جو بایدن و پایان نئولیبرالیسم؟
سخنان هفته قبل جو بایدن رییسجمهور ایالات متحده آمریکا به مناسبت صد روز ابتدای آغاز به کار دولتش را باید سخنانی تاریخساز تلقی کرد. پس از چهار دهه یکهتازی نئولیبرالیسم از دهه هفتاد میلادی، رییس جمهور بزرگترین دولت سرمایهداری تاریخ به آمریکاییها و جهان گفت که مدل اقتصادی «قطره چکانی» نئولیبرال (Trickle-down economics) کار نمیکند و هیچوقت کار نکرده است.
این سخنان که خبر از تغییر نگرشی جدی از سوی دولت آمریکا میدهند با تعجب بسیاری همراه بود و انتظار میرود اثرات مهمی در نقاط مختلف جهان داشته باشد. مدل اقتصادی قطره چکانی و مشتقات آن تحت عنوان توافق واشنگتن (Washington Consensus) در اکثریت کشورهای جهان از جمله ایران به شکل مختلف اجرا شده و اثرات فاجعه باری داشته است. اثراتی که گروه های فرودست و متوسط جامعه ایران آنها را با گوشت، پوست و روان خود درک کرده اند.
مدل اقتصادی قطره چکانی، وعده میدهد که سیاستهای اصلاحات ساختاری همانند اصلاح قوانین کار و گسترش بازار به حیطههای مختلف حیات اجتماعی، خصوصی سازی، کاهشهای مالیاتی و باز کردن مرزها به تجارت و سرمایه جهانی، معجونی میسازند که سبب رشد اقتصادی و درآمد ملی میشود. معجزهای است که بازار و به اصطلاح «کار آفرینان» رها شده از چنگال نهادها و قوانین کار از سالهای ۱۹۸۰ قرار بوده بیافرینند.
در بخش توزیعی مدل اقتصاد قطره چکانی ادعا میٰشود که اگرچه بخش قابل توجهی از درآمد یک جامعه نئولیبرال نصیب گروههای ثروتمند میشود اما ثروت در نهایت همانند قطرات آب از بالا به پایین جامعه سرازیر شده و همه از آن سود خواهند برد.
پس از بحرانهای متعدد اقتصادی دهه نود و رکود بزرگ سال ۲۰۰۸ مشخص بود که این مدل کار نمیکند. معجون برنامههای اقتصادی تجویز شده نه رشد اقتصادی وعده داده شده را به همراه داشت و نه ثروت از بالا به پایین جامعه جریان داشته است. در دهههای اخیر در بسیاری مواقع ثروت به جای آنکه از بالا به پایین در حرکت باشد از طبقات فقیر به اقشار ثروتمند جریان داشته است. در نتیجه این سیاستها در پایان سال قبل میلادی ۱٪ ثروتمندترین جامعه آمریکا بیش از ۱۵ برابر کل دارایی ۵۰٪ پایین جامعه ثروت دارند و وضعیت اسفناک مشابهی از نابرابری اقتصادی در اقصی نقاط جهان از جمله ایران مشاهده میشود.
پس از دههها پرچمداری نئولیبرالیسم از طرف سیاستمداران غربی، آیا ادعاهای جدید دولت جدید آمریکا تغییری بنیادین در این رویه است؟ باید دید و به خاطر داشت این تغییر رویه تنها در نتیجه کشف ناگهانی ناکارآمدی بازار و برنامههای نئولیبرال توسط حزب دمکرات و رهبرانش نیست و پشت آن چند دهه مبارزه پیگیر اتحادیه های کارگری و فعالین و گروه های اجتماعی جامعه آمریکا بوده است.
