اعتیاد بودهاند؛ آیسان در اثر فروپاشیدگی خانوادگی و بیسرپرستی به خیابان روی آورده و معتاد شده، و عاطفه که در شکم مادر گرفتار اعتیاد شده و توسط پدرش به بهای 400 هزار تومان به ساقی مواد فروخته شده است. دخترانی که کمتر از 20 سال سن داشته و از لحاظ قانونی، حمایت از آنها توسط مراکز ترک اعتیاد تخلف محسوب میشود. اما آنطور که این گزارش هم نشان میدهد، مساله به اعتیاد ختم نمیشود؛ شیوه زیست این افرادِ بیسرپناه که با فقر، بیکاری، بیماری، عدم آموزش و.. دست و پنجه نرم میکنند، آنها را وارد چرخهای از انواع و اقسام سوءاستفادهها میکند. چرخهای که در غیاب حمایتهای دولتی، بیپایان به نظر میرسد.
ضرورت اعمال محدودیت برای بچهدارشدن زنان خیابانی، شیوع کودکآزاری در فرزندان این زنان، ضرورت انجام حمایتهای اجتماعی از زنان بهبودیافته بهعنوان حلقه گمشده چرخه آسیب در زنان خیابانی، شیوع بیماریهای اعصاب و روان در زنان خیابانی و پذیرفتهنشدن آنها از سوی مراکز درمانی، آسیبهای اجرای ماده١٦ و جمعآوری معتادان متجاهر بهعنوان ماده قانونیای که قرار بود جلو آسیب اعتیاد را بگیرد اما حالا در مواردی آن را تشدید میکند، از محورهای مهم بخش دوم گفتوگو با لیلا ارشد و سرور منشیزاده، مدیران خانه خورشید؛ نخستین مرکز گذری کاهش آسیب زنان خیابانی بود که بخش نخست آن روز یکشنبه بیستوهشتمدی منتشر شد. (بخش اول گفتگو در میدان)
دوهفته است که لیلا ارشد و سرور منشیزاده مدیران «خانه خورشید» مدیریت این مرکز را واگذار کردهاند؛ پس از هشتسال فعالیت در صف اول آسیبهای اجتماعی کشور. آنها عطای کار در «خانه خورشید؛ نخستین مرکز کاهش آسیب زنان خیابانی» خاورمیانه را به لقایش بخشیدهاند و به دنبال راههای تازه هستند؛ راههای نرفته. این واگذاری چندان هم برای آنها آسان نبوده است. از ناامیدی نشات گرفته؛ ناامیدی از شکستن چرخه آسیبهای اجتماعی که زنان خیابانی به آن دچارند؛ فقر، اعتیاد، تنفروشی، بهبودی، حرفهآموزی، نبود کار، نداشتن هویت، فقدان حمایتهای اجتماعی و دوباره تندادن به آسیب. شرق در این مصاحبه پای ناگفتههای مدیران سابق خانه خورشید نشسته است.