دردورانی زیست میکنیم سرشار از فراخوانی به امید در وضعیتی که درد و رنج ما را فراگرفته است. ما تنها زمانی میتوانیم قدمی فراتر بگذاریم که بپذیریم درد و رنج ما را احاطه کرده است و امیدی به آینده نیست.
رابطه امید و ناامیدی با اراده برای پذیرفتن جهان و یا شوریدن بر آن چیست؟ شجاعت مواجهه با واقعیت چه نسبتی با این اراده دارد؟