جنگ با کردها؛ ورود ترکیه به باتلاق؟
جنگ در اطراف مرزهای شرقی و جنوبی ترکیه برای مردم این کشور اتفاق عجیب و تازهای نیست، چه این جنگ داخل مرزها باشد و چه مانند آنچه امروز در حال رخدادن است خارج از مرزها. موضع مردم ترکیه درباره این جنگها اما نسبت مستقیمی با پیچیدگی سیاست و نژاد و مذهب در این جامعه دارد.
ترکهای ملیگرا، ملیگرایان آتاتورکیست، ترکهای لیبرال، ترکهای چپگرا، ترکهای علوی، کردهای جداییطلب، کردهای مذهبی، کردهای اصلاحطلب و در نهایت ارمنیها و یونانیتبارها و اقلیتهای دیگر. نگاه به جنگ به ویژه جنگ با کردها از طرف هر کدام از این دستههای فکری و اجتماعی متفاوت است.
ملیگرایان که همواره ساختار واقعی قدرت در ترکیه را تشکیل میدهند همیشه شروعکننده این جنگها هستند و بالطبع از این جنگها حمایت میکنند. ورود به ساختار قدرت در ترکیه بستگی زیادی به جلب نظر و حمایت این عده از سیاستمداران، قضات، سران نیروهای مسلح، مافیا و ثروتمندان این کشور دارد. این همان ساختاری است که در ترکیه به دولت عمیق (Derin Devlet) مشهور است و بسیاری از سران آن عضو احزاب ملیگرایی مانند حزب حرکت ملی (MHP) هستند.
دولتهای اجرایی ترکیه باید بتوانند حمایت این عده از افراد پرنفوذ را به دست آورند. این همان ساختاری است که در دهههای گذشته در زمان نافرمانی دولتها با ابزار ارتش دولتها را سرنگون کرده است. کودتای ناموفق دو سال پیش علیه دولت رجب طیب اردوغان تا حدودی رویارویی این قدرت درونی با دستگاه دولت قانونی بود. هرچند اردوغان پس از این کودتای ناموفق فرصت را برای پاکسازی گسترده دستگاه قضایی، ادارههای دولتی، ارتش و پلیس و دانشگاهها غنیمت شمرد اما این پاکسازی بیشتر به مخالفان سیاسی بیقدرت محدود شد و نتوانست به هسته مرکزی دستگاه قدرت و ثروت حاکم بر ترکیه لطمهای وارد کند.
در طرف دیگر این بازی جریانها و احزاب سیاسی مخالف اردوغان قرار دارند. حزب جمهوریخواه خلق (CHP) اغلب بین ترکهای لیبرال دموکرات مخالف اردوغان و حزب دموکراتیک خلق (HDP) که حزبی چپگراست میان کردها از محبوبیت زیادی برخوردارند. این دو حزب به تازگی برای شکست اردوغان و حزب عدالت و توسعه (AKP) با یکدیگر متحد شدند و توانستند در انتخابات شهرداریهای شهرهای بزرگ و مهم ترکیه پیروز شوند.
احزاب کرد حتی بدون انتقاد از حمله به کردستان سوریه هم زیر فشار شدید دولت و رسانههای ملیگرا قرار دارند. ملیگرایان حزب دموکراتیک خلق را در کنار حزب کارگران کردستان (PKK) مسئول کشتهشدن سربازان ترک و مبارزان کرد میدانند و انواع کمپینها را برای فشار مردمی و دولتی بر آنها وجود دارد.
احتیاط در موضعگیریهای ملیگرایانه
حزب جمهوریخواه خلق هم اغلب با احتیاط درباره مسائل ملیگرایانه موضعگیری میکند. برای نمونه اکرم ایماماغلو، شهردار محبوب استانبول از حزب جمهوریخواه خلق که بسیاری او را گزینه این حزب برای انتخابات ریاستجمهوری بعدی میدانند هم از حمله ارتش ترکیه به شمال سوریه به صورت تلویحی حمایت کرده است.
ایماماغلو در شروع حمله در حساب توییتر خود نوشته بود که «قلب و فکر ما با نیروهای مسلحمان است، تنها آرزوی ما این است که تمام منطقه به سرعت به صلح و آرامش برسد. ما همیشه برای سربازانمان دعا میکنیم.»
نیروهای لیبرال دموکرات ترکیه اغلب به همین شیوه به عملیات «چشمه صلح» نگاه میکنند، با آرزوی رسیدن به صلح اما در عینحال با غرور ملی و نگاهی حق به جانب. حضور آمریکا هم در هر غائلهای کافی است تا ترکها با یکدیگر متحد کند. نفرت از آمریکا بین مردم ترکیه (حتی اگر دلیل روشنی هم برای آن پیدا نکنند) یک حس عمومی است.
«باریش» یکی از جوانهای استانبولی با اینکه با جنگ مخالف است میگوید اینجا مرزهای ماست، اگر یک کشور حق داشته باشد که در این موضوع دخالت کند ترکیه است نه آمریکا و روسیه و کشورهای دیگر.
او هم مانند بسیاری دیگر مخالف اردوغان است و سیاستهای او را عامل تنش در جامعه ترکیه میداند اما همچنان نمیتواند از موضع دولت درباره مرزهای جنوبشرقی کشور به کلی انتقاد کند. این موضع بخش بزرگی از مردم ترکیه است. آمیزهای از ملیگرایی، مشکل امنیتی از طرف مرزهای جنوبشرقی، مسئله پناهجویان سوری و البته دشواریهای اقتصادی.