تا امروز سیاستهای عمده جو بایدن تزریق مبالغ کلان پول به واسطه کسری بودجه دولتی به بدنه جامعه بوده است: ۱.۹ تریلیون دلار کمک اقتصادی مستقیم به افراد، ۲.۳ تریلیون دلار سرمایهگذاری در زیرساختها و ۱.۸ تریلیون دلار برای حمایت از خانوارهای آمریکایی. اندازه این محرک اقتصادی هنگامی مشخص میشود که آن را با ۹۳۷ میلیارد دلار محرک اقتصادی دولت اوباما بعد از رکود بزرگ سال ۲۰۰۸ مقایسه کنیم: بیش از شش برابر بزرگتر.
این میزان از کمک مستقیم به خانوارهای آمریکایی و شکستن طلسم ریاضت اقتصادی بسیاری از چپگرایان را به ویژه در آمریکا به وجد آورده است. گویی گفتمان تورمهراس و طرفدار ریاضت اقتصادی در آمریکا در حال عقبنشینی است. روزنامهها مملو از تیترهاییاند که خبر از پایان نئولیبرالیسم میدهند.
در این میان گروهی نسبت به خوشبینی و چنین نتیجهگیریهایی هشدار میدهند. منتقدانی همانند آنتون یاگر با اشاره به فقدان برنامه دولت بایدن برای تغییر ساختارهای نئولیبرال و عقب زدن بازار از حیطههای عمومی اقتصاد، شور و وجد موجود را زیر سوال میبرند. برای آنها تا زمانی که تلاشی معنادار برای تغییرات ساختاری و بنیادین که منجر به تغییر روابط قدرت در جامعه آمریکا شوند نبینیم باید از خوشبینی بیش از حد پرهیز کنیم. در نبود چنین تغییراتی و بازار-زدایی گسترده، پرداخت مستقیم پول به خانوارها تضادی با اصول نئولیبرالیسم ندارد. کما اینکه، نظریهپردازان برجسته نئولیبرال مانند میلتون فریدمن، اینگونه سیاستهای اقتصادی، تحت عنوان پول هلیکوپتری، را توصیه کردهاند.
سوای خوشبینی کمتر یا بیشتر، زمزمههای تغییر و انتقاد علنی دولت آمریکا از نسخه نئولیبرالی که سیاست طبیعی توسعه دهههای اخیر در اقصی نقاط جهان تلقی میشود، اثراتی فراتر از مرزهای آمریکا خواهد داشت. هژمونی و برتری ایده توسعه قطرهچکانی، گسترش بازار و از میان بردن نهادها و قوانین کنترل آن، امروز کمتر از سالهای قبل مبرهن است. هنگامی که رهبر بزرگترین اقتصاد سرمایهداری تاریخ صحبت از کارنکردن مدل اقتصادی نئولیبرال میکند، دیگر نمیتوان انتقادهای فعالین کارگری و چپگرایان را به راحتی با حواله دادن به پوپولیسم چپ و رهبران بعضا نامتعارف آن در جهان جنوب، رد کرد.نقد جدی سیاستهای توسعهای بازار محور دهههای اخیر در ایران نیز از این اثرات مستثنی نخواهند بود و مخالفت با خصوصیسازی، تضعیف قانون کار و گسترش بازار را روز به روز بیشتر و بیشتر خواهیم شنید. نقد و مقاومتی که سالهاست برای جامعه ایران به عقب افتاده است.
سلام و خسته نباشید
سپاس از تولید محتوای دغدغه مند پیج میدان
متاسفانه در ایران سطح اگاهی در خصوص موضوعات مرتبط با اقتصاد سرمایه داری و کلن مدلهای اقتصادی بسیار پایین هست و کمتر پیش میاد که در سطح جامعه ی کارگری فعالیتی منسجم در این باره انجام شود
با سلام و خسته نباشید
من همین الآن با لینک این یادداشت با اینجا آشنا شدم. این مقاله عالیه و به دوستمان عرض کنم که نه فقط در ایران که در میان نیروهای چپ در خارج هم بیسوادی در این زمینه و بسیاری زمینه های دیگر درد بزرگی است. ولی بخشی از نسل من و بالاخص نسل های جوانتر خیلی بهتر از دوران ما کار میکنند و من هم می آموزم.