لیبرالهای دموکراسیخواه مخالف اردوغان در حمله ترکیه به شمال سوریه با همین استدلالها با او همراهی میکنند. در واقع هیچ مخالفت عمومی و دامنهداری که بتواند به عرصه اجتماع برسد وجود ندارد.
از طرفی دعوای قدیمی ترکی کردی ریشههایی عمیقی در جامعه ترکیه دارد. تبلیغات گسترده دولت علیه کردها و همچنین وضعیت پناهجویان سوری حتی مخالفان اردوغان را مجاب کرده که حل مسئله روژاوا میتواند به امنترشدن ترکیه کمک کند.
اقتصاد و پاکسازی نژادی انگیزه جنگ
صدای نیروهای چپ ترکیه هم در این ماجرا به جایی نمیرسد. هجمه بزرگ رسانههای ملیگرا علیه رسانههایی مانند روزنامه «بیرگون» که از این عملیات با عنوان «حمله به غیرنظامیان» نام برده بود آنها را تا حدودی به عقب رانده است.
در شرایطی که دولت با استفاده از احساسات ملیگرایانه سعی در تهییج عمومی دارد مخالفت با این دستگاه تبلیغاتی بسیار دشوار و هزینهساز است. سرکوب مخالفان در ترکیه مانند اغلب کشورهای منطقه کار سخت و پیچیدهای نیست، به ویژه در شرایط جنگی. دولت و رسانههای حامی آن تلاش دارند این حمله را به منافع ملی پیوند بزنند و نیروهای مخالف را به ضدیت با این منافع، عامل دشمن بودن، حمایت از تروریستها و امثال آن متهم میکنند.
اما تحلیل علت واقعی این حمله در بین برخی روشنفکران و نیروهای آلترناتیو با تبلیغات رسمی بسیار متفاوت است. آنها اصلیترین دلیل را استفاده از بهانه تروریسم برای رها شدن از مشکلاتی میدانند که کردهای مخالف برای دولت ترکیه ایجاد میکنند.
پاکسازی نژادی، تغییر ساختار جمعیت شمال سوریه از کردها به اعراب پناهجویی که در ترکیه زندگی میکنند و خلاصشدن از شر دولت کوچک اما دموکراتیک و الهامبخشی که در مرزهای ترکیه ایجاد شده بود علت اصلی این حمله است.
ترکیه پیشتر با تشکیل منطقه خودمختار در کردستان عراق دست و پنجه نرم کرده و در بمباران مناطق کردنشین این منطقه هم هرگز تردید نکرده حالا به عقیده نیروهای مخالف حمله در ترکیه، این کشور میخواهد پیش از تبدیلشدن روژاوا به یک مشکل آن را ریشهکن کند.
از طرفی شکست سنگین اردوغان و حزب عدالت و توسعه در انتخابات شهرداریها آنها را بهشدت نگران از دسترفتن قدرت کرده است. شرایط جنگی میتواند به گردآوری مردم به دور دولت و ازهمپاشیدن اتحاد مخالفان منجر شود. حزب عدالت و توسعه اتحاد دو حزب قدرتمند جمهوریخواه خلق (CHP) و دموکراتیک خلق (HDP) را تهدیدکننده قدرت خود میداند. این جنگ میتواند باعث دورشدن حزب جمهوریخواه خلق از کردها شود، عاملی که به قدرتگرفتن دوباره حزب عدالت و توسعه منجر خواهد شد.
به عقیده مخالفان جنگ، مسئله اقتصاد هم نقش پررنگی در این حمله بازی میکند. ساخت و ساز یکی از مهمترین محرکهای چرخ اقتصاد ترکیه است. علاوه بر آن تعداد زیادی از سیاستمداران پرنفوذ ترکیه به همراه ثروتمندان و مافیا سهامداران شرکتهای بزرگ ساخت و ساز در این کشورند.
چند سال است که ساخت و ساز در ترکیه از رونق افتاده و حالا با تصرف بخش شمالی سوریه و قول اردوغان برای ساخت دوباره این منطقه میتوان انتظار داشت که شرکتهای ساخت و ساز ترکیه میلیاردها دلار سود از مشارکت در این پروژهها به دست آورند.
تاریخ ترکیه در صد سال اخیر شاهد پاکسازیهای نژادی و قومی زیادی بوده است. دولتهای این کشور برای ساخت دولت ملتی بر پایه نژاد ترک از شیوههای خشونتبار زیادی استفاده کردهاند: نسلکشی ارمنیان، قتلعام علویها، کشتار و تاراج اموال یونانیتبارهای استانبول و دهها سال جنگ با کردها. اما نادیدهگرفتن و سرکوب بخش بزرگی از جامعه ترکیه هرگز نتوانسته این کشور را آنچنان که دولتمردانش خواستهاند یکدست کند.
این همان چیزی است که «زکریا» از کردهای ترکیه درباره حمله ترکیه به کردها میگوید. او وارد شدن ترکیه به جنگ با کردهای سوریه را وارد شدن به باتلاق میداند و معتقد است تا زمانیکه دولت ترکیه حقوق کردها را به رسمیت نشناسد این درگیریها ادامه خواهد داشت. به اعتقاد زکریا این ترکها و کردها نیستند که باهم میجنگند، مردم فقیرند که به جنگ با یکدیگر فرستاده میشوند